گفت‌و‌گوی اختصاصی با دکتر «غلامعلی حداد عادل»

جوان‌گرایی، نقطه قوت سازمان تبلیغات اسلامی است

جوان‌گرایی و ضرورت سازمان‌دهی کار تبلیغ دینی بهترین بهانه برای گفتگو با دکتر «غلامعلی حداد عادل» بود تا مروری بر روند فعالیت سازمان تبلیغات اسلامی داشته باشیم.

جوان‌گرایی، نقطه قوت سازمان تبلیغات اسلامی استجوان‌گرایی و ضرورت سازمان‌دهی فعالیت در حوزه تبلیغ دین، بهترین بهانه بود برای آنکه دکتر «غلامعلی حداد عادل» مهمان ویژه ما باشد تا در گفت‌و‌گویی خودمانی با او، گذشته تا حال سازمان تبلیغات اسلامی را مرور کنیم.

حداد عادل معتقد است این روزها سازمان تبلیغات اسلامی باید از مستقیم‌گویی پرهیز کرده و از ابزارهای جدید و غیرمستقیم برای برقراری ارتباط با نسل امروز استفاده کند. همچنین می‌گوید: «به نظر می‌رسد سازمان تبلیغات اسلامی این ضرورت را درک کرده است و در این سازمان درخصوص اتخاذ ابزارهای تبلیغ نوین اتفاقات خوبی افتاده است».

امسال سازمان تبلیغات اسلامی چهل‌ساله شد. عملکرد این سازمان را در چهار دهه‌ای که از عمر آن می‌گذرد، چطور می‌بینید؟

من هیچ‌وقت در سازمان تبلیغات اسلامی مسئولیت نداشتم یا عضو هیئت‌امنایش هم نبودم. اطلاعات من از این سازمان آگاهی‌های فنی داخلی نیست. دورادور از برنامه‌هایشان مطلع هستم، اما نکته مهم این است که صرف‌نظر از جزئیات برنامه‌های سازمان تبلیغات اسلامی، بررسی و تبیین نقش و جایگاه آن است که تکلیف بسیاری از مسائل و اهمیت و ضرورت وجود این سازمان را روشن می‌کند. سازمان تبلیغات اسلامی یکی از قدیمی‌ترین نهادهایی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته و حالا در ۴۲ سال عمر انقلاب اسلامی چهل‌ساله شده است. واقعیت این بود که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، روحانیون که وظیفه تبلیغ دین را بر عهده داشت، منتظر می‌ماند تا اشخاص، تشکل‌ها و هیئت‌های دینی بیایند از آن‌ها بخواهند که برایشان کار دینی انجام بدهند؛ مثلاً مردم در محله‌ای مسجد می‌ساختند و از روحانی دعوت می‌کردند که بیاید امام جماعت مسجد بشود، یا هیئتی دینی از یک روحانی دعوت می‌کرد که بیاید چند شب برای مردم صحبت کند.

آن چیزی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد، این بود که حالا روحانیون باید برای جامعه تصمیم می‌گرفت که در هر جایی حضور داشته باشد؛ یعنی پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی سبب شد روحانیون دینی که در یک حالت انفعال قرار داشت خودش تصمیم‌گیرنده باشد. باید خودش برنامه‌ریزی می‌کرد برای یک جامعه با همه ابعاد متنوعش از سطح خیابان‌ها و مدارس گرفته تا کارخانه‌ها و هیئت‌های دینی سنتی تا روضه‌های سنتی خانگی. درمجموع یک عرصه‌ای در زندگی و جامعه در مقابل روحانیون گسترده شد و آن‌ها را موظف می‌کرد در یک حکومت دینی تبلیغ دین کنند.

اینجا یک نهادی لازم بود که انتقال از آن حالت قدیم به اقتضای جدید را مدیریت کند، بشناسد، تعریف کند و لوازمش را تهیه کند؛ به عبارتی نیاز به سازمان‌دهی کار تبلیغ دینی بعد از انقلاب بود که سبب شد سازمانی به نام تبلیغات اسلامی به وجود بیاید.

