کیانوش گلزار راغب» نویسنده کتاب «بردهسور»
««بردهسور» عنوان جدیدترین کتاب« کیانوش گلزار راغب» است که بعد از «شنام» و «عصرهای کریسکان» به عنوان آخرین کتاب این سهگانه، وارد بازار نشر شده است. این کتاب در ادامه فضای دو اثر قبلی روایت داستانی را از بخشی از جنایات کومله در کردستان ارائه میدهد
«بردهسور» عنوان جدیدترین کتاب« کیانوش گلزار راغب» است که بعد از «شنام» و «عصرهای کریسکان» به عنوان آخرین کتاب این سهگانه، وارد بازار نشر شده است. این کتاب در ادامه فضای دو اثر قبلی روایت داستانی را از بخشی از جنایات کومله در کردستان ارائه میدهد. راوی اصلی این کتاب «یدالله خدادادمطلق» و یکی از هم زندانیهای این نویسنده است. خدادادمطلق که معلم بوده است، مهرماه ۵۹ توسط گروهک ضد انقلاب کومله اسیر میشود و این کتاب ۳۰ ماه دوران اسارت او را شرح میدهد. راوی این کتاب تنها بازمانده از یک جمع هشت نفری است که در همان زمان گرفتار کوملهها شده بودند. خدادادمطلق خاطرات و روایتهای شنیدنی زیادی از آن روزها دارد که گلزارراغب آنها را به شکل خواندنی جمعآوری کرده و نوشته است. ناگفته نماند که اسم این کتاب برگرفته از منطقه «بردهسور» در شمال غرب سردشت و نزدیک مرز عراق است که زمانی محل استقرار نیروهای ضدانقلاب بود. گفتگوی ما رابا کیانوش گلزار راغب بخوانید.
چه شد تصمیم به نوشتن این کتابها گرفتید؟
دورهای بود که خانه نشین شدم و علاقهای به کار نداشتم، آن روزها مدام خاطراتم را مرور میکردم، یکی از دوستان همرزمم به من پیشنهاد داد که چرا خاطراتت را نمینویسی؟ و این حرف به من انگیزه داد که خاطراتم را بنویسم که نتیجهاش کتابهای سهگانهام شد که اولی شنام خاطرات خودم از زندان کومله است و دومی عصرهای کریسکان که خاطرات خودم و حمید سعیدزاده است وسومی برده سور، ماجرای زندان برده سوراست که فرار از آن توسط ۸ نفر از دوستان ما اتفاق میافتد.
«ابراهیم علی اکبرلو» فرمانده گردان ۱۹۲ تیپ ۶۵نوهه، و سه پاسدار و بسیجی وچهار معلم در اتاقی زندانی و منتظر اعدام بودند و از آن اتاق فرار میکنند. کتاب برده سورحول محور سرگذشت این ۸ نفر است که متأسفانه در این راه به شهادت میرسند و تنها یکنفر باقی میماند که آقای یدالله خداداد مطلق است. خداداد مطلق، معلمی از قم بوده است، وقتی کردستان با کمبود نیرو مواجه شده بود به همراه علی محمد بیاتی از قم راهی کردستان میشوند و در همان هفته اول کمین میخورند و اسیر میشوند،. کتاب برده سور خاطرات ۳۰ ماه اسارت اقای مطلق و جریان فرار و سرنوشت این هاست.
چقدر طول کشید کتاب برده سور را به رشته تحریر درآورید؟
چون خودم بخشی از خاطرات بودم بیشتر موقعیت و فضا آنها در ذهنم بود و در چهل سال گذشته همیشه خاطرات را مرور میکردم و بخشی را هم در طول اسارت خودم شنیده بودم، ولی منتظر بودم تا شرایط راوی مناسب شود، مدتی هم بهایشان دسترسی نداشتم- یعنی تلفنی ازایشان نداشتم- تا اینکه سال گذشته به لطف تقریظ مقام معظم رهبری برکتاب عصرهای کریسکان که فرمودند خاطرات کردستان ارزشمند است، با این تقریظ به ما تکلیف شد که به ادامه کار بپردازیم، در همان چند ماه توانستم ۸ ساعت مصاحبه تلفنی بگیرم و الحمدالله در یکماه و نیم کار جمع شد و تحویل آقای سرهنگی دادم.
قبول دارید که یکی ازدلایلی که این کتاب مورد استقبال خوب قرار گرفته این است که این خاطرات را خود شما لمس کردهاید؟
قطعاً بیربط نبوده و خدارا شاکرم که کتابها مورد توجه واقع شده است. قطعاً حضور خودم در اتفاق خیلی نقش دارد چون من با آن محیط و جو پر استرس زندان و شکنجههای روحی و جسمانی آشنا بودم.
