در پیامی خطاب به جوانان حزبالله لبنان و مقاومت فلسطین مطرح شد
استاد محمدرضا عابدینی در پیامی خطاب به جوانان حزبالله لبنان و مقاومت فلسطین، تحليلی قرآنی از حوادث اخير منطقه ارائه داد.
اللهم کل ولیک الحجةبن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعات و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.
إن شاء الله از یاران، یاوران بلکه سرداران حضرت باشیم.
سلام میکنم به ملت قهرمان لبنان و به خصوص مقاومت لبنان. سلام میکنم به همه رزمندگان مقاومت در جبهههای مقاومت؛ غزة، لبنان، عراق، یمن، ایران، سوریه، و همچنین بر همه مجاهدین و مؤمنینی که در جبهه مقاومت در تمام نقاط جهان ایستادهاند، و همچنین بر تمام مؤمنینی که در حد توان خود از محور مقاومت حمایت و پشتیبانی میکنند.
در اینجا چند جمله درباره حوادث اخیر مرتبط با محور مقاومت در لبنان و مردم بزرگ لبنان ارائه میدهم. میتوانیم به تحلیل این حوادث از زوایای مختلف بپردازیم.
نخستین نکتهای که میخواهم به آن اشاره کنم، گفتار امام صادق (ع) است: «إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذا أَرادَ أَنْ يَنْتَصِرَ لِأَوْلِيَائِهِ انتَصَرَ لَهُم بِشِرارِ خَلْقِهِ وَ إِذا أَرادَ أَنْ يَنْتَصِرَ لِنَفْسِهِ انتَصَرَ بِأَوْلِيَائِهِ.» وقتی خداوند میخواهد به مؤمنان و اولیایش یاری رساند، آنها را با شرار خلقش یاری میدهد. این شراره گاهی به این میانجامد که نام مؤمنان بالا رود و اهدافشان تحقق یابد.
گاهی اوقات، اعمال آنها در جهت تخلف مؤمنان است، اما این اعمال به عزت مؤمنان میانجامد، یعنی دقیقاً برخلاف آنچه که میخواستند. هر زمان که خداوند بخواهد به خود یاری رساند، خود را با اولیایش یاری میدهد و این اولیا نیز یاریکننده او میشوند.
این نگاه بسیار زیباست. از میان شهادتهای اولیای خدا، پیروزی او عزوجل محقق میشود زمانی که اینها در راه خداوند متعال شهید میشوند و پرچم هدایت را بالا میبرند. بنابراین، تعبیر موجود در برخی آیات قرآن کریم «وَ يَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ» بیانگر این است که خداوند شهدا را انتخاب میکند و به وسیله آنها عزت میدهد.
هر شهید انتخابشده، درجه و مقامش بالاتر از آنچه که قبلاً بود، قرار میگیرد. و بنابراین، وقتی با این آیه کریمه که میگوید: "الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ" مواجه میشویم، میفهمیم که اینها، غیر از اینکه روزیشان نزد خداوند است، از آنچه خداوند به آنها از فضلش عطا کرده، شادمانند و بشارت میدهند به کسانی که از آنها پیروی میکنند.
بنابراین، هر زمان که صدق کنیم در پیروی از شهدا و ادامه مسیر بر اساس سیر و سلوک آنها، به همین اندازه، قدرت ید شهدا در یاری ما و کمک به ما افزایش مییابد.
نقطه دیگری که ذکر آن حائز اهمیت است این است که در نظر قرآن کریم، حرکت صهیونیسم یک حرکت مشخص و دقیق است. اگر انسان همه آیات قرآن را دنبال کند، درمییابد که نگاه قرآن به یهود و صهیونیسم خاص بسیار عمیق است.
در سوره آل عمران، آیه 112 آمده است: "ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ."
ذلت و مسکنت بر یهود و صهیونیها سایه افکنده و عاقبت آنها، این ذلت و مسکنت آنان را فراگرفته و از آن هیچ فرار و مفری ندارند.