با توجه به پیچیدگی شرایط فرهنگی جامعه، به نظر شما نیاز امروز سازمان تبلیغات اسلامی و ضرورت‌های آن چیست و متولیان این سازمان باید در کدام مسیر گام بردارند؟

اول اینکه با پیروزی انقلاب و گذشت زمان لازم بود شیوه‌های تبلیغ اصلاح و عوض شود. اینکه مثلاً یک خانواده‌ متدینی از یک روحانی دعوت کند که برود برای آن‌ها وعظ و سخنرانی بکند، شیوه قبل از انقلاب بود که حالا تبدیل شده به اینکه شما باید بروید برای عموم مردم صحبت کنید؛ مردمی که سبک زندگی‌شان عوض شده است و با ماهواره و فضای مجازی سر و کار دارند.

دوم اینکه وظیفه سازمان تبلیغات اسلامی و متولیان آن هر روز سخت‌تر از دیروز شده است؛ زیرا تبلیغات علیه دین زیاد شده، چون دین خودش را به‌عنوان یک قدرت می‌داند؛ دینی که حالا خیلی‌ها اصرار دارند آن را از کارکرد خودش خارج کنند و دشمنان می‌خواهند به آن شبهه وارد کنند. اصلاً دنیای دیگری شده است. در این دنیا باید روش‌های تبلیغ عوض شود، ابزارهای جدید، زبان جدید و روش‌های جدیدی به کار گرفته و استعدادهای جدیدی کشف شود.

همه این‌ها ایجاب می‌کرد یک ساماندهی نوینی شکل بگیرد و نقش روحانیون در تبلیغ دین بازتعریف شود. قبل از انقلاب معتقد بودند که روحانیون نباید با حکومت ارتباطی داشته باشند و بعد از انقلاب هم عده‌ای می‌گفتند که روحانیون شیعه و مرجعیت شیعه هیچ‌وقت تابع حکومت‌ها نبوده‌اند، این هم درست است، ولی حالا اگر این مرجعیت شیعه خودش حاکمیت ایجاد کرد، باید رابطه دین با یک چنین حکومتی چطور باشد؟ با این مقدمه باید گفت سازمان‌تبلیغات اسلامی مفصلی بین حکومت و حوزه‌ها و روحانیونی است که تبلیغ دین را می‌کنند؛ یعنی از یک طرف شناختی از جامعه دارد و بر این اساس که یک نهاد حکومتی است و دستش باز است، می‌تواند برنامه‌ریزی کند. از طرف دیگر هم نمی‌خواهد تبلیغ دینی را از آن شکل آزاد سنتی‌اش به‌کلی خارج کند و این یکی از نقش‌های راهبردی است که سازمان تبلیغات اسلامی در پیش گرفته است.

به نظر شما آیا سازمان تبلیغات اسلامی توانسته این نقش راهبری را به‌درستی ایفا کند؟

بنده از فعالیت‌های عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، اعم از حضورشان در فضاهای کارگری، فضاهای اجتماعی، خیابان‌ها، میادین شهر، دورادور اطلاع دارم، اما به‌طور‌کلی در بین بخش‌های مرتبط با سازمان تبلیغات اسلامی اطلاعم از سازمان حوزه هنری بیشتر از جاهای دیگر است.

آیا بروز و ظهور نقش سازمان تبلیغات اسلامی در جامعه امروز را در حوزه هنری دیدید؟

بله. حوزه هنری را یکی از شاخه‌های بسیار برومند و پرثمر سازمان تبلیغات اسلامی می‌دانم که توانست فاصله بین هنر و دین را کم کند. قبل از انقلاب، این دو یعنی دین و سینما مقابل هم بودند؛ یعنی ما که جوان بودیم اگر یک وقت در خانواده‌های ما شنیده می‌شد که یک پسر جوانی به سینما رفته، شاید بعید نبود که مادرش بنشیند و گریه بکند از خوف اینکه دین و اخلاق بچه‌اش ممکن است از دست برود. اما سازمان تبلیغات اسلامی با حوزه هنری این ورق را برگرداند.

