کد خبر: ۵۴۴۲
با حضور رئیس سازمان تبلیغات اسلامی ؛

مراسم رونمایی از کتاب «تابستان ۱۳۶۹» برگزار شد

رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در مراسم رونمایی از کتاب «تابستان ۱۳۶۹» گفت : نگاه جهانی مرتضی سرهنگی و اهتمام وی به شاگرد پروری ، این توقع را در ما زنده می‌کند که باید از قلم امثال ایشان بیشتر استفاده کنیم.
۰۹ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۲

مراسم رونمایی از کتاب «تابستان ۱۳۶۹» برگزار شد

به گزارش نهضت ، آئین رونمایی از کتاب «تابستان ۱۳۶۹» با حضور حجت‌الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محمدمهدی دادمان مدیر حوزه هنری، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات پایداری و نویسنده کتاب و جمعی دیگر از نویسندگان و مدیران و فعالان حوزه کتاب  در حوزه هنری برگزار شد.

حجت‌الاسلام محمد قمی- رئیس سازمان تبلیغات اسلامی-  در این مراسم ،  ضمن بیان خاطراتی از دوران نوجوانی خود و نحوه آشنایی با آثار و کتاب‌های مرتضی سرهنگی، عنوان کرد: از دوران نوجوانی مشتری نشریه کمان و دیگر آثار آقای سرهنگی بودم و آن زمان که هنوز سوره مهری وجود نداشت پیدا کردن یک اثر از آقای سرهنگی در شهرستان کار سختی بود، کتاب‌های او را با اشتیاق پیدا می‌کردم و می‌خواندم. توفیق سال‌ها انس و بهره‌مندی حضوری از مصاحبت استاد سرهنگی، نگاه جهانی و بین‌المللی او و متانتی که در او می‌دیدم و اهتمام به شاگردپروری و پرورش نویسندگان خانم و آقایی که الان خود از نویسنده‌های ارزنده کشور و ادبیات انقلاب محسوب می‌شوند، این توقع را در ما زنده می‌کند که باید امثال نویسندگانی مثل آقای سرهنگی بیشتر شوند  تا بهره افزونتری از قلم آنان ببریم.

علی‌اکبر شیروانی - مدیر انتشارات سوره مهر- نیز ضمن تاکید بر نقش پررنگ مرتضی سرهنگی در ادبیات پایداری عنوان کرد: امروز برای تکریم کتابی جمع شده ایم که به نوعی بنایی است که آقای سرهنگی پایه‌گذاری کرده است. هر مراسمی که ما چه برای کتاب‌های سرهنگی و چه برای دیگر کتاب‌های ادبیات پایداری برگزار کردیم ، همه به‌نوعی تمجید و تکریم از معماری است که چهل سال است که پایمردی کرده تا عمارت ادبیات پایداری را بسازد.

وظیفه نسل جدید اهل ادبیات،  روایت ناگفته‌هاست

در ادامه، محمدمهدی دادمان - رئیس حوزه هنری- گفت: من پیش از این که در حوزه هنری با مرتضی سرهنگی ارتباط مستقیم داشته باشم، دورادور مخاطب قلم ایشان بودم و شاگردی می‌کردم. آن چه برای من تأمل‌برانگیز است نضج حکمت در روایت تاریخی و ادبیات است. حقیقت آن است که ما امروز به برکت مجاهدت سرهنگی، بهبودی، کاظمی، قدمی، صمدزاده و سایر بزرگواران در دفتر ادبیات پایداری با پدیده‌ای روبرو هستیم که هم ادبیات است، هم تاریخ و هم حکمت.

او ادامه داد: امروز تلقی همه اساتید این حوزه این است که با گونه‌ای جدید و نوآورانه در فرم و مضمون مواجهیم و آن را مرهون کوشش بزرگانی هستیم که عمر و همت و جوانی خود را در این حوزه صرف کردند. متأسفانه پیرامون پدیده پیچیده انسانی اسارت خیلی کم کار کرده‌ایم و بسیاری از ابعاد آن هنوز ناشناخته است. از زاویه دید فرمی و هنری و دراماتیک، خیلی از مسائل در اسارت وجود دارد که هنوز به آن پرداخته  نشده است و این درحالی است که از زاویه دید انسانی خیلی ابعاد اسارت هنوز باز نشده است. 

رئیس حوزه هنری یادآور شد: در ادبیات اسارت چندین رویکرد وجود دارد که هنوز به گوشه‌ کوچکی از رویکرد اول یعنی خاطرات اسرای ایرانی پرداخته شده است اما ابعاد و زوایای دیگری همچنان هست که به آن پرداخته نشده است که وظیفه حوزه هنری و امثالهم است که بیشتر به آن بپردازند. سرهنگی در این کتاب یک بار دیگر اهمیت کتابخانه جنگ را به ما یادآوری می‌کند. ما امروز بعد از ۴۳ سال از پیروزی انقلاب اسلامی و سال‌ها مجاهدت اهالی فرهنگ و ادبیات پایداری با گنجینه‌ای از آثار ادبیات پایداری مواجهیم و وظیفه نسل جدید اهل ادبیات، فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی این است که علاوه‌ بر روایت نگفته‌ها، به دنبال استحصال این گنجینه بروند.

