مدیر کل تبلیغات اسلامی استان چهارمحال و بختیاری؛
مدیرکل تبلیغات اسلامی چهارمحالوبختیاری گفت: در دانشهای سیاسی، انسان همواره برای رسیدن به وضعیت مطلوب به دنبال چگونگی اداره جامعه بوده است، لذا علوم سیاسی تولیدکننده نرمافزار حرکت جامعه برای ایجاد و پیشرفت تمدن است.
به گزارش روابط عمومی تبلیغات اسلامی چهارمحالوبختیاری، حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی طاهری، مدیرکل تبلیغات اسلامی استان شنبه ۸ آبانماه در وبینار تخصصی سیزدهمین گفتمان برتر فرهنگی استان با موضوع جایگاه علوم سیاسی در بازسازی تمدن نوین اسلامی که بههمت ادارهکل تبلیغات اسلامی استان و با حضور دانشجویان برگزار شد، اظهار کرد: فهم علوم انسانی یکی از مقدمات شناخت جایگاه علوم سیاسی است، لذا ابتدا باید رویکرد مشخصی در قبال علوم انسانی داشته باشیم تا به تحلیل صحیحی از علوم سیاسی دست یابیم.
وی ادامه داد: علوم انسانی آنگونه که بایسته است تا پیش از یک دهه قبل بهصورت یک جریان مورد توجه جدی قرار نداشت و از حدود ۱۵ سال قبل بهویژه از زمان فتنه ۸۸، توجه اندیشمندان به این مقوله با نگاه جریانی معطوف شده است؛ باید دید آیا این فهم از علوم انسانی و این باور هویتی در فضای عمومی دانشگاههای ما وجود دارد که اگر انسان اشرف مخلوقات است، علوم انسانی اشرف علوم است، لذا پایه علوم، علوم انسانی و ابزار علوم انسانی، علوم پایه است، چراکه از طریق علوم انسانی خود انسان مدیریت، رفتارسازی و جهتدهی شده و بایدها و نبایدهایش تولید میشوند.
علوم انسانی؛ نرمافزار مدیریت جامعه
طاهری تأکید کرد: اگر علوم انسانی را باور داشته باشیم میتوانیم امیدوار باشیم که میتوانیم از حیثیت دانشی آن دفاع کنیم و بنده این امید را دارم که بتوان کارهای جدی و تأثیرگذار در فضای علوم سیاسی استان شکل داد، اما بخش عمده کار به اراده دانشجویان این رشته وابسته است، لذا باور به ارزش دانشی علوم انسانی اصل و اساس است. افراد موثر در ساحت مدیریتی اجتماع کسانی هستند که یا دانش علوم انسانی خواندهاند یا آنرا میفهمند، علوم انسانی نرمافزاری است که مدیریت جامعه را پیش میبرد.
این مدرس حوزه و دانشگاه با طرح این پرسش که تمدن چیست؟ بیان کرد: قطعا تمدن را نباید محدود به آثار و بقایای این یا آن عمارت و یا اشیاء تاریخی دانست بلکه تمدن باید با مقولههای متعالی معرفی شود. تمدنها را میتوان به دو گروه هنجاری و توصیفی تقسیمبندی کرد.
طاهری افزود: پرسش اینجاست که آیا تمدن میتواند ایستا و ساکن باشد یا خیر؟ در زندگی جمعی حیوانات مانند مورچهها یا زنبورها تغییر و تحول وجود ندارد بلکه این موجودات از دیرباز و در هر شرایطی بر طبق غریزه و بدون تغییر در درونشان، کارهای مشخص و ثابتی را در حیات اجتماعی انجام میدهند، لذا تحول و کمال را تجربه نمیکنند. حال آنکه حیات انسان از آغاز تا امروز همواره تغییر و تحول مبتنی بر اراده را تجربه میکند، این اراده حاصل شوق بشر به تعالی و کمال است، اما در حیوانات چنین شوقی برای تعالی و کمال وجود ندارد.
هویت و نگاه رو به جلو؛ مولفههای حرکت تمدنی
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان با بیان اینکه برای حرکت تمدنی به دو مولفه هویت و نگاه رو به جلو نیاز است، افزود: در وهله نخست باید نگاه تاریخی داشته باشیم تا سرمایهها و داشتهها را بشناسیم و سپس نگاه رو به جلوی آیندهساز لازم است تا تغییر و تحول در راستای تعالی تحقق یابد و هر تمدنی آینده نداشته باشد و تغییر و تحول را تجربه نکند محکوم است که تمامی این مباحث در علوم سیاسی مطرح شده و مورد بررسی قرار میگیرد.
طاهری پیشینه علوم سیاسی را همزاد با زیست اجتماعی بشر دانست و توضیح داد: این مفهوم در ابعاد کوچکتر در نخستین اجتماع بشری یعنی منزل شکل میگیرد که در تعبیرات اندیشمندانی، چون فارابی، خواجه نصیر، ابن مسکویه، رازی و ... در قالب تدبیر منزل و سیاست مُدن مطرح شده است. پرکلیس یونانی قائل به این نکته است که آدمی که به کار سیاست نپردازد شایسته صفت شهروند بیآزار نیست بلکه باید او را شهروند بیخاصیت نامید. چنین انسانی به امور اجتماعی خودش که مستلزم تغییر و کمال است، نمیپردازد.