خاطره‌ای هم از آن سال‌ها دارید؟

بله. شاید دوستان جوان به یاد ندارند، اما در دی‌ماه ۵۷ که احتمال پیروزی انقلاب اسلامی قوت گرفته بود، هرکسی به فکر این بود که پس از پیروزی چه کاری باید انجام دهد. در آن هفته‌ها ما می‌شنیدیم یک فکری برای تدبیر امور هنری پس از پیروزی جوانه زده است. می‌شنیدیم که رهبر معظم انقلاب و چند نفر دیگر مانند مرحومه «طاهره صفارزاده» و مرحوم «امیرحسین فردی» اندیشه تشکیل حوزه هنری را مطرح کردند و مقارن با پیروزی انقلاب، حوزه رسماً کار خود را آغاز کرد.

حالا به لطف حوزه هنری همین سینما می‌تواند موازی با دین و پیش‌ران و تقویت‌کننده باشد. حوزه هنری چنین هنر و تحولی را درک، تصدیق و تصحیح کرد. نه‌تنها در عرصه سیاست، در عرصه هنر، تئاتر، شعر، نقاشی و در انواع هنرها. حوزه هنری درمجموع موفق بوده و توانسته آثار خوبی تولید کرده و نسل تازه‌ای را تربیت کند که برای خود حوزه هنری و تبلیغات دینی به معنای وسیع کلمه مفید و مؤثر است. بنده معتقدم باید حوزه هنری توسعه پیدا کند، تقویت شود، روش‌هایش بارها امتحان شود و تغییر کند. در یک کلام، اگر سازمان تبلیغات اسلامی هیچ دستاوردی غیر از حوزه هنری انقلاب اسلامی نداشت، همین یک مورد برای سربلندی‌اش کافی بود.

ارزیابی شما از دورانی که حجت‌الاسلام والمسلمین «محمد قمی» عهده‌دار مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی هستند، چیست؟ فکر می‌کنید در این سه سال چه تحولی در سازمان تبلیغات اسلامی رخ داده است؟

من اجمالاً در پاسخ به این سؤال شما عرض می‌کنم که بنده حضور جناب آقای قمی را در مدیریت سازمان تبلیغات اسلامی جلوه‌ای روشن و امیدبخش از جوان‌گرایی می‌دانم؛ همان جوان‌گرایی که بعد از بیانیه گام دوم آن را پررنگ کردند. بعد از حضور آقای قمی در سازمان تبلیغات پای جوان‌ها هم به آنجا باز شد و این نشان می‌دهد که یک سازمان می‌تواند با آیت‌الله جنتی شروع شده باشد و با حجت‌الاسلام والمسلمین قمی جوان ادامه پیدا کند.

خروجی این جوان‌گرایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تغییر رویکردهای سازمان تبلیغات اسلامی در چند سال اخیر مشخص است. این روزها برای نسل جدید باید از مستقیم‌گویی پرهیز کرد و ابزارهای جدید و غیرمستقیم را برای برقراری این ارتباط به کار برد. به نظر می‌رسد سازمان تبلیغات اسلامی این ضرورت را درک کرده و در خود این سازمان هم درباره ابزار تبلیغ نوین اتفاقات خوبی افتاده است. ببینید هر جامعه‌ای به هنر نیازمند است، همان‌طور که به آب و غذا، سوخت و انرژی نیاز دارد. این نکته برای متولیان سازمان تبلیغات اسلامی لازم بود تا بدانند امروز، وظیفه آن‌ها در تبلیغ دین به‌مراتب سخت‌تر از سال‌های قبل است و باید از روش‌های سنتی و نوین تبلیغ توأمان استفاده کنند و در لایه‌های زندگی مردم عادی، حتی آن‌هایی که مذهبی نیستند نفوذ کنند. بالاترین مفاهیم دینی را می‌توان در قالب‌های هنری به بهترین شکل به مخاطب منتقل کرد. به‌تازگی کلیپ‌هایی تأثیرگذاری از مهربانی و کمک به مردم و ارزش‌های دینی در رسانه‌ها می‌بینیم که گویا کار جوانان خوش‌فکر و خلاق سازمان تبلیغات بوده است.

