سازمان هیأت و تشکلهای دینی | روضهای برای چشمها؛
در دل این شور بیصدا و چشمهای منتظر، روحانی جوانی ایستاده؛ کسی که زبان اشاره را آموخت، تا کلمات روضه را به چشمان عاشق ناشنوایان منتقل کند.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، صدای مداحی محرم که بلند میشود، لرزش روضه در قلبها طنین میاندازد؛ اما دلهایی هم هستند که از نعمت شنیدن بیبهرهاند و با نگاه، پای روضه اباعبدالله حسین (ع) مینشینند؛ نگاه به حرکات دست و چهره مداحی که با زبان اشاره برایشان روضه میخواند. جایی در مشهد، هیأتی برپاست که مداح آن نوای یا حسین را نه با صدا، که با دستها و نگاهها روایت میکند. در دل این شور بیصدا و چشم های منتظر، روحانی جوانی ایستاده؛ کسی که زبان اشاره را آموخت، تا کلمات روضه را به چشمان عاشق ناشنوایان منتقل کند.
مردی که روضه را با اشاره معنا کرد
حجتالاسلام رضا اژدرمحمدی، 35 ساله است و بچه محل امام رضا (ع) در مشهد؛ یک مبلغ دینی که سالها پیش مسیر متفاوتی از تبلیغ را آغاز کرد. او از کودکی و با توجه به شرایط زندگیاش، با زبان نگاه و اشاره بزرگ شد و با ناشنوایان ارتباط داشت و به همین دلیل هیچگاه نتوانست بیتفاوت از کنار اشتیاق بیجواب آنان به روضههای حسینی بگذرد. همین دغدغه، آغازگر راهی شد که امروز به برپایی یک هیأت کاملاً اختصاصی برای ناشنوایان انجامیده است؛ هیأتی که حاج آقا اژدرمحمدی در آن با زبان ایما و اشاره برای ناشنوایان روضه می خواند، مداحی میکند و درس احکام و معرفت اسلامی میدهد. اما چه شد که او تصمیم به قدم گذاشتن در این راه گرفت؟
یک خلاء جدی
اژدرمحمدی که سالهاست در مشهد مشغول فعالیت تبلیغی است، با مشاهده خلاء جدی در فعالیتهای مذهبی ویژه ناشنوایان، تصمیم گرفت زبان اشاره را حرفهای فرا بگیرد تا بتواند به آنها کمک کند. میگوید: «به واسطه ارتباطی که با ناشنواها داشتم در این مسیر قرار گرفتم و توانستم وارد این حیطه شوم. از زمانی هم که وارد حوزه علمیه شدم به صورت تخصصی روی این کار تمرکز کردم.»
هیأت خاص
در مشهد هیأتی است که با همه هیأت های شهر فرق دارد؛ اعضای این هیأت ناشنوایان هستند و حالا حدود 20 سال از تاسیس این هیأت میگذرد. حجت الاسلام اژدر محمدی چهار سال بعد از تاسیس، یعنی در سال 1388 به آن پیوست و از همان زمان مسیر فعالیتش تغییر یافت. «نقطهای که حالا قرار دارم دقیقا جایی است که باید میبودم.»
هیأت ناشنوایان مشهد تنها محفلی است که در آن، نوای روضه و گریه نه از حنجره، که از عمق نگاهها جاری میشود. حجتالاسلام اژدرمحمدی تعریف میکند که استقبال ناشنوایان از برنامههای هیأت آنها آن قدر زیاد بود که بسیاری برای حضور در هیأت از شهرهای اطراف به مشهد میآمدند.
عزای چشمها حتی از راه دور
در شبهای قدر سال 1400، همان شبهایی که حاج محمود کریمی در حرم مطهر امام رضا (ع) حضور یافته بود، مراسم برای اولین بار به صورت همزمان و زنده با زبان اشاره نیز پخش شد. اتفاقی کم سابقه و پرثمر. آن شب بیش از هزار ناشنوا در فضای حرم گرد هم آمدند تا بدون نیاز به شنیدن، زمزمههای شب قدر را درک کنند. اما جغرافیای عشق به امام، محدود به صحن نبود. در نقاط دور و نزدیک کشور، ناشنوایانی که هرگز امکان حضور در این فضا را نداشتند، با اتصال به پخش زنده، خود را بخشی از آن جمع حس کردند.
اژدرمحمدی میگوید: «یادم است که فقط در یکی از شهرها حدود 200 نفر از ناشنوایان در حسینیه شهر جمع شده بودند و مراسم را پخش زنده نگاه میکردند. آن موقع حتی خیلی از ناشنوایان در خانههای همدیگر دور هم جمع شده بودند و پخش زنده را دنبال میکردند و این مساله نشان می دهد که ناشنوایان نیز نیاز زیادی به چنین برنامه هایی دارند.»
