نویسنده رمان«من خواب دیده‌ام»:

تاریخ در زندگی ما تکرار می‌شود

رمان«من خواب دیده‌ام» به قلم«فاطمه الیاسی» نگاهی داستانی به جریان انحراف گروهی از شیعیان در دوران امام موسی کاظم (علیه‌السلام) است که به« واقفیه» معروف شدند و از بیعت با امام رضا (علیه السلام) سر باز زدند.

رمان «من خواب دیده‌ام» به قلم «فاطمه الیاسی» از انتشارات «نشر بین‌الملل» نگاهی داستانی به جریان انحراف گروهی از شیعیان در دوران امام موسی کاظم (علیه‌السلام) است که به «واقفیه» معروف شدند و از بیعت با امام رضا (علیه السلام) سر باز زدند. نویسنده در این رمان کوشیده دلایل و انگیزه‌های انحراف گروهی که به واقفیه موسوم بودند را با نگاه داستانی به نمایش بکشد. سالروز شهادت امام موسی کاظم (علیه السلام) بهانه گفتگوی ما فاطمه الیاسی بود.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، فاطمه الیاسی، متولد ۱۳۷۵ همدان و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم و قرآن در شهر قم است. علاقه‌اش به نویسندگی به دوران کودکی و نوجوانی برمی گردد و بعد از قبولی در دانشگاه، فضای شهر قم را فضای خوبی برای تربیت و رشد کسانی که علاقه یا استعداد نوشتن دارند، می‌بیند. سعی می‌کند با شرکت در کلاس‌های آموزشی علاقه‌مندی خود را به عرصه ظهور برساند و حضور در این کلاس‌ها باعث می‌شود نویسندگی را به صورت جدی دنبال کند. کتاب من «خواب دیده‌ام» اولین کتاب بزرگسال فاطمه الیاسی است و قبل از آن رمان «تونل سوم» را برای مقطع سنی نوجوانان نوشته و به دست چاپ سپرده که این کتاب از جمله رمان‌های راه یافته به مرحله نهایی جایزه داستان انقلاب است.
جریان واقفیه
جریان انحرافی «واقفیه» دستمایه اصلی رمان من خواب دیده‌ام است، الیاسی با بیان اینکه امام موسی کاظم علیه السلام به دلیل تحت کنترل حکومت بودن نمی‌توانستند به طور مستقیم با شیعیان در سراسر مملکت اسلامی ارتباط بگیرند، ادامه می‌دهد: آن حضرت از طریق افراد مورد اعتمادشان که به آن‌ها «وکیل» می‌گفتند، با شیعیان ارتباط داشتند. مردم سؤالات دینی و شرعی‌شان را از طریق وکیل از امام می‌پرسیدند که از سوی دیگر خمس و زکات و پرداخت‌های مالی‌شان را از طریق وکلا به خدمت امام می‌رساندند. در زمان حبس امام موسی کاظم (ع) مبلغ چشمگیری از اموال مردم تحت عنوان خمس و زکات نزد وکلا جمع می‌شود. بعد از شهادت امام هفتم، دو سه نفراز این وکلا تصمیم داشتند اموال را به امام رضا (ع) تقدیم نکنند و نزد خودشان نگهدارند. آن‌ها ادعا کردند که امام موسی کاظم (ع) زنده بوده و‌ایشان همان مهدی موعود (عج) هستند که عروج می‌کنند و برمی‌گردند و هرموقع امام بازگشتند، ما این اموال را به‌ایشان برمی‌گردانیم، با این ترفند می‌خواستند اموال را نزد خود نگه دارند. رمان من خواب دیده‌ام نگاهی داستانی به این جریان انحرافی دارد که به واقفیه معروف شدند و از بیعت با امام رضا (ع) سرباز زدند.
من خواب دیده‌ام
به گفته نویسنده کتاب من خواب دیده‌ام،   بعضی شخصیت‌های رمان، واقعی هستند، مثل شخصیت «زیاد بن مروان قندی»، ولی بخشی هم تخیل است. من خواب دیده‌ام، داستان زنی است که وارد خانه یکی از وکلا می‌شود و سعی می‌کند ازطریق آن وکیل، اطلاعات بدست بیاورد که این شبکه وکالت به چه صورت کار می‌کند تا وقتی روش کار را شناخت، ضربه بزند. منتها از جایی وارد می‌شود که آن وکیل کارآیی‌اش را از دست داده و خودش منحرف شده است. این کتاب، زندگی یک زن است که به نوعی برای حکومت عباسی جاسوسی می‌کند.