بحث فهماندن دین به نسل جوان از مهم‌ترین دغدغه‌های سازمان تبلیغات است. متولیان سازمان نتیجه گرفته‌اند که مهم‌ترین ابزار تحقق این هدف، عمومی‌سازی تبلیغ است. پویش «نشر خوبی‌ها» هم با همین هدف آغاز شد. نظرتان را درباره این پویش بفرمایید!

بله، این‌ها فعالیت‌های جدید و شایسته‌ای است که سازمان تبلیغات اسلامی شروع کرده و قابل‌تحسین است. باید اسلام را طوری به مردم معرفی کنیم که آن‌ها باورشان شود اسلام به‌قدرت‌رسیده اخلاق را زیر پا نمی‌گذارد. یک باور در عموم مردم وجود دارد که فکر می‌کنند تا وقتی کسی قدرت ندارد، دم از اخلاق می‌زند و وقتی به قدرت رسید، اخلاق را زیر پا می‌گذارد. خیلی‌ها می‌گویند که بعضی‌ها چون ناتوان‌اند مهربان‌اند. الان مردم تصوری که از اسلام دارند اسلام بر مسند قدرت است. ما باید بگوییم اسلام قدرت، اسلام اخلاق است و قدرت، فرع اخلاق است؛ بنابراین خوبی‌ها اصل است، این کاری است که جشنواره نشر خوبی‌ها باید انجام بدهد؛ یعنی هم چهره مهربانی از دین نشان دهد و هم بقیه مردم را به عمومی‌سازی تبلیغ و نشر خوبی‌ها دعوت کند. یادمان نرود که اصل وظیفه دین نشر خوبی‌هاست.

نظرتان را درباره اهمیت حضور بانوان مبلغ سازمان تبلیغات اسلامی در جامعه و تقویت نقش آن‌ها بفرمایید.

ما در هم این سال‌ها حضور بانوان را، چه در سازمان تبلیغات اسلامی و چه در حوزه هنری بسیار موفق دیدیم و درواقع نشان داده شد که زن می‌تواند با حفظ ارزش‌های اجتماعی، فعالیت اجتماعی داشته باشد. این چیزی است که در سازمان تبلیغات نیز به آن توجه شده است و امیدوارم نقش و جایگاه زنان در تحقق اهداف سازمان تبلیغات هر روز پررنگ‌تر از قبل باشد.

چه پیشنهاد یا انتقاد سازنده‌ای از مجموع عملکرد سازمان تبلیغات اسلامی دارید؟

ای کاش نام این سازمان را تبلیغات نمی‌گذاشتند؛ چون تبلیغات انگار یک کسی می‌خواهد چیزی را به زور به طرف مقابل بفهماند. واژه تبلیغات گاهی یک نوع معنای تجارتی و سود هم به ذهن متبادر می‌کند؛ مثلاً می‌گویند فلان کار، تبلیغاتی است یا این تبلیغ است، اگر می‌شد فکر کنند و نام دیگری به‌جای تبلیغات برای این سازمان انتخاب می‌کردند، خیلی خوب می‌شد.

فکر نمی‌کنید برای این تغییر نام بعد از چهل سال کمی دیر باشد!

خیر. می‌توان درباره این موضوع فکر کرد.

پیشنهاد شما برای نام جایگزین چیست؟

اگر دوستان از ما بخواهند، می‌نشینیم، هم‌فکری می‌کنیم و نامی را انتخاب می‌کنیم.