در بخش دیگر برنامه،  معصومه آباد - نویسنده کتاب «من زنده‌ام» -  درخصوص شخصیت ادبی استاد سرهنگی اظهار داشت: همه اسرای آزاد شده هر آنچه که گفته‌اند مرهون زحمات مرتضی سرهنگی است. هر کتاب دو وجه دارد آنچه که نوشته می‌شود و آن کس که می‌نویسد. آنچه که نوشته می‌شود قطعاً بیان خاطرات تلخ و شیرین از اسرایی است که جوانی خود را در راه آرمان‌های خود داده‌اند، نوشتن درباره‌ درد سخت است و قلم می‌شکند. هنر ویژه و ویژگی بارز سرهنگی این است که می‌تواند مُشت بسته را باز کند. جالب است سرهنگی کلماتی که از دهان آزادگان و خانواده شهدا و جانبازان خارج می‌شود را مزه‌ مزه می‌کند و بعد حلاوت این بیان را در جملاتی بسیار زیباتر از آنچه گفته شده، به گوینده بازمی‌گرداند. در تمام کتاب‌هایی هم که در آن رد پای قلم سرهنگی است، ضمن اینکه خاطرات بیان شده، همراه با ابتکار عملی است که برای ما بسیار باارزش و قابل توجه است.

کتاب «تابستان ۱۳۶۹» آتش تهیه برای کارهای بزرگ‌تر است

سپس محسن کاظمی هم با اشاره به این که بعد از دو سال تنها به خاطر اظهار ارادت به مرتضی سرهنگی پشت تریبون برگشته، گفت: سرهنگی همواره یک افسر فرهنگی و یک انسان پیشرو بوده است. همان طور که خودش همیشه به سایرین می‌گوید جنگ برای رزمنده تمام نمی‌شود مگر آن که خاطراتش را ثبت کند، ما هم انتظار داریم امروز خودش بالاخره دست به قلم شود. ما در این ۳۰ سال خیلی از او آموختیم اما او تمام‌نشدنی است و مردی است برای تمام فصول. او در این کتاب نیازسنجی کرده و درست به سراغ همان روایت‌هایی رفته است که با اطمینان می‌توانید در رقابت با فشار فضای مجازی بدون مطالعه همه روایت‌های اسارت، تنها به همین کتاب و گزینش‌هایش، تکیه کنید. دغدغه‌های ادبیات اسارت و بازداشتگاهی در ۲۵ سال اخیر جدی‌ترین دغدغه سرهنگی بوده و این کتاب تنها یک آتش تهیه برای کار بسیار بزرگ‌تری است که او در ذهن دارد. او  نیاز به سازوکار جدی‌تری دارد و این که نهادها دستش را بگیرند تا آن مفهوم «دفتر سوم» که در ذهن دارد، شکل بگیرد. انتخاب‌های سرهنگی در کتابش نشان می‌دهد می‌توانیم با خیال راحت و بدون خواندن ۳۶۰ اثر مطولی که در بحث اسارت موجود است، به همین ۴۰ روایت اکتفا کنیم. این ۴۰ روایت، چهل‌تکه نیست که از دورریز تهیه شده باشد بلکه چهلچراغی است که سرهنگی روشن کرده و باید همگی زیر نور آن قرار بگیریم تا از آن بهره‌مند شویم.

