یکصد و شصت و نهمین شب شعر طنز «در حلقه رندان» برگزار شد

یکصد و شصت و نهمین شب شعر طنز «در حلقه رندان» عصر دیروز در تالار اندیشه با حضور جمعی از طنزپردازان و مدیران حوزه هنری برگزار شد.

 

یکصد و شصت و نهمین شب شعر طنز «در حلقه رندان» برگزار شد

همزمان با میلاد امام حسن مجتبی (ع) یکصد و شصت و نهمین شب شعر طنز «در حلقه رندان»  عصر دیروز در تالار اندیشه با حضور جمعی از طنزپردازان و مدیران حوزه هنری برگزار شد.

این مراسم با اجرای شهرام شکیبا همراه با رونمایی از دکور جدید این برنامه به همراه یادی از مرحوم ابوالفضل زرویی نصرآباد برگزار شد.

شاعران و اساتید طنزپرداز در این برنامه از حلقه رندان با شعرخوانی و سخنان خود بار دیگر لبخند بر لبان مخاطبان این برنامه پرطرفدار جاری و آموزه‌هایی طنز را عنوان کردند.

روح‌الله احمدی اولین شاعری بود که در این برنامه شعر خواند. وی نقیضه طنزی بر شعر زیبای مولانا را ارائه کرد:

معشوقه فراوان شد، تا باد چنین بادا
اوضاع دل عشاق آباد چنین بادا

از شدت ارزانی، از فرطِ فراوانی
دل می‌کَنَد از شیرین، فرهاد چنین بادا

از دخترک مهمان وقتی که خوشش آمد
ول کرد عروسی را داماد چنین بادا

با وانتِ بوگاتی، رفتیم به الواطی
در ساحلِ چمخاله دلشاد چنین بادا

یک خودروی گشت آمد، از جادۀ رشت آمد
یک ربع به هشت آمد، امداد چنین بادا

گفتند تو بیماری! شلوار به پا داری!؟
با زور درآوردند، ارشاد چنین بادا

در تلویزیون دیشب گیتار نشان دادند
گفتند که موسیقی آزاد چنین بادا

گیتار که چیزی نیست، عکسِ زنِ مردم هم
گفتند که موجود است، اسناد چنین بادا

عید آمد و عید آمد آن یارِ سفید آمد
بسیار شدید آمد اعیاد چنین بادا

امسال بهاران بود، یک‌مرتبه تیر آمد
بی‌حادثه بی‌رخداد، خرداد چنین بادا

دیروز فلان مسئول سی ثانیه دیر آمد
در کشور اگر هم هست ایراد چنین بادا

اهل فن و اهل دل، هی توی محافل ول
در شهر اگر دیدی معتاد چنین بادا

اهل دهۀ شصتم، ناخورده ولی مستم
بر بادِ فنا هستم! بر باد چنین بادا

اکبر کتابدار در بخش «چم و خم طنز» این برنامه با یادی از ابوالفضل زوریی نصرآباد گفت: گاهی اوقات جابجایی واژه‌ها و یا استفاده نابجا از آنها به شوخ طبعی، طنز یا هجو تبدیل می‌شوند.

مهدی استاد احمد نیز در این برنامه شعری با عنوان «خوف و رجا» خواند:

اصولاً بنده از اشعار طنز آمیز می‌ترسم
ولیکن باز می گویم که از پرهیز می‌ترسم

چو شعر طنز می خوانم شما یک بند می خندی
ولیکن بنده پشت میکروفون یک ریز می‌ترسم

سیاست چون وتو دارد سیاست را وتو کردم
که از لبخند این مردانِ صاحب میز می‌ترسم

تفاوت هم ندارد «این وری» یا «آن وری»، کلا
ز نوباوه، حیاتی، میبدی، شب‌خیز می‌ترسم

سیاست را رها کن تا برایت نکته‌ای گویم
جوانی عاشق برقم که از پیریز می‌ترسم

من از لیلی گریزانم و از شیرین هراسانم
من از افسانه و رویا و مهرانگیز می‌ترسم

و از نسرین، سمانه، آسیه، سیمین، سحر، سیما
و از چشمان سارا ( خواهر پرویز! ) می‌ترسم

نمی دانم چه ترسی دارم از افسون دلبرها
که از یک شال و مانتو روی رخت آویز می‌ترسم

بگویم یا نگویم راز بعدی را (نخندی ها!)
از این آدامسهای کوچکِ لاویز می‌ترسم

چنان ترسیده ام از معنیِ پروازِ کرکس‌ها
مگس آهسته در گوشم بگوید «ویز» می‌ترسم

شگفتا آنقدر تشویش دارم از دل و بی‌بی
که توی سبزیِ خوردن هم از گشنیز می‌ترسم

«اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا»
دگر از هرکه باشد بچه‌ تبریز می‌ترسم!

«شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین»
ندارد وحشتی اما از آنجا نیز می‌ترسم

شبیه بچه ای ترسو از ابرو و لب و گیسو
و از هرجا که مامان گفته باشد «جیز!» می‌ترسم

چنان می‌ترسم و می لرزم و قلبم تپش دارد
که گویی دارم از تیمور یا چنگیز می‌ترسم

چه صورتها که پنهانند پشت لایه ای رنگین
از ایوروشه، لانکوم، نیوا، ساویز می‌ترسم

چرا این‌قدر چربی تو چرا ژل می‌زنی اصلاً
نمی دانی من از جاهای خیلی لیز می‌ترسم

تو یک موجود وحشتزا ولی من شاعری رعنا
من از برخورد بین خاور و ماتیز می‌ترسم

برایت گفتم اینها را به من گفتی برو دکتر
از آن دارو که دکتر می‌کند تجویز می‌ترسم

حسین پور قلی و سیامک روشن از دیگر شاعران حاضر در حلقه رندان بودند که با خواندن چند شعر به این محفل گرمی بخشیدند.

امید مهدی‌نژاد از دیگر شاعران و طنزپردازان حاضر در این نشست شعری تقدیم به مخاطبان این قسمت از برنامه در حلقه رندان کرد:

گل در بر و می در کف و معشوق به‌اندام
او منتظرِ بوس و تو آمادۀ اقدام

جنبیدن و رقصیدن و نوشیدن از آن جام
گه داخل تالار و گهی در ملأ عام…

خوردند و نهادند و کشیدند و گرفتند
زان جام و از آن دام و از آن شام و از آن کام

از شادی جمعی همه شنگول و همه کول
زان جام که دادند چه بر خاص و چه بر عام

یکباره پرید از سرشان عقل و ستردند
پیراهن و تیشرت و پریدند سر بام

قر داد کمر را چو فنر خانم دکتر
دستار فکند از سر خود حجت‌الاسلام

این مشتعل از کفکفۀ مبهم شامپاین
آن منعطف از دمدمۀ روغن بادام

ناگاه ندا آمد ایام ترامپ است
تغییر نموده‌ست به‌اجبار پروگرام

یکچند دویدند پی مرکل و مکرون
چندی سپریدند به پیغام و به پسغام

تا آنکه به حیرت نگریدید و به اجبار
آرام گرفتند و نشستند سرانجام

کم‌باد شد و جمع شد و شل شد و خوابید
در رفت تلنگ از تهِ برجام به فرجام

گفتند کنون لیفۀ خود سفت ببندید
کایام گشادی‌ش رسیده‌ست به اتمام

دوران ریاضت‌کشی و موسم سختی‌ست
چون قحط گلابی‌ست بسازید به بادام

بحرانی اگر هست در ابعاد جهانی‌ست
خورده‌ست به پشت همه این کیسۀ حمام

این برهه همان برهۀ حساس کنونی‌ست
چندان که کنونی‌تر از آن نیست در اوهام

گفتند که طی می‌شود این برهۀ بد نیز
کامروز نه آغاز جهان است و نه انجام

در مکتب صدرا خبری نیست عمو، نیست
پا شو بنشینیم سر سفرۀ خیام

قر در کمر یار، فشارش به سر ما
ما تحت فشاریم در انواع و در اقسام

پادافره سگ‌مستی و بی‌جنبگیِ کیست
این خار خماری که خلیده‌ست در اندام

کو قسمت ما از سبد سهم عدالت
کو حصه ما از گذر بطئیِ ایام

قیچی شده‌ایم از لبۀ تیزِ فریقین:
لیسندۀ اجسام و نویسندۀ برجام

در چنتۀ ما چیست بجز پاتک تلخند
در ترکش ما چیست بجز ناوک دشنام

گفتم به ظریفی که در این حال نظر کن
یکچند نظر کرد و چنین گفت که برگام

نزدیک تهِ قطعه و هنگام تقاضاست
خوب است به هر قطعه تقاضای بهنگام

ای بانک جهانی، فلذا مرحمتی کن
شل کن که بگیریم ز صندوق شما وام

فهیمه انوری از بانوان شاعر و طنزپردازان حاضر در ادامه این برنامه شعری انتقادی به چگونگی برپایی نمایشگاه کتاب خواند. همچنین فرهاد موحدی در این برنامه شعرخوانی کرد.