حداد عادل در لابه‌لای صحبت‌هایش یک خداقوت هم به دست اندرکاران سازمان تبلیغات اسلامی می‌گوید: «در چهل‌سالگی سازمان تبلیغات اسلامی جا دارد از تلاش آیت‌الله «احمد جنتی» در تأسیس این مؤسسه و فعالیت‌های همه دوستانی که در این چهل سال مدیریت این عرصه را بر عهده داشتند تشکر کنم. برایشان طلب توفیق می‌کنم. امیدوارم سازمان تبلیغات اسلامی بتواند اسلام را متناسب با جامعه امروز و نیازهای انقلاب و تحولاتی که در سبک زندگی و نحوه تبلیغ رخ داده پیش ببرد و چهره‌ای قابل‌فهم، خردمندانه و دوست‌داشتنی از اسلام به نسل جوان عرضه کند».

 

شاعرانه‌های مرد سیاست

در قفسه کتابخانه دفتر ساده و بی‌آلایش دکتر «غلامعلی حداد عادل» به‌خوبی می‌توان نشانه‌های پیوند مرد کهنه‌کار سیاست با ادب و هنر را دید. آخرین مصداق آن هم کتاب شعر «هنوز هم...» بود که روی میز کارش قرار داشت. سه ماه پیش این کتاب توسط انتشارات «سوره مهر» سازمان تبلیغات اسلامی چاپ و در مراسمی از آن رونمایی شد. آخرین کتاب شعر او بهانه خوبی برای ورود به دنیای مرد سیاست بود تا از او بپرسیم قصه این کتاب و شعرهایش چیست.

دکتر حداد عادل از شاعرانه‌هایش می‌گوید: «مرحوم پدرم با اینکه ۶ کلاس ابتدایی قدیم بیشتر نخوانده بودند و شغل ایشان هم تناسبی به شعر و شاعری نداشت، شاید چندین هزار بیت شعر از حفظ بود و من از ۹ سالگی ترجیع‌بند حافظ را در محضر ایشان خواندم و حفظ کردم.

من از دوران دبیرستان، در اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل، به قول مولانا «کور و کبود» شعرهایی می‌گفتم، اما پس از آن تا سال‌ها به‌ندرت چیزی سرودم.

بیشتر مردم به‌خصوص در شانزده سال اخیر، مرا در کسوت سیاست‌مدار، رئیس مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس شناخته‌اند. سیاست‌مداران هم معمولاً خیلی به شعر و شاعری روی خوش نشان نمی‌دهند، ولی شعر تخصص نمی‌شناسد، حتی اگر سیاست‌مدار، فیلسوف، طبیب و غیر از این هم باشی، باز شعر به سراغت می‌آید. نمونه بارز این مسئله امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب هستند که هر دو شاعرند و اتفاقاً خوب هم شعر گفته‌اند.

اتفاقی که باعث شد من دوباره با حال و هوایی دیگر به شعرگفتن بازگردم شهادت برادرم، مجید بود. تأثیر این اتفاق در من شبیه تأثیر بعضی زمین‌لرزه‌های سخت بود که سبب پیداشدن چشمه‌های جدیدی در زمین می‌شوند. شعرهایی که در این دفتر آمده، شعرهایی است که پس از شهادت مجید سروده‌ام.اعتقاد من این است که شعرگفتن، شعرفهمیدن و شعرشناختن از خصوصیات ملت ایران است. فرهنگ ایران از شعر جداشدنی نیست و از علائم فرهیختگی و ایرانی‌بودن انس با شعر است. بنده هم کسانی را که با شعر انس دارند، ایرانی‌تر از دیگران می‌دانم. بعد از سال‌ها تصمیم گرفتم کتاب شعرم را چاپ کنم و انتشارات سوره مهر سازمان تبلیغات اسلامی را به‌دلیل علقه‌ای که با سازمان تبلیغات اسلامی دارم، بهترین گزینه برای این کار دیدم».

1400/08/04