تعبیر قرآن این است که اینها به دلیل جرم قتل صالحان، قطعاً ذلت بر آنان سایه میافکند. قتل صالحان آنان را از ذلت نجات نخواهد داد، بلکه وعده خداوند این است که ذلت بر آنان سایه خواهد افکند. هر زمان که اینها گرد هم بیایند، خداوند ذلت را بر آنان حاکم میسازد، مگر اینکه به حبلالله چنگ زنند و زیر پرچم اسلام حق وارد شوند یا به حبل مردم. این را میتوان یک بار به این صورت تفسیر کرد که با مؤمنان پیمان ببندند و خود را در امان آنان قرار دهند. یا اگر زیر بار تبعیت مؤمنان بروند و با امضا و تعهدات خود، ذلت خود را بپذیرند و به تبعیت دیگران درآیند تا در سایه وجودشان زندگی کنند. پس زندگی مستقلی نخواهند داشت بلکه همیشه به دیگران وابسته خواهند بود. از این رو میگوییم چرا خداوند بر آنان ذلت و مسکنت را حاکم کرده است. پاسخ این است که: «ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ» زیرا آنها به آیات خداوند در هیچ دورانی ایمان نیاوردهاند و همچنین «يَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ» و این خود شاهدی بر کلام ما است، یعنی آنان پیامبران را که سرآمد همه خیرات در تمام اعصار و زمانها هستند، به قتل میرسانند.
و امروز این افراطگری از سوی آنان به شدت به چشم میخورد، تا جایی که تمامی وجدانهای بشری به مقابله با آن برمیخیزند، و آنان نهتنها به ایستادگی در برابر جامعه جهانی اهمیتی نمیدهند، بلکه صالحان را که وارثان پیامبران هستند، به راحتی میکشند. و این مؤمنان بیگناه را با کمال بیرحمی به قتل میرسانند، و هر کجا که این صالح یک انسان بزرگ همچون محبوب قلب ما سید حسن نصرالله باشد یا دیگر شهدای ما از رهبران محور مقاومت که به دست این اشرار کشته شدند، بر عزت آنان افزوده نمیشود و ذلت از آنان برداشته نمیشود.
بلکه وعده ربانی این است که «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا» و همچنین «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ». چرا؟ «ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ».
به دلیل قتل صالحان، بر آنان ذلت سایه میافکند و دیدن آن روز که بر آنان ذلت و مسکنت حاکم است، چندان دور نیست، مگر اینکه زیر بار تبعیت مؤمنان بروند و با تعهدات و پیمانهایی که میبندند، ذلت خود را بپذیرند و تحت سلطه مؤمنان قرار گیرند تا زندگی ذلتبار خود را ادامه دهند و تمام اینها به خاطر آن است که «بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ» زیرا آنان از اهل معصیت هستند و همیشه به دیگران تجاوز میکنند و در ظلم و فساد حدی نمیشناسند. عبارت «كَانُوا يَعْتَدُونَ» نشانگر صفات ثابت آنان در تمامی اعصار و زمانها است و این صفات زشت را در قله خود مشاهده میکنید و از آن در برابر ظهور برائت جامعه انسانی از رفتارهای زشت و وحشیانهشان، شرم نمیکنند.
نقطه دیگری که حائز اهمیت است این است که محور مقاومت بهطور کامل همچون دست واحدی در عرصه عمومی و برای نخستین بار در تاریخ، متحد شده است و این از برکات الهی خاص میباشد. همانطور که در قرآن آمده: "وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا".
این الفت و اتحاد که خداوند ایجاد کرده است، در نظام فردی پسندیده و خوب است، اما در نظام جمعی بسیار عالیتر و بهتر است. میان کسانی که به محور مقاومت وابسته هستند، این اعتصام به حبل واحد و عدم تفرقه و نعمت دوستی بین اعضای محور مقاومت از بزرگترین نعمتهای الهی به شمار میآید. خداوند میفرماید: "وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا".
هر یک از شما فردی بودید و هیچ ارتباط محکمی بین شما وجود نداشت. فلسطین برای خود بود، لبنان برای خود، عراق، ایران، سوریه و یمن نیز هر کدام در جایی بودند و هیچ ارتباطی بین شما نبود و شاید حتی در بعضی موارد هم، ارتباطی وجود داشت، اما قرآن به اراده خداوند در اجتماع شما تأکید میکند: «وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا».