شخصیت نسیبه شخصیتی بود که من خلق کردم، ولی بستر روایت، یک بستر واقعی است. این جریان وجود داشته و هدفی پشت این جریان‌ها بوده است، یک فرقه واقفیه‌ای بوجود آمده که قصدشان این بوده که اموال را پیش خودشان نگهدارند، بستر روایت، بستر واقعی، تاریخی و مستند است، شخصیت‌هایی که در بعضی جا‌ها به داستان اضافه کردم، برای پیشبرد داستان بوده است.
رمان دو شخصیت اصلی دارد یکی خانم و دیگری آقا و دو داستان، موازی روایت می‌شود، به این دلیل، یک خانم را برای جاسوسی انتخاب کردم که اغلب رمان‌های ما حالت مردانه دارد؛ از سویی من خانم هستم و با رفتار‌های خانم‌ها آشنا هستم و به همین دلیل ترجیح دادم که شخصیت رمانم، یک خانم باشد که خودم راحت‌تر بتوانم شخصیت‌پردازی کنم. از طرف دیگر زنان در تاریخ نقش زیادی داشتند و ما همیشه فکر می‌کنیم که زن‌ها همیشه در پستو بوده اند و هیچ نقشی در هیچ یک از کار‌های مثبت یا منفی تاریخی نداشتند در حالی که قضیه برعکس است و خواستم در رمان، این هم تبیین شود..
کمک به شناخت تاریخ غنی
از زمانی که ایده رمان به ذهن نویسنده می‌رسد تا روی کاغذ پیاده شود، چند سال زمان برده است. فاطمه الیاسی می‌گوید: ما در این اثر، با تحقیق و مقاله علمی و کتاب تاریخی مواجه نیستیم بلکه مانند بسیاری از رمان‌های تاریخی، با رمانی مواجه هستیم که عناصر داستان در آن گرد هم آمده‌اند و روایتی را خلق کرده‌اند که ریشه در واقعیت دارد. ما تاریخ دینی و ملی بسیار غنی‌ای داریم، ولی متأسفانه بازتاب آن‌ها را در ادبیات نمی‌بینیم. مقطع تاریخی که من کار کردم برهه خیلی مهمی بوده، اما این اتفاق بزرگ و عظیم در ادبیات ما تا به حال بازتابی نداشته است. نظر شخصی من است اگر قبل‌تر به این مسأله توجه می‌شد و رمان‌ها یا آثار ادبی در این زمینه قلم می‌خورد؛ شاید روی اجتماع تأثیر می‌گذاشت و شاهد بعضی اختلاس‌ها و سواستفاده‌های مالی نبودیم. این فقط یک نمونه بود که به لطف خدا موفق شدم تمامش کنم. راه برای کار‌های این چنینی باز است که خلا‌های تاریخ را. پوشش بدهیم..
تکرار تاریخ
الیاسی با بیان اینکه خواندن رمان می‌تواند به قشر جوان کمک بزرگی کند تا به درک درستی برسند ادامه می‌دهد: در اطراف خودم که بررسی می‌کردم-  جامعه آماری که می‌گویم خیلی محدود است در حد ۳۰- ۴۰ نفر-، اما نتیجه‌ای که گرفتم جالب است، خیلی از جوان‌ها حوصله خواندن تاریخ را نداشتند، در حالیکه تاریخ برایشان جذابیت داشت. وقتی یک نفر تاریخ را می‌خواند و به صورت شفاهی برایشان توضیح می‌داد خیلی استقبال می‌کردند. همان افرادی که از شنیدن تاریخ استقبال می‌کردند، سراغ خواندن منابع تاریخی نمی‌رفتند و می‌گفتند ما از خواندنش گیج می‌شویم. در این مورد تاریخی خاص، عده‌ای می‌گفتند ما نمی‌دانستیم در دوره امام کاظم (ع) چنین جریانی وجود داشته و چنین موضوعی مطرح بوده است که بحث اختلاس پیش بیاید و اموال را به امام رضا (ع) ندهند. فکر کردم نوشتن رمان خیلی می‌تواند کمک کند، همان قشر مشتاقی که دوست دارند ببینند در تاریخ چه اتفاقی افتاده است وقتی تاریخ را در قالب رمان می‌بینند واز جریان تاریخی آگاه می‌شود جذبش می‌شود. خود تاریخ هم که فواید بی‌شماری دارد، شاهد مثالش همین اختلاس‌ها است. کسانی که جریان واقفیه را انجام دادند کارشان بی شباهت به کار اختلاسگران عصر ما نیست...

 

1400/12/06