مرکز هنری رسانهای نهضت | نگاه حجتالاسلام مقدسیان به چگونگی شکلگیری نگرشهای دینی در کودکان؛
چگونه برنامههای فرهنگی میتوانند دین را برای نسل جدید جذابتر کنند؟
انتشار روایتی متفاوت از جام جهانی ۲۰۲۲ قطر در انتشارات سوره مهر
کتاب «آن شب در دوحه» با نگاهی متفاوت به تجربه تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، در انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.
به گزارش روابطعمومی سازمان تبلیغات اسلامی، «آن شب در دوحه» سفرنامه تحلیلی از حضور تیم ملی در جام جهانی قطر است که توسط محدحسن یادگاری پژوهشگر فوتبال به رشته تحریر درآمده است. یادگاری از فوتبالدوستان حرفهای و جزو افرادی است که برای تماشای مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ به قطر سفر کرده است. او در طی این سفر مشاهدات و تحلیلهای عینی خود را در قالب سفرنامه به نگارش درآورده که در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
«آن شب در دوحه» با مقدمه زندگی به روایت فوتبال و در پنج فصل شامل «بازی آغاز شده»، «به جام جهانی قطر خوش آمدید»، «همه پسران ملکه علیه ما»، «سیمرغ علیه اژدها»، «دیوانهسازها علیه ترسو» و «قطر، آنجا و بازگشت دوباره»، تجربهای از جامعه و فوتبال ملی ایران را در جامجهانی قطر به نمایش میگذارد. کتاب روایتی است جامعهشناسانه با رویکرد مطالعات فرهنگی که به شناخت پدیده اجتماعی فوتبال در ارتباط با دو مفهوم قدرت و مقاومت در زندگی روزمره جامعه ایران میپردازد.
به گفته یادگاری این کتاب صرفا یک سفرنامه نیست بلکه روایتی تحلیلی از مشاهدات و حواشی یک سفر است که میتواند مخاطبانی از طیف نوجوان تا بزرگسال را دربرگیرد.
پاورقیهای کتاب به صورت دقیق توصیفگر اصطلاحات و توضیحات بیشتر نویسنده از متن است.
نگارنده این سفرنامه، بر اساس «آن شب در دوحه» مستندی با نام «محرمانه دوحه» نیز ساخته که چندی پیش به نمایش درآمده است.
«آن شب در دوحه» در ۲۹۵ صفحه و با قیمت ۱۷۵ هزار تومان در بازار کتاب موجود است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
فضای خالی جلوی مهدی زیاد بود. یاد گل مهدویکیا به آمریکا افتادم. همان فضای خالی، جلوی طارمی بود. من باز از بالای پله بهسمت پایین دویدم. بلند فریاد زدم: «مهدی بیا! بیا مهدی!»
من هم با او بهسمت زمین و دروازۀ ولز میدویدم؛ او از جلو، من از پشت.
«بده اینور مهدی! بزن دومی رو!»
توپ رسید به رامین رضاییان و یک چیپ. رسیدم به پایین پلهها.
«گُ ُ ُ ُ ُ ُل.»
پلیس قطری که نمیخواست کنار بالکن بایستم را در آغوش گرفتم. این بار کلاهش را از سرش برداشتم و سرش را بوسیدم. دیگر هیچچیز حالیام نبود. فقط داشتم داد میزدم: «گرت بیل کجاست؟ گرت بیل کجاست؟»
حالا نوبت رامین بود. قربانی دیگر شبکههای اجتماعی. سیمرغش جان گرفته بود. از خاکسترشان برخاسته بودند. در بازی قبلی صورت زخمیشان، پر از مشت بود. خونابهها را پاک کرده بودند و حالا به جان حریف افتاده بودند. سیمرغ بال گشاده بود و افسانۀ اژدها را شکست داده بود. این بهترین و فنیترین و پرگلترین پیروزی تاریخ تیم ملی در جام جهانی است. شاهد بدترین باخت و بهترین برد در این چهار روز با هم بودیم.
1402/05/22
T
T