خداوند الفت را در این دلها ایجاد کرده و میدانیم که این از جانب خداوند است. هر چه قناعت انسان به این اتحاد و وحدت که از سوی خداوند متعال میآید، بیشتر باشد، به همان اندازه قوت ایمان او افزایش مییابد. در روایت شریف آمده است که شیطان میگوید: "هیچ چیز بیشتر از این که مؤمنان با هم متحد باشند، شیطان را جریحهدار نمیکند." و زمانی که مؤمنان به توافق میرسند و به سمت وحدت حرکت میکنند، شیطان جریحهدار شده و در حقیقت، اجزای او پاره میشود. اما زمانی که مؤمنان در حالت اختلاف باشند، این امر باعث شادی شیطان میشود.
با این نگاه، به برکت رهبری رهبر بزرگ انقلاب اسلامی جهانی، امام خمینی و امام خامنهای، الحمدلله رب العالمین، خداوند بستر این وحدت را فراهم کرده است. و بزرگان ما مانند شهید عزیز، سید حسن نصرالله شهید جهانی، توانستند چهره محور مقاومت را به اوج خود در دیدگان تمام جهان برسانند و ایده مقاومت را در نظر شیعه و غیرشیعه به جایگاه ویژهای ارتقا دهند و کلام او به عنوان معیاری برای صداقت مطرح شود تا دشمنان سید عزیز او را به عنوان معیاری و میزان برای صداقت بشناسند.
این بزرگترین موفقیتی است که بشریت پس از حوادث اسلامی در تاریخ خود شاهد بوده است، زیرا محور مقاومت بهطور همزمان با این شکل لطیف و ظریف متحد شده که برکت بزرگی است که شیطان را ذلیل و خوار میکند، چه این شیطان داخلی باشد و چه خارجی.
شیطان بهطور جدی در تلاش است که راهی برای تبدیل این وحدت محققشده به تندروی بیابد. بنابراین، ما نیاز به هوشیاری و دقت داریم تا ترفند شیطان موفق نشود و ان شاء الله بتوانیم از این بحران سالم و پیروز خارج شویم.
نقطه دقیقی که مطرح میشود این است که کارهایی که رهبران مقاومت در ارتباط با امام خامنهای، که نائب امام عجل الله فرجه، انجام دادهاند، از کارهای بزرگ است. همانطور که بدن اعضای مختلفی دارد، هر عضو به طور مستقل به مقابله با ویروسها و میکروبها میپردازد. این مقابله استقلالی که هر عضو به تنهایی انجام میدهد، هنگامی که به کل اضافه میشود، حقیقتی واحد را شکل میدهد. طبق روایات متعدد، مؤمنان با یکدیگر برادرند: «المؤمن أخ المؤمن» و این برادری بهگونهای است که پیامبر اکرم (ص) در درر کلامش فرمود: «مثل المؤمنین فی توادهم وتراحمهم مثل الجسد» یعنی همانند یک بدن هستند بهطوری که اگر عضوی از آن درد بگیرد، سایر اعضا به خواب و تب دچار میشوند.
تمام اعضا به یکدیگر تسلیت میگویند و از درد همدیگر رنج میبرند زیرا آنها با هم یک بدن هستند. و زیبایی این حرکت را در تدبیر رهبران مقاومت مشاهده میکنید، جایی که اسرائیل در تلاش بود خود را در برابر کشورهای مختلف ببیند. اگر مقاومت در جایی دشوار بود، میتوانست بگوید که کشورهای متعددی در حال جنگ با او هستند.
اما تدبیر رهبران محور مقاومت این بود که اگرچه آنها فقط در غزه با غزه درگیر هستند و در لبنان فقط با لبنان، جبهه مقاومت بهدرستی «تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی» را پیادهسازی کرد، بهطوری که اگر یک نفر از ما در هر مکانی از مقاومت آسیب میدید، دیگران در تقویت آگاهی کمک میکردند و همگی در درمان او کوشا بودند. با این حال، در ظاهر، رفتار آنها بهصورت واضح و مشخصی بروز نمیکند. هدف این است که به دشمن هیچ بهانهای داده نشود که کشورهای مختلف در برابر او بایستند. و به همین دلیل، حیات اسرائیل به این بستگی دارد که احساس کند کشورهای مختلف در حال جنگ با او هستند و او یک کشور واحد در برابر هفت کشور دیگر است، اما آنچه که در واقعیت اتفاق میافتد، این است که او به راحتی میتواند با حزب الله در لبنان، جهاد اسلامی، حماس فلسطینی و سایر گروههای فلسطینی مواجه شود. این مواجهه باعث میشود که وضعیت برای او دشوارتر شود، زیرا احساس میکند که تنها با یک عضو (مانند حزب الله) در حال مقابله است و نه با یک بدن کامل. در واقع، میخواهد نشان دهد که با یک بدن واحد در حال تعامل است.