کتابهایی از این دست و بیان این خاطرات برای نسلی که اینها را ندیده چقدرمی تواند مؤثر باشد؟
خاطرات بخشی از تاریخ ما هستند، با بیان گذشته و تاریخ و جان فشانیهایمان عزیزانمان در راه اسلام و حفظ کیان اسلامی هم دچار عزت و افتخار و غرور میشویم و هم اینها ما را در برابر حوادث آینده بیمه میکند. مضاف بر این ، از بعد تاریخی حتی ادبی و داستانی و هنر انقلاب کمک میکند. من نگاه دیگری به موضوع دارم، خاطرات کردستان خاطرات زندهای است، ما هنوز با اثرات و تبعات آن خاطرات مواجه هستیم. افرادی که از آنها خاطره میگوییم زنده هستند بخشی از آنها داخل کشور هستند، برخی دیگر خارج، جنایاتی که انجام دادند، نوعی جنایات جنگی بوده که یک اسیر که هیچ قدرت دفاعی از خودش ندارد و جان و حیثیت و شخصیتش باید محترم شمرده بشود، اینطور مورد شکنجه قرار می گیرد، این در حالی است که بر اساس حقوق بشر و کنوانسیون ژنو حتی اسیری که در میدان جنگ هم اسارت گرفته میشود حق کشتنش را ندارند. متأسفانه کومولهها دست به جنایت جنگی زدند و افراد بیگناه، افرادی که برای خدمت به کردستان میرفتند و نظامی هم نبودند و جهادگر بودند را بیدلیل اعدام کردند. گروهکهای ضد انقلاب مرتکب جنایات جنگی شدند و هنوز پیکراین افراد به دست ما نرسیده است. ۴۰ سال است خانواده این عزیزان منتظر هستند یک خبر موثق از شهیدشان کسب کنند یا پیکرش را پیدا کنند.
قشنگترین یا سختترین بخش کتاب کدام قسمت است؟
همین که خاطرات را مرور میکنم و کتاب را مینویسم بعد از مدتی سعی میکنم کنار بگذارم و سراغش نروم، احساس میکنم دینی بر گردنم بوده که باید ادا میکردم، وقتی کار را انجام میدهم آرام میشوم، امیدوارم روزی برسد که نه این کتابها باعث بشود، پیکر این شهدا را پیدا کنیم و برگردانیم.
بهترین بازخوردی که از کتابهایتان گرفتید؟
خیلی بازخوردهای مثبت گرفتم، شکر خدا تا به امروز یک مورد هم انتقاد ندیدم، خیلی خوشحالم که اساتید بزرگ دانشگاهها دست به قلم میشوند، اهالی رسانه، خبرنگاران، هرکس این کتاب را میخواند یک جوری یار و یاور ما میشود، دست به قلم میشود و به معرفی این کتاب میپردازد، طبیعتا بهترین بازخورد تقریظ بسیار ارزشمند مقام معظم رهبری بر کتاب عصرهای کریسکان است که این افتخار نصیبم شد.
کدم قسمت این کتابهای سهگانه را بیشتر دوست دارید؟ یعنی وقتی آن را مینوشتید احساس میکردید حالتان خوب است؟
در کتاب عصرهای کریسکان جایی که کمک کردم آقایامیر سعیدزاده از آنجا فرار کند و بیست وچهار ساعت پر استرس و هولناک را گذراندم. دیدم که بعد از سالها یک فرمانده دلاور توانست از دست گروهکهای از خدا بیخبر موفق فرار کند، این شیرینترین خاطره بود، چون اگر موفق نمیشد گیر میافتادم و اعدام میشدم ، ماندم وایشان فرار کرد، کار با موفقیت انجام گرفت و الحمدالله به سلامت از آنجا فرار کرد،
به نظر میرسد کتابهای شما قابلیت تبدیل شدن به فیلم سینمایی یا سریال را دارد آیا پیشنهادی درباره اقتباس از کتابتان داشته اید؟
خیلی از کارگردانها علاقهمند به ساخت فیلم بودند خیلیها آمدند و من هم همکاری کردم حتی چهار بار هم فیلمنامهاش نوشته شده است، ولی متأسفانه همین که به هماهنگی، بودجه، نگاه هنری فیلم سازان.... می رسد به مشکل میخورد.
یادی کنیم از شهیدامیر سعیدزاده راوی عصرهای کریسکان که به تازگی از بین ما رفتند.
ایشان حتی بعد از جنگ هم ۵ سال اسیر بودند، در طول این سالها ، همیشه به عنوان سرباز انقلاب در خدمت نظام و اسلام بودند، تا روز آخر هم ذرهای از روحیه مجاهدتایشان کم نشد، و خداوند هم شهادت را نصیب و روزیشان کرد، ولی یک گلایه ازایشان داشتم که هیچ وقت خاطراتش را کامل بیان نکردند و بخش خاطرات سری را با خودش برد، ایشان خاطرات سری و ویژهای داشت که منتظر بود فضای سیاسی و فرهنگی کشور اجازه بدهد که آنها را مطرح کنیم که متأسفانه آن روز نرسید.
1400/12/21