دکتر سید آیت حسینی استاد زبان و ادبیات ژاپنی دانشگاه تهران با معرفی کتاب طنز ژاپنی«آواز سرخوشانه ماشین لباسشویی» با ترجمه خود در این برنامه به طنز در ادبیات ژاپن پرداخت و گفت: هرجا سخن از طنز ژاپن حرف می‌زنیم با تعجب می‌گویند مگر ژاپن طنز دارد. بله ژاپنی‌ها هم دارای طنز هستند و انواع گوناگونی دارند که در این برنامه در مورد سانجیئو به معنای بید کنار رودخانه در قالب شعر حرف می‌زنیم. این قالب خیلی به هایکو شباهت دارد و دارای آهنگ است که تعداد هجاها یا همان مورا ها این آهنگ را ایجاد می‌کند.

وی در معرفی این کتاب گفت: کتاب «آواز سرخوشانه ماشین لباسشویی، گزیده سن‌ریو شعر طنز معاصر ژاپن» توسط نشر پرنده و با همکاری مرکز مطالعات ژاپن منتشر شد. این کتاب شامل ۴۰۰ شعر کوتاه طنز از ۴۰۰ شاعر معاصر ژاپنی است که همگی در فاصله بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱ سروده شده‌اند. این کتاب به صورت دوزبانه (فارسی ژاپنی) منتشر شده است.

حسینی افزود: اغلب اشعار این کتاب منتخب مسابقات و جشنواره‌های گوناگون کشور ژاپن بوده‌اند و در مطبوعات این کشور منتشر شده‌اند. سن‌ریو نام یک قالب کوتاه شعری ژاپنی شبیه به هایکو است که مضمون طنزآمیز دارد. طنزهای این اشعار گاه خنده‌آور و گاه تلخ هستند. شعرهای این کتاب بر اساس موضوع، در ۱۲ فصل سامان داده شده‌ که عبارتنداز: خانواده، تحصیل، عشق، کارمندی، زن و شوهری، پول و اقتصاد، فضای مجازی، سلامتی و بیماری، سالمندی، مرگ، کرونا و... .

حسینی در ادامه درباره قالب شعری سن‌ریو و تاریخچه آن و تفاوت‌های آن با قالب هایکو گفت و افزود: در ترجمه شعر طنز ژاپنی این آهنگ از بین می‌رود و به کاریکلماتور شبیه می‌شود. سانجیئو دارای تفاوت‌هایی با هایکو است که قابل توجه است.

وی در ادامه با قرائت چند سانجیئو به معرفی موضوعی این قالب شعری ژاپنی کرد و سپس گفت: خواندن این اشعار ما را با شوخ طبعی مردم ژاپن آشنا و از فرهنگ‌های نهفته در آن آگاه می‌کند.

نادر ختایی از قدیمی‌‌های شرکت‌کننده در حلقه رندان که بیش از یک دهه پیش کار خود را آغاز کرده است نیز با حضور در این برنامه به شعرخوانی پرداخت.

زهرا فرقانی از بانوان شاعر و طنزپرداز نیز در این برنامه یک غزل با عنوان «مرفه معمولی» خواند:

نشسته‌ایم همه در فشار معمولی
شبیه مردم متروسوار معمولی

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
به غیر مسکن و تالار و کار معمولی

یکی به نان شبش نصف برج محتاج است
ویار کرده یکی خاویار معمولی

حقوق مختصر کارگر شده این ماه
معادل دوسه وعده ناهار معمولی

گرفته مام وطن را به زیر مشت و لگد
یکی به خاطر مُشتی دلار معمولی

شنید نقد مرا یک نفر به این اوضاع
افاضه کرد سپس راهکار معمولی؛

و گفت گرچه تفاوت نمی‌کند، تو بگو
به این سموم معلق، غبار معمولی

و یا به سوژه سریال ضد جاسوسی
بگو که رفته سر یک قرار معمولی

مراقب سخنت باش و هی نگو افعی
به آن که خورده فقط چند مار معمولی

به حجم مدرک پرونده‌ فساد، بگو
هزار و صد ورق آچهار معمولی

بگو که ترک وطن کرد شخص شاهنشاه
به هیچ وجه نکرده فرار معمولی

به آن عزیز مجاهد نگو شده تروریست
فقط به خاطر چند انفجار معمولی

خلاصه که پدر مملکت درآمد اگر
گله نکن هی از این روزگار معمولی…

نشسته‌ایم همه زیر خط فقر و به در
نگاه می‌کند آن پولدار معمولی

محمدحسن صادقی نیز در این برنامه شعری با موضوع «رانت» که با «برو رانت می‌خور مگو چیست رانت» آغاز می‌شد، خواند. وی در ادامه با خواندن نمونه‌هایی از شاعران گوناگون در این زمینه مصداق‌هایی آورد.