و این واقعیتی است که در عرصه جهانی دیده میشود که اسرائیل با چندین سازمان نظامی مواجه است و نمیتواند بر آنها غلبه کند. او تلاش دارد جبهههای مختلفی ایجاد کند که به مقابله با او بپردازند. این وضعیت دو تأثیر دارد: نخست این که نشان میدهد که جبههای واحد در برابر آن قرار دارد، که به او این امکان را میدهد که همپیمانان خود را به میدان بکشاند و در نتیجه به شعارها بسنده کرده و پشت آنها پنهان شود. زیرا او جرات و شجاعت ظاهر شدن واقعی در میدان و عرصه را ندارد.
تدبیر مقاومت بهاینگونه است که این عضو (مانند حزب الله) به اسرائیل مقابله میکند و در عین حال کل بدن (محور مقاومت) از او حمایت میکند. این وضعیت برای اسرائیل سختترین مرحله است، زیرا او میخواهد همپیمانانش در کنار او باشند، بهصورت علنی و واضح تا نتواند با آنها بهطور علنی و بهطور مرئی درگیر شود و نمیتواند هیچ حرکت نظامی بزرگ و علنی انجام دهد.
اسرائیل بهویژه از حملات زمینی هراسان است و میداند که نقطه قوت مقاومت در ارتباطات زمینی و جنگهای زمینی است. این وضعیت دشمن را در موقعیت دشواری قرار داده است. این نکتهای مهم است که هر عضو به مقابله با اسرائیل میپردازد، در حالی که سایر اعضا از او از لحاظ تأمین منابع، تبلیغات و ارتباطات پشتیبانی میکنند، اما این کمکها بهطور مستقیم مشاهده نمیشود. بنابراین، اسرائیل میترسد که به دام هلاکش بیفتد و قبلاً چندین بار طعم خفت و شکست را در این زمینه چشیده است و این نکتهای است که نقطه قوت محور مقاومت است.
نقطه آخر که میخواهم به آن اشاره کنم و با آن بحث را به پایان برسانم، ان شاء الله، این است که حرکت ربیّون، حرکت مقاومت را در بر میگیرد. آیه ربیّون در سوره آل عمران به عنوان حرکتی بسیار عظیم بیان شده است: "وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ."
ربیّون به معنای گروهی از انسانها است که گرد هم آمدهاند حول محور واحد (محور خدا) به رهبری عالی و پاک، یعنی رهبری پیامبران و ربیانیون.
بنابراین، اکنون میبینیم که در عراق، یمن، سوریه، ایران، لبنان و فلسطین، همه این کشورها در کنار هم ایستادهاند و محور اصلی آنها اطاعت از حق و خدمت به خداوند متعال است. این حلقات ربیّ که گرد هم آمدهاند، در واقع نشاندهنده پیوند عمیق در حرکت الهی هستند و این حرکت عظیم نمایانگر یکی از بزرگترین تجلیات عبودیت و اطاعت از خداوند تعالی است. و این موضوع از عبارت ربی بهخوبی نشان داده میشود و همه اینها حول محور پیامبر است.
و در تعبیر قرآن کریم بهصراحت آمده است: "وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ." بنابراین، پیامبران اساس حرکت خود را بر اساس حرکت ربیّون سامان میدهند.
آزادگان مجاهدی که دغدغههای امت را به دوش میکشند و همیشه در کنار پیامبران بودهاند، حتی تا مرز فدای جان، ممکن است که تجسید کامل آنها به این زیبایی مانند آنچه که امروز میبینیم، نباشد، جایی که مقاومت در تمامی کشورهای محور مقاومت، آماده است تا جان خود را فدای رهبری دو نفر کند که خود تابع رهبری امام صاحب العصر و الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هستند.