علوم سیاسی با حیات و کمال بشر در ارتباط است
وی علوم سیاسی را در ارتباط با حیات و کمال بشر دانست و گفت: علوم سیاسی در وهله نخست میتواند ساختارسازی کند، درواقع اساسیترین ویژگی هر حکومت و بقا و دوام آن در گرو ساختارسازی است و شیوه حکومت، اعمال قانون، تنبیه و تشویق و ... نیازمند ساختار است که علوم سیاسی این ساختار را به دست میدهد. یکی از گرایشهای علوم سیاسی که از دوران قبل از میلاد مطرح بود فلسفه سیاسی است که دانشی هنجاری بوده و آینده اجتماع را ترسیم میکند. در دانشهای سیاسی انسان همواره برای رسیدن به وضعیت مطلوب به دنبال چگونگی اداره جامعه بوده است لذا این دانش تولیدکننده نرمافزار حرکت جامعه برای ایجاد و پیشرفت تمدن است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با تأکید بر اینکه هویت دانشی علوم سیاسی باید مبتنی بر تمدن اسلامی باشد، ادامه داد: برای فهم این نکته ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که آیا علوم سیاسیِ کسی که اساسا خدا و دین و معاد و قیامت را باور نداشته باشد با علوم سیاسی انسان دینباور یکسان است؟ اگر باور به خدا وجود نداشته باشد قاعدتا انسان ترسیمکننده بایدها و نبایدها خواهد بود حال آنکه انسانها چنین حقی را در قبال محدود ساختن یکدیگر ندارند. در جامعه غربی که سیاست از اندیشه دینی جدا میشود، انسان و جامعه انسانی هنجارهای نظام سیاسی را تعریف میکنند لذا ساختار طراحی شده برای چنین جامعهای از ساختار جامعه توحیدباور متفاوت است.
طاهری اصل بازیگری در صحنه بینالملل را ناظر به تامین منفعت دانست و توضیح داد: یکی از ظرفیتهای علوم سیاسی تامین منفعت داخلی و بینالمللی است، وسعت و دامنه فعالیت علوم سیاسی از روزنامهنگاری در فضای حقیقی و مجازی تا نظریهپردازی گسترده است، همچنان که هر روزه حتی در پایگاههای خبری غیرسیاسی نیز با موجی از مفاهیم و نگاههای سیاسی در مطالب مواجه هستیم.
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان در تبیین تمدن گفت: تمدن بسط آگاهانه و ارادی یک تفکر در ساحت عینیت اجتماعی و زمینه تحول و کمال آن اجتماع است بهگونهای که نشانههای این تفکر در رفتارها، علوم، فنون و نمادهای جامعه انسانی آشکار شود و بتوان از رفتارها و نمادها به سنخ آن تفکر پی بود؛ لذا هر بنای تاریخی یک فکر و اندیشه را در پیشینه هویتی خود جای داده است و وقتی وارد منطقهای میشویم با دیدن رفتارها و نمادها و بناها به تفکر ساکنانش پی ببریم. در گذشته وقتی فردی وارد شهری میشد از روی معماری بناها متوجه میشد که ساکنانش مسلمان هستند، پرسش اینجاست که آیا شهرسازی ما چنین مشخصهای دارد؟
خیز تمدنی ایران در ۳ برهه تاریخی
طاهری با تصریح اینکه در سه برهه تاریخی دانش نظری ایرانیان با قدرت سیاسی جامعه همخوانی داشته یا بهعبارتی فیلسوف سیاسی و حاکم و سیاستمدار بههم نزدیک شدهاند، بیان کرد: در این سه برهه که شامل دوره زرین تمدن طلایی سده ۴ و ۵، دوران صفویه در قرن ۱۰ و دوران انقلاب اسلامی است بهمدد نزدیکی دانش سیاسی به قدرت حاکم شاهد خیز تمدنی بودهایم. یک ملت وقتی میتواند خیز تمدنی بردارد که به بلوغ رسیده باشد. این بلوغ حداقل در دو ساحت بلوغ دانشی و ارائه محصول تمدنی موضوعیت دارد.
این مدرس حوزه و دانشگاه با ذکر اینکه دنیا خیز تمدنی دوره انقلاب اسلامی را باور کرد، افزود: پیداست که ما در این خیز تمدنی مجهز به بلوغ دانشی و قادر به ارائه محصول تمدنی بودهایم، تفاوت ایرانیان با دیگران در تمدن این است که ما در گسترش و صدور تمدن در هر سه دوره یاد شده به قدرت و زور متوسل نشدیم بلکه بهمدد سیاست فرهنگی این اتفاق روی داد؛ ما مانند غرب نیستیم که صنعت خود را صادر و دیگران را وابسته به خود کنند، بلکه دانش صنعتی را منتقل میکنیم همچنان که در آمریکای لاتین حیات خلوت ابرقدرتهای جهانی را نابود کردیم.
1400/08/09