نکته قابل توجه در این مسیر، همافزایی رسانهای و تلویزیونی بود. پخش مراسم از شبکههای سیما، بهویژه در شبهای خاص، باعث شد که ناشنوایان از شهرهای دورافتاده هم بتوانند خود را بخشی از هیأت ها بدانند. آنها با دلهایی آکنده از شوق، در خانهها یا حسینیههای خود جمع میشدند و بدون اینکه صدایی بشنوند، آرام آرام اشک میریختند.
از کلاس درس تا هیأت
هیأت ناشنوایان مشهد، در عمل تنها یک هیأت عزاداری نبود؛ بلکه تبدیل شد به مدرسهای برای آموزش احکام، سبک زندگی اسلامی، و آداب اجتماعی. جایی که برخی از ناشنوایان برای اولین بار با مفاهیمی چون طهارت، وضو، نماز صحیح و آداب خانوادگی و رفتارهای دینی آشنا شدند.
حاج آقا اژدرمحمدی با زبان ایما و اشاره، معارف و احکام را آموزش می داد و ناشنوایان با گوش جان به حرف هایش دل می سپردند. بسیاری از این ناشنوایان، در ابتدای مسیر، حتی از اینکه دیگران بفهمند ناشنوا هستند خجالت میکشیدند، برخی، سالها با نوعی ترس و انزوای اجتماعی روزگار گذرانده بودند. اما جمع گرم و صمیمی هیأت، فضایی فراهم کرد تا آنها نهتنها خود را بپذیرند، بلکه با عزت در کنار دیگران حضور یابند: «سالهای اولی که به هیأت میرفتم، مسئول هیأت که خودش ناشنوا هست میگفت خیلی از این ناشنواها که سنشان هم بالا بود تا الان در مورد احکام طهارت اطلاعی نداشتند و به همین دلیل در بیاطلاعی میگذراندند، برای همین هیأتی تشکیل شد تا گشایشی برای آنها باشد.»
اژدرمحمدی اضافه میکند: «سال 1388 پنج اتوبوس از ناشنوایان را با تعداد زیادی مترجم، به کربلا بردیم. در آن سفر خیلی از ناشنوایان میگفتند که ما اولین بار نیست که به کربلا میآییم اما تا الان نمیدانستیم که مثلا مکانهایی مثل تل زینبیه کجاست و دقیقا چه تاریخی پشت آن است.»
اینجا هیچ چیز معمولی نیست
اژدر محمدی، روحانی فعال در حوزه هیأتداری برای ناشنوایان، از تفاوتهای عمیق و پیچیدگیهای برگزاری روضه برای این قشر میگوید. او معتقد است که روضهخوانی برای ناشنوایان تنها ترجمه کلمات نیست، بلکه هنریست که نیازمند درک عاطفی عمیق، فضاسازی بصری و ارتباط بیواسطه از دل به دل است.
او میگوید: «چون ناشنوایان از شنیدن محروم هستند و همه چیز را از طریق نگاه به مترجم دریافت میکنند، فضای خاصی برای برگزاری مراسم میطلبد. افت و خیز صدا، تأثیرات صوتی بلندگو، صدای گریه جمعیت و نوای روضهخوان، همه آن چیزیست که یک فرد شنوا را در حالوهوای مجلس عزا قرار میدهد. اما ناشنوا از این عناصر بیبهره است.»
اژدرمحمدی تأکید میکند که حتی نورپردازی مراسم نیز نباید مانند مجالس معمولی باشد. چرا که هر مقدار کاهش نور، ارتباط بین ناشنوا و مترجم را مختل میکند: «در روضههای عمومی، وقتی فضا تاریک میشود، همه به سمت درون خود میروند و صدای مرثیه کار را پیش میبرد. اما در هیأت ناشنوایان، نور باید به گونهای باشد که چهره و حرکات مترجم کاملاً قابل دیدن باشد. چرا که تنها از طریق زبان بدن، صورت و اشاره است که مفهوم و حزن روضه منتقل میشود.»
او معتقد است که این مترجم است که باید روح مجلس را در رفتار خود جاری کند: «بیان و هنر مترجم است که آن حالت را منتقل میکند. اگر او نتواند بار عاطفی روضه را با حرکت دست، حالت چهره و زبان اشاره منتقل کند، آن اثرگذاری رخ نمیدهد. این کار نیاز به تمرین، شناخت عمیق از مفاهیم دینی، و از همه مهمتر، دلی سوخته دارد.»
منبع: شبستان
1404/05/03