این ربیّون، در کنار یکدیگر، نشاندهنده یک حرکت توحیدی در جهان هستند و این خود تمهید برای ظهور است؛ «موطئون للظهور».
آنان ممهّدین ظهور هستند و حلقات ربیّون وقتی که به یکدیگر متصل و همپیوند میشوند، اتحاد آنها آمادهسازی برای جریان ظهور را تحقق میبخشد و این بشارتی است که نشان میدهد اینها پیروان پیامبران و علما ربیانی هستند که همچنین دغدغههای امت را به دوش میکشند. از این رو، این اتحاد میان محور مقاومت از بشارتهایی است که میتوانیم بگوییم که در راستای تمهید ظهور فعالیت میکند.
و احتمالاً یکی از افرادی که توانسته این سمت و سو را بهطرز بارز شکل دهد، شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید قلوب مردم، است که توانست این افق جهانی را در چندین کشور مانند افغانستان، پاکستان، ایران، سوریه، یمن و عراق شکل دهد.
و از سوی دیگر، آن شخصیت عزیز که با چهره جذاب و نفوذ خاصش در دلها، سید حسن نصرالله، به همراه شهدای عزیزمان، توانستهاند این محوریّت و جاذبه را در مقاومت و محور مقاومت و اتحاد جهانی محقق سازند.
ان شاء الله، این شهادتهایی که به وقوع پیوسته، آغاز ظهور و شروع آنچه بالاتر از آن است، محسوب میشود. بنابراین، ما شهادت شهید نصرالله را آغاز ظهور نصرالله و آغاز حضور نصرالله میدانیم.
امید داریم که این حرکت با شدت و وحدت که محقق شده، ادامه یابد و در جوّی که در محور ربیّون ایجاد شده، مصداق قوله تعالی باشد: «فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا»؛ هیچ حادثه سنگین و دشواری ارتباط آنان با خدا را تضعیف نمیکند.
هر حادثهای، هرچند سنگین، ارتباط اینها را با خداوند تقویت میکند: «فما وهنوا لما أصابهم في سبيل الله»؛ نه انفجارات و نه شهادت رهبران، بهویژه شهادت عزیز و مکرم سید حسن نصرالله، آنان را تضعیف نخواهد کرد. بلکه این حوادث، آنان را مصممتر میسازد تا ظهور و حضور نصرالله را بیشتر نمایان سازند.
و به جهانیان نشان دهند که این شهادتها تأثیر بیشتری در تقویت قلوب مؤمنان و مجاهدین خواهد داشت.
«فما وهنوا»؛ هیچ ضعف داخلی در آنها ایجاد نمیشود و «ما ضعفوا»؛ و دشمن هیچ ضعف خارجی از آنها نمیبیند.
دشمن هیچگاه مشاهده نکرده است که حزب الله و محور مقاومت، به عقبنشینی یا سکوت بپردازند. علیرغم تمام ضربات وارده به آنان، این ضربات موجب تثبیت و شعلهورتر شدن آنان شده است.
«فما وهنوا لما أصابهم في سبيل الله» و «ما ضعفوا»؛ هیچ وهن داخلی و هیچ ضعف خارجی در میدان وجود ندارد و «مستکانوا»؛ و هرگز تسلیم نخواهند شد.
به حول الله و قوته، آنان هیچگاه ضعف و تسلیم از محور مقاومت نخواهند دید، زیرا در درون آن ضعف داخلی وجود ندارد و نه وهن داخلی و نه ضعف خارجی وجود دارد.
«و الله یحب الصابرین» و این صبر قطعاً به پیروزی آنها میانجامد. ان شاء الله.
خداوند وعدههای خود را در سختترین شرایط به مؤمنان محقق میکند؛ تا به نقطهای برسند که بگویند: «مَتَى نَصرُ الله؟ ألا إنَّ نَصرَ اللهِ قریب»؛ یعنی نصر خداوند نزدیک است. ان شاء الله، نصر خداوند نزدیک است و رحمت الهی شامل حال محور مقاومت خواهد شد.
خداوند ما را به لذت پیروزی و حاکمیت توحید برساند و همه اینها تمهید ظهور ان شاء الله.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.
1403/07/29