کاظمی ادامه داد: نام هر کتاب می‌تواند به سه عنصر زمان، مکان و حادثه اشاره داشته باشد و نامی که سرهنگی انتخاب کرده هر سه این عناصر را در خود دارد. «تابستان ۱۳۶۹» هم تاریخ، هم جغرافیا و هم حادثه بازگشت اسرا را روایت می‌کند. باید بدانیم که آزادگان عزیر تنها جسم شان را از زندان‌های بعث نیاوردند بلکه خاطرات و رنج‌ها و دردهایی را آوردند که باید برای نسل جدید گفته شود. این کتاب تلنگری از همان‌هاست. ادبیات بازداشتگاهی، سخت‌تر از ادبیات انقلاب و جنگ است چون مسئله بازنمایی مقاومت در آن مطرح است. ما در کتاب‌های جنگ و انقلاب با تیپ‌های مقاوم سروکار داریم اما در ادبیات اسارت تیپ‌هایی هم هستند که شکستند یا بریدند. دشوار است که این تیپ‌ها را چطور بنویسیم. البته به‌هرحال تیپ غالب در این ادبیات هم تیپ مقاوم و اسطوره‌ ساز است اما هر قاعده‌ای استثنایی دارد و باید بتوانیم راهی برای روایت این تیپ پیدا کنیم و بسیار سخت است چون این افراد، دسته‌ای هستند که در تمام مدت اسارت، همسایه‌ها و همکاران و خانواده‌ها و فرزندان‌شان از آن‌ها تصویر یک قهرمان را در ذهن می‌پروراندند درحالی که آن‌ها شکسته بودند. استاد سرهنگی می‌توانند در این عرصه هم پیش‌گام باشند و راهی را باز کنند و برای ما، نمونه‌هایی ارائه بدهند. در بحث جنگ از حیث مضمون با سه دسته شهدا، جانبازان و اسرا سروکار داریم و از یک جهت روایت اسرا وضع رنج‌آمیزتری دارد چرا که دچار نوعی غربت عمیق هستند. حتی اگر ما آن‌ها را قهرمان بدانیم خودشان مرتب از خودشان می‌پرسند چرا اسیر شدم. اتفاقی که در حین روایت کتاب من درباره آقای شهبازی بسیار می‌افتاد و ایشان مدام از خود می‌پرسید من که افسر دو رژیم (رژیم پهلوی و بعد حکومت جمهوری اسلامی) بودم چطور اسیر شدم؟! پس رهاورد مسئله اسارت به عنوان یکی از خروجی‌های جنگ نوعی تراژدی استکه باید در تاریخ ثبت شود.

در این کتاب شاهد طیف‌های متعدد راوی هستیم

در ادامه محبوبه عزیزی- کتابدار کتابخانه تخصصی جنگ و دستیار تحقیق کتاب «تابستان ۱۳۶۹» - گفت: نمی‌دانم ایده این کتاب چند سال در ذهن استادمان آقای سرهنگی زندگی کرده است.کتاب تابستان ۱۳۶۹ حاصل تلاش ما برای انجام این کار در بین کارهای دیگرمان بود. به این منظور، ما تقریباً همه کتاب‌های بخش اسارت را به قصد یافتن لحظه اسارت مطالعه کردیم و به ۱۵۰ خاطره رسیدیم که این تعداد هم در نهایت به ۴۰ خاطره که در کتاب آمده محدود شد. چیزی که تجربه‌ همکاری با آقای سرهنگی در این پروژه را برایم به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل کرد، بحث و گفتگوهای دو نفره‌ ما درباره ‌انتخاب لحظه اسارت از هر کتاب بود. 

مرتضی سرهنگی - نویسنده کتاب «تابستان ۱۳۶۹» - به ‌عنوان سخنران پایانی این مراسم  ضمن تشکر از کسانی که او را در انتشار این کتاب یاری کردند، به بیان خاطراتی از آزاده سرافراز خلبان حسین لشکری و آزاده معصومه آباد و کابوس‌هایی که می‌دیدند، عنوان کرد: همه اسرای ما بدون استثناء کابوس می‌بینند اما به روی خودشان نمی‌آورند و آن را بیان نمی‌کنند. ما علیه فراموشی می‌نویسیم و این‌ها نباید فراموش شود. ما باید برای این کابوس‌ها کاری کنیم. ما از ۱۵ کشور در این جا اسیرداری کردیم و باز کسی نمی‌داند! وقتی آمار می‌دهیم که ۳۴ کشور به عراق کمک کردند درست است چرا که جغرافیای ایران نزدیک ۴ برابر بزرگ‌تر از عراق است و جمعیت ما سه برابر عراق است در مجموع ۷ برابر نسبت به عراق برتری طبیعی داریم. و این خیلی در جنگ مهم است و نشان می‌دهد عراق از کمک سایر کشورها بهره برده است. من با این اسرا صحبت کردم. مصر بیشترین اسیر را با آمار ۷۰ یا ۷۵ نفر داشت. سودانی‌ها ۵۵ نفر بودند که من ۴۹ نفرشان صحبت کردم. اردن یمن تونس ومراکش هم بودند. خانم‌هایی که کتابخانه را جمع کردند کار بزرگی کردند ما می‌گوئیم مغول‌ها پس از حمله کتابخانه‌ها را سوزاندند و باید بدانیم آن چه وضع ما را دگرگون می‌کند، مطالعه است. اگر چراغ دفتر سوم روشن شود خواهیم دید که بازجویی‌ها می‌توانند کتاب‌های جداگانه‌ای باشند که بچه‌ها چه جواب‌هایی به عراقی‌ها داده‌اند. بعضی‌هاشان به شدت خنده‌دار است و واقعاً کمدی می‌شود. اسیران ما جایی زندگی کردند که خندیدن ممنوع بود و سرباز عراقی تحمل نمی‌کرد که اسیر ایرانی بخندد. اسیر با خنده‌اش ثابت می‌کرد که تو جسم من را اسیر کرده‌ای و نه روحم را.

در پایان این مراسم نیز با حضور رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و رئیس حوزه هنری از کتاب « تابستان۱۳۶۹» رونمایی شد.

ارسال نظر