حامد عسکری با بیان خاطره‌ای از برپایی برنامه‌های پیشین در حلقه رندان طی سال‌های گذشته شعری عاشقانه خواند:

برای سوخته دل، بستر و مزار یکیست
تمشکِ ترشِ لب و تُنگِ زهرمار یکیست

تفاوتی نکند اشک و بغض و هق هقِ ما
مسیرِ چشمه و سیلاب و آبشار یکیست

هنوز گُرده ی سهراب، سرخ مثل عقیق
هنوز رسمِ پدر سوزِ روزگار یکیست

هنوز طعنه به جان میخرد زلیخا و
هنوز بر درِ کنعان امیدوار یکیست

هزار بار دلم سوخت در غمی مبهم
دلیلِ سوختنش هر هزار بار یکیست

حرام باشد اگر بی وضو بغل گیرم
که قوسِ پیکره برنو و دوتار یکیست

شبی ترنج به بَر می‌کشد شبی حلاج
شکایت ازکه کنیم ای رفیق؟!دار یکیست

دو مصرع اند دو ابرو شکسته نستعلیق
میانِ هر غزلی بیتِ شاهکار یکیست

به دستِ آنکه نوازش شدیم، تیغ افتاد
دلیل خون جگریِ من و انار یکیست!

به دشنه کاریِ قلبم برس ادامه بده
خدای هر دوی ما انتهای کار، یکی‌ست

همایون حسینیان نیز در ادامه نثر طنزی با موضوع دیدار رهبر کره جنوبی و رهبر کره شمالی پس از ده‌ها سال متوالی خواند. همچنین در ادامه نثری طنز با موضوع مخفف‌نویسی اسامی مجرمان در جراید و خبرگزاری‌ها خواند.

صد و شصت نهمین برنامه در حلقه رندان با معرفی کتاب «سِد نصرالدین» نوشته سید امیر خیام‌خوش با حضور نویسنده آن همراه بود. مجری برنامه متن روی جلد این کتاب را خواند که آمده بود: «توی درس‌های دیگه هم شاگرد متوسطی بودم , اما از ریاضی چیزی نمی‌فهمیدم. معلممون هم از وقتی متوجه شد توی درس ریاضی ضعیفم، دیگه ول کنم نبود و یه سره صدام میزد پای تخته. یه روز هم اومد سر کلاس و گفت: خیام بیا پای تخته ! رفتم پای تخته. معلممون رو کرد به همکلاسی‌هام و گفت: خیام یه فیلسوف بزرگ و نابغه ریاضی بوده. من نمی‌دونم برای چی اسم اون مرد بزرگ رو گذاشته‌ان روی این پسره نفهم !»

سید عبدالجواد موسوی از دیگر شاعران طنزپرداز حاضر در برنامه نیز نقیضه‌ای بر شعر «باز آمد بوی ماه مدرسه» خواند.

نسیم‌نژاد جعفری از دیگر بانوان شاعر طنزپرداز در این برنامه در حلقه رندان شعری با موضوع رمضان خواند:

آمد رمضان و عید با ماست
قفل آمد و آن کلید با ماست»

بسته ست تمام رستوران ها
غم نیست اگر خرید با ماست

از پشت سرم رسید مأمور
یک چیز خلاف، دید با ماست

گفتا که چه میخوری عزیزم
گفتم که کمی شوید با ماست!

رسوا شدم آنچنان که گردید
پیشانی من سفید با ماست!

از ماضی «داشتن» عزیزان
افسوس فقط «بعید» با ماست

دارایی ما چو رفته بر باد
اکنون فقط این «رسید» با ماست

چون دخل جدا شده ست از خرج
انگار فقط امید با ماست

با دیدن ارقام نجومی
یک فکر کمی پلید با ماست

هر چند بدانم که خداوند
نزدیکتر از ورید با ماست

سیدامیر سادات موسوی هم به عنوان شاعر پایانی این برنامه شعری با موضوع «حمایت از تولید ملی» خواند.

صد‌وشصت نهمین برنامه «در حلقه رندان» با یادی از شاعران درگذشته دو سال اخیر و عکس یادگاری دسته جمعی با دکور جدید این برنامه به پایان رسید.

1401/01/30