مرکز راهبری و هم‌آهنگی بانوان | در راستای توسعه روایت‌نویسی بانوان؛

نشست تخصصی «پنجره‌ای به روایت» برگزار شد

نشست تخصصی روایت‌نویسی بانوان و بایسته‌های آن با عنوان «پنجره‌ای به روایت» روز سه‌شنبه ۱۵ مهر ماه  با حضور زنان روایت‌نویس و برجسته از سوی مرکز راهبری و هم‌آهنگی بانوان سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

نشست تخصصی «پنجره‌ای به روایت» برگزار شد

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، نشست تخصصی روایت‌نویسی بانوان و بایسته‌های آن با عنوان «پنجره‌ای به روایت» روز سه‌شنبه ۱۵ مهر ماه  با حضور زنان روایت‌نویس و برجسته از سوی مرکز راهبری و هم‌آهنگی بانوان سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.

در ابتدای این برنامه زهره علی عسگری به تفاوت دلنوشته، یادداشت و روایت پرداخت و با بیان اینکه قلم ابزاری برای بیان مکنونات درونی بشر است، به تشریح سه‌گونه نوشتاری «دلنوشته»، «روایت» و «یادداشت» پرداخت.

علی‌عسگری دلنوشته را متنی کوتاه، پراحساس و مملو از آرایه‌های ادبی دانست و گفت: در دلنوشته، نویسنده با مشاهده یک موضوع تحت تأثیر قرار می‌گیرد و احساسات و شاعرانگی خود را با استفاده از استعاره، اغراق و تشبیه بیان می‌کند. این نوع نوشته بیشتر بر پایه احساس شخصی و برداشت‌های ذهنی نویسنده استوار است.

وی در تعریف روایت تأکید کرد: روایت‌نویسی مبتنی بر واقعیت است و نویسنده در آن هیچ‌ گونه دخالتی در رویدادها ندارد. در روایت، زمان، مکان، افراد و رخدادها باید به وضوح مشخص باشد و نویسنده نباید نظر شخصی، تحسین یا تحلیل خود را وارد متن کند. هر عنصری که در ابتدا مطرح می‌شود، باید در ادامه روایت نقش خود را ایفا کند.

این نویسنده در ادامه به تفاوت یادداشت با دو گونه دیگر اشاره کرد و گفت: یادداشت نیز مانند روایت مبتنی بر واقعیت است، اما نویسنده در آن پس از طرح فشرده موضوع، حق ابراز نظر، تحلیل، پیشنهاد و حتی پیش‌بینی را دارد. یادداشت‌نویس باید جرأت داشته باشد نظر خود را به وضوح بیان کند و مسئولیت آن را بپذیرد، حتی اگر پیش‌بینی‌هایش محقق نشود.

علی‌عسگری در پایان با تأکید بر اهمیت صداقت در نویسندگی خاطرنشان کرد: نویسنده باید از ایجاد تشویش ذهنی در مردم، کم‌فروشی و فریب پرهیز کند. حتی اگر نوشته‌ای با خطا همراه باشد، اما با نیت صادقانه نوشته شده باشد، نویسنده می‌تواند با افتخار در برابر اثر خود بایستد.

در این نشست  طیبه میرزا اسکندری با موضوع «تفاوت روایت زنانه و مردانه» در سخنانی با اشاره به تمایزهای شخصیتی و وجودی میان زن و مرد گفت: زن و مرد اگرچه از نظر ماهیت انسانی یکسان‌اند، اما همان‌گونه که در خلقت، فیزیولوژی و بیولوژی تفاوت دارند، در ویژگی‌های شخصیتی، فکری، عاطفی و رفتاری نیز تفاوت‌های قابل توجهی دارند. وی افزود: بر اساس نصوص دینی، به‌ویژه آیات قرآن کریم، این تفاوت‌ها کاملاً حکیمانه است و زن و مرد در عرصه‌های مختلف، از جمله خانواده، به‌صورت مکمل یکدیگر آفریده شده‌اند.

وی ادامه داد: نخستین تفاوت بارز میان زن و مرد در غلبه عواطف و احساسات در زنان است. برخی تصور می‌کنند این ویژگی به معنای ضعف عقل در زنان است، اما چنین نیست. همان‌گونه که آیت‌الله جوادی آملی اشاره می‌کند، عقل زنان صرفاً حسابگر نیست، بلکه مرتبه‌ای متعالی‌تر دارد؛ به‌گونه‌ای که مادری که در شرایط خطر، جان فرزندش را بر جان خود ترجیح می‌دهد، در واقع از عقلی والاتر و دیگرخواهانه‌تر بهره می‌برد، نه از فقدان عقل.

میرزا اسکندری افزود: تفاوت دوم، «دیگرخواهی» زنان است. مردان معمولاً در زندگی فردی و اجتماعی ابتدا به خود می‌اندیشند، اما زنان ذاتاً به دیگران فکر می‌کنند. در خانواده نیز زن معمولاً منافع خود را فدای آسایش اعضای خانواده می‌کند. او گفت: ما این را در زندگی خود تجربه کرده‌ایم؛ مادران ما همیشه در سفره خانواده، بهترین سهم را برای دیگران می‌گذاشتند و خودشان قانع‌تر بودند. همین روحیه دیگرخواهی ضامن بقای خانواده و جامعه است.

وی تصریح کرد: اگر زنان با همین روحیه مادرانه و نوع‌دوستی وارد جامعه شوند، و منافع جمع را بر منافع فردی ترجیح دهند، جامعه‌ای بهشتی شکل خواهد گرفت؛ همان جامعه‌ای که در تعبیر دینی گفته می‌شود «بهشت زیر پای مادران است».

میرزا اسکندری همچنین گفت: از دیدگاه روانشناسان، زنان به تشریفات و مناسک علاقه‌مندتر از مردان هستند. وی افزود: زنان در مراسم مختلف زندگی - از شادی و عزا گرفته تا آیین‌های دینی - حضور پررنگ‌تری دارند، چرا که به ارتباطات عاطفی، نظم آیینی و زیبایی ظاهری توجه بیشتری نشان می‌دهند.

او ادامه داد: در حوزه مناسک دینی نیز زنان معمولاً مقیدترند. چه در مراسم مذهبی مانند روضه‌ها و عزاداری‌ها، چه در مناسک عبادی همچون حج، مشاهده می‌شود که زنان اهتمام بیشتری دارند و این نیز از جنبه عاطفی و معنوی آنان سرچشمه می‌گیرد.

میرزا اسکندری تأکید کرد: شناخت این تفاوت‌های طبیعی و الهی میان زن و مرد، می‌تواند به ما کمک کند تا روایت‌های زنانه و مردانه را درست‌تر درک کنیم و در روایت‌نویسی، ویژگی‌های خاص زنان را به‌درستی بازتاب دهیم.

طیبه میرزا اسکندری در ادامه سخنان خود درباره «تفاوت روایت زنانه و مردانه» با اشاره به نقش زنان در مناسک دینی و اجتماعی گفت: زنان در عمل به واجبات دینی و حضور در آیین‌های مذهبی معمولاً مقیدتر از مردان هستند. وی افزود: نمونه روشن آن حضور گسترده و پررنگ زنان در پیاده‌روی اربعین است؛ مسیری که روزگاری برخی آن را نامناسب برای زنان می‌دانستند، اما با پافشاری و استقامت بانوان، امروز اربعین به عنوان حرکتی زنانه و زینبی شناخته می‌شود.

وی ادامه داد: امروز بسیاری از زنان، چه جوان و چه سالخورده، به تنهایی در این مسیر قدم می‌گذارند و با وجود سختی‌های سفر، استقامت شگفت‌انگیزی از خود نشان می‌دهند. این پایداری و حضور مؤمنانه نشان‌دهنده روحیه بالای معنوی و مناسکی زنان است. البته، همین گرایش به مراسم و مناسک اگر از مسیر درست خارج شود، می‌تواند زمینه‌ساز برخی خرافات شود؛ چراکه زنان به دلیل پیوند عاطفی و آیینی خود با مناسک، بیش از مردان در معرض چنین آفت‌هایی قرار دارند.

میرزا اسکندری در بخش دیگری از سخنانش گفت: یکی از ویژگی‌های برجسته زنان، توانایی بالای آنان در تعامل و برقراری ارتباط است. وی افزود: زنان در کوتاه‌ترین زمان می‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند و با صمیمیت گفتگو نمایند. در حالی‌که مردان معمولاً در برقراری ارتباطات اجتماعی چنین سرعت و گرمی را ندارند. همین ویژگی ارتباط‌گیری، زنان را در بیان، گفتگو و روایت بسیار تواناتر کرده است.

او تصریح کرد: زنان به دلیل ساختار ذهنی و مغزی متفاوت، توانایی بیشتری در مشاهده، تماشا و دقت در جزئیات دارند. این ویژگی در فرآیند روایت‌نویسی اهمیت زیادی دارد، چراکه روایت بر پایه دیدن دقیق واقعیت شکل می‌گیرد. وی افزود: ممکن است صد نفر از کنار یک اتفاق بگذرند، اما تنها تعداد اندکی آن را «ببینند» و در ذهن ثبت کنند. زنان به طور طبیعی بیناتر و جزئی‌نگرترند، و به همین دلیل قدرت کشف و شهود در آنان بیشتر است، در حالی که مردان غالباً نگاه منطقی و هدف‌محور دارند.

میرزا اسکندری تأکید کرد: در روایت‌نویسی، این دقت و جزئی‌نگری زنانه است که به خلق تصویری زنده و واقعی از واقعیت کمک می‌کند. زنان در بازگویی یک موقعیت، رنگ‌ها، حرکات، حالات و جزئیات را به یاد می‌آورند و منتقل می‌کنند، در حالی‌که مردان معمولاً کلی‌نگرترند و از کنار جزئیات عبور می‌کنند.

وی افزود: از دیگر ویژگی‌های زنان، تاب‌آوری بالاتر آنان در برابر مشکلات جسمی و روحی است. او گفت: اگرچه در عرف به مردان «جنس قوی» گفته می‌شود، اما واقعیت این است که زنان از نظر تحمل درد و فشار، مقاوم‌تر هستند. به عنوان مثال، متخصصان زنان و زایمان معتقدند دردی که زن در زمان زایمان تحمل می‌کند، اگر بر مردی وارد شود، توان تحمل آن را ندارد.

میرزا اسکندری تصریح کرد: این تاب‌آوری نه تنها در بعد جسمی بلکه در عرصه‌های روحی و عاطفی نیز دیده می‌شود؛ زنان در برابر رنج‌های عاطفی و بحران‌های زندگی، شکیبایی و مقاومت بیشتری نشان می‌دهند. به همین دلیل، وقتی قرار است رنج یا تجربه‌ای عمیق روایت شود، زن می‌تواند آن را با درک، احساس و توصیف دقیق‌تری بیان کند.

وی در پایان گفت: مجموعه این ویژگی‌ها - از عاطفه و دیگرخواهی گرفته تا جزئی‌نگری و تاب‌آوری - نشان می‌دهد که روایت زنانه نه تنها احساسی‌تر، بلکه عمیق‌تر و انسانی‌تر است و می‌تواند ابعاد پنهان واقعیت را بهتر به تصویر بکشد.

در ادامه این نشست فریبا انیسی در خصوص نقش تحقیقات و پژوهش در روایت‌نویسی سخنرانی کرد و گفت: پژوهش در واقع جست‌وجو برای یافتن ناشناخته‌هاست. یعنی آنچه در نگاه نخست دیده می‌شود، تنها بخشی از واقعیت است و پژوهشگر باید به دنبال چرایی و پشت‌صحنه‌ی پدیده‌ها باشد. برای مثال، ممکن است در شهری مشاهده کنیم که از ساعت ۱۰ صبح مغازه‌ها تعطیل می‌شوند. یک ناظر معمولی این را صرفاً گزارش می‌کند، اما پژوهشگر از خود می‌پرسد چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ آیا اعتصابی در کار است؟ یا علت دیگری دارد؟ وقتی پژوهشگر در فضا حضور پیدا می‌کند، ممکن است دریابد که شدت گرما در آن ساعت به‌قدری است که کار کردن ممکن نیست و در نتیجه تعطیلی مغازه‌ها نه ناشی از اعتراض بلکه حاصل شرایط طبیعی و اقلیمی است.

وی افزود: پژوهشگر کسی است که پس از مشاهده، پرسش مطرح می‌کند و برای رسیدن به پاسخ، از منابع مختلف و گفت‌وگو با افراد گوناگون بهره می‌برد. مانند دانش‌آموزی کنجکاو که برای درک بهتر، مدام سؤال می‌پرسد تا به اصل ماجرا برسد.

انیسی در ادامه با اشاره به اهمیت راستی‌آزمایی روایت‌ها گفت: در روایت‌نویسی به‌ویژه درباره زندگی شهدا، باید دقت فراوانی داشت تا روایت‌های غیرموثق مبنا قرار نگیرد. به عنوان نمونه درباره شهادت شهید بنت‌الهدی صدر روایت‌های گوناگونی وجود دارد. برخی می‌گویند پس از شکنجه، پیکر ایشان را در اسید از بین بردند، برخی دیگر از دفن مخفیانه سخن گفته‌اند. اما تمام این روایت‌ها از قول افراد مختلف و به صورت خبر واحد نقل شده و تا امروز سند قطعی درباره محل دفن ایشان وجود ندارد.

او تأکید کرد: در چنین شرایطی پژوهشگر باید همه روایت‌ها را کنار هم بگذارد، راستی‌آزمایی کند و با مقایسه گفته‌ها به نتیجه‌ای نزدیک به واقعیت برسد. پژوهش یعنی صبر، دقت و بازسازی مسیر حقیقت از میان روایت‌های پراکنده.

انیسی در پایان خاطرنشان کرد: روایت‌نویسی بدون پژوهش، به بازگویی شنیده‌ها تبدیل می‌شود؛ اما پژوهش است که به روایت عمق و اصالت می‌بخشد.

فریبا انیسی در ادامه سخنرانی خود درباره نقش پژوهش در روایت‌نویسی با اشاره به چالش‌های مواجه پژوهشگران در بازخوانی وقایع تاریخی گفت: «گاهی پرونده‌ای که به‌ظاهر روشن است، در بررسی عمیق‌تر پراشکال می‌شود.» وی افزود: «مثال واضحش پرونده‌‌هایی است که درباره زنانِ شرکت‌کننده در تظاهرات پیش از انقلاب مطرح است؛ گاه فردی که مجروح و سپس جانباز یا شهید شده، سال‌ها پس از واقعه پنهان یا کم‌و‌بیش ناشناخته می‌ماند و اسناد رسمی نیز پاسخ‌گو نیستند.

انیسی با شرح یک نمونه گفت: در یکی از موارد، زنی که در تظاهرات سال‌های منتهی به انقلاب مجروح و دچار قطع نخاع شده بود، ۴۰ سال بعد خواهر او تنها به عنوان «خانواده شهید» تجلیل می‌شود؛ اما هم‌زمان پرونده بنیاد شهید و شواهد جزئی نشان می‌دهد که وضعیت پرونده و محل دفن نامشخص است. پژوهشگر در این شرایط باید پرونده‌ها را بازخوانی کند، به اسناد و مرکز اسناد مراجعه کند، سراغ هم‌محلی‌ها و هم‌کلاسی‌ها برود و مصاحبه‌های میدانی انجام دهد؛ اما مشکل این است که بعد از گذشت چهار دهه بسیاری از منابع انسانی در دسترس نیستند، خانواده‌ها تجزیه شده‌اند و فضای اجتماعی و سیاسی ممکن است مانع بیان حقیقت باشد.

او تأکید کرد: گاهی یک خبر واحد از نزدیک‌ترین فرد منتشر می‌شود - مثلاً اینکه خانواده به دلیل سابقه‌ای در میان اعضای خود از دفن در مقبره شهدا خودداری کرده‌اند - اما این خبر واحد هرچند راهنما است، اما برای اثبات قضیه کفایت نمی‌کند و پژوهشگر نباید آن را «الزامی» بدانند. باید همه شواهد کنار هم گذاشته و راستی‌آزمایی صورت گیرد.

انیسی سپس به سختی‌های راستی‌آزمایی در بستر جنگ اشاره کرد و به خاطره‌ای از جنگ تحمیلی پرداخت که در کتابی با عنوان «تکلیف» از زبان سردار حسین همدانی روایت شده است. به گفته او، فرماندهی در حالی از یک عملیات می‌گوید که از دید رزمنده عادی، آن عملیات شکست خورده و تلفات سنگینی بر جای گذاشته، اما از منظر فرماندهی همان عملیات شاید موفقیتی تاکتیکی یا راهبردی به همراه داشته باشد. وی گفت: «زاویه دید راوی - آیا سرباز است یا فرمانده - تعیین می‌کند که یک رویداد شکست خورده یا موفق قلمداد شود و این یکی از دلایل اختلاف روایت‌هاست.

انیسی تأکید کرد: پژوهش یعنی گردآوری صداها، اسناد و قرائن مختلف و کنار هم قرار دادن آنها تا به نزدیک‌ترین تصویر ممکن از حقیقت برسیم؛ کاری که گاهی نتیجه‌اش قطعیت نیست، اما بدون آن روایت‌نویسی محملی برای حرف‌های ناصادق و شایعات می‌شود.

فریبا انیسی در ادامه سخنان خود درباره اهمیت بررسی تاریخی در پژوهش‌ها گفت: وقتی می‌خواهیم به یک مسئله بپردازیم، نخستین گام استخراج تاریخچه‌ی آن است. پژوهشگر باید بداند ریشه و زمینه‌های شکل‌گیری هر پدیده در کجاست تا بتواند تبیینی درست از وضعیت فعلی ارائه دهد.

وی افزود: به عنوان نمونه، اگر بخواهیم بررسی کنیم چرا اقلیت ارامنه در تهران ساکن شده‌اند، باید سراغ منابع تاریخی برویم. در نگاه اول شاید عجیب باشد که اقلیت‌ها در پایتخت و در نزدیکی مراکز حکومتی تجمع داشته باشند، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که ارامنه در دو دوره تاریخی عمده وارد تهران شدند. نخست پس از جنگ جهانی اول، زمانی که روسیه اعلام موجودیت به‌عنوان کشور شوروی کرد و شرط تشکیل جمهوری‌های مستقل را داشتن جمعیتی بیش از یک میلیون نفر دانست. از آن‌جا که ارمنستان چنین جمعیتی نداشت، کلیسای ارامنه از جوامع ارمنی سراسر جهان دعوت کرد تا به وطن بازگردند. در این میان، بسیاری از ارامنه ساکن ایران که اموال خود را فروخته بودند، امکان بازگشت نداشتند و در تهران، به‌ویژه در منطقه بهجت‌آباد (کریم‌خان زند کنونی)، زمین خریدند و ساکن شدند.

انیسی ادامه داد: موج دوم مهاجرت ارامنه پس از وقوع زلزله‌ی «زهرا» شکل گرفت. در این زلزله، خانه‌های بسیاری از جمله منازل ارامنه ویران شد. در پی آن، ملکه هلند برای کمک به خانواده‌های آسیب‌دیده اقدام به خرید چند خیابان در تهران کرد، خانه‌هایی منظم و به سبک معماری غربی ساخت و میان خانواده‌های زلزله‌زده توزیع کرد. در کنار آن، کلیسا و مدرسه نیز احداث شد که برخی از آن‌ها هنوز پابرجا هستند. این رخداد سبب شد تا تهران به دو محله بزرگ اقلیت‌نشین تبدیل شود؛ امری که از منظر حکمرانی و مسائل اجتماعی قابل تأمل است.

وی با تأکید بر لزوم تحلیل پیامدهