کد خبر: ۵۱۳۷
خاطرات سایت «تجربه نگار » را بشنوید

تبلیغ روحانی جوان در قهوه خانه + فیلم

مدتی قبل بود که حجت الاسلام مظفری فعالیت هایش را به عنوان امام محله یکی از روستا‌های شمال غربی کشور آغاز شد. او ماجرا‌های عجیب و غریب زیادی را پشت سرگذاشته تا بتواند امروز فعالیت هایش را به عنوان امام محله گسترش دهد.
۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۵:۵۲

وقتی کارش را به عنوان امام محله آغاز کرد کوهی از مشکلات پیش رویش قرار داشت. جوان‌ها به جای مسجد اوقاتشان را در قهوه خانه سر می‌کردند. حالاروحانی جوان بود و جوان‌هایی که نه تنها پایشان را به مسجد نمی‌گذاشتند بلکه هر وقت او را هم می‌دیدند با حرف هایشان از خجالتش در می‌آمدند. اما همیشه راهی برای آرام کردن محیط و مدیریت کردن ماجرا‌ها وجود دارد، درست مثل کاری که این روحانی جوان انجام داد و حالا خیلی از جوان‌های محله رفیق صمیمی او شده اند.

مدتی قبل بود که حجت الاسلام مظفری فعالیت هایش را به عنوان امام محله یکی از روستا‌های شمال غربی کشور آغاز شد. او ماجرا‌های عجیب و غریب زیادی را پشت سرگذاشته تا بتواند امروز فعالیت هایش را به عنوان امام محله گسترش دهد.

من و کوهی از مشکلات

این روحانی جوان ناگفته‌های زیادی برای بازگو کردن دارد. اما ماجرایی که باعث شد به سراغش برویم، منبر‌های او در قلیانسرا‌هایی است که مدت هاست پاتوق جوان‌های محله بود.

وقتی از او می‌خواهیم ماجرای این منبررفتن هایش را برایمان بازگو می‌کند، لبخندی می‌زند و با همان لهجه شیرین آذری می‌گوید: همان روز‌های اول که وارد محله شدم یک موضوع مهم برایم مشخص شد، آن هم کم رنگ بودن مسائل دینی برای جوان‌های محل که اتفاقا جمعیت زیادی هم بودند.

وی در ادامه افزود: طبق بررسی‌های که انجام داده بودم متوجه شدم جمعیت ۹۰ نفره جوانان محل که عموما بین ۲۰ الی ۴۰ ساله بودند رغبت زیادی به مسائل دینی ندارند و بیشتر وقت خود را در قلیانسرا می‌گذارند. اما موضوع و مشکل من در این روستا وجود دو قلیانسرا نبود و به نظرم مسئله اصلی دوری آن‌ها با روحانیت بود به همین خاطر احتیاج به یک عملیات جهادی برای همنشینی و برقراری ارتباط صمیمانه با جوانان در قلیانسرا بود.

فقط تبلیغ نکردم، رفیق شدم

حجت الاسلام مظفری تشریح کرد:ارتباط با جوانان در قلیانسرا‌ها ابتدا صرفا فقط بحث تبلیغ دین نبود بلکه با برقراری یک ارتباط صمیمانه واخلاق محور برای تبیین معارف اسلامی وجذب جوانان بود. کار سختی پیش رویم بود، اما با توکل به خدا در این راه قدم برداشتم. کم کم جوانان این روستا وقتی مرا نزدیک خودشان دیدند به این باور رسیدند که یک روحانی با آن‌ها ارتباط برقرار کرده، آن هم یک روحانی جوان هم سن و سال خودشان.

حاج آقا مظفری با این عمل جهادی که به نوبه خود نوعی ارشاد امر به معروف و نهی از منکر بود توانست این جوانان را به سمت اسلام هدایت کند.

ذکر نام حسین(ع) گوش نواز جوانان شد

وی دراین باره می گوید: خوشبختانه در این حوزه موفق بودم. اثر این تلاش را آن موقع دیدم که در ایام محرم  به صورت خودجوش از من درخواست کردند تاعلاوه بر مسجد، در قلیانسرا منبر بروم و شرایط را محیا کردند تا برای جوانان خطبه‌های از معارف اسلامی بخوانم.

هرچه می خواهی بگو

این روحانی جوان گفت: وقتی کار به سرانجام رسید اقدام به یک نوآوری کردم. یک جلسه در قالب گفتگو با موضوع «هر چه میخواهی بگو» راه انداختم. در این جلسه که در همان قلیانسرا‌ها برگزار می‌شد جوان‌ها شبهات خود را مطرح می‌کردند و با همفکری با جمعیت برای پاسخ به این سئوالات به نتیجه‌ای می‌رسیدند یا نمی‌رسیدند.

حجت الاسلام مظفری ادامه داد: با گذشت یکسال این جوانان درخواست کردند که حداقل یک جلسه در هفته بامحوریت گفت وگو وپاسخ به شبهات برگزار شود و دلیل این درخواست بر این اصل بود که شبهات و سئوالات زیادی را که برای جوانان مطرح شده است را پاسخ بدهیم چرا که همین شبهات باعث دوری آن‌ها از معارف و دین گریزی آن‌ها شده بود.

وی افزود: درحال حاضر۱۵نفر از این جوانان برای فعالیت‌های جهادی برای یاری و کمک رسانی با من در روستا فعالیت می‌کنند و در روستایی که افراد مذهبی آنجا برای راهپیمایی در ۲۲ بهمن به خیابان نمی‌آمدند درحال حاضر همگی آن‌ها به همراه جوانان در این همایش خودجوش مردمی شرکت می‌کنند.

خاطرات سایت تجربه نگار را بشنوید

تعداد بازدید : 4

 

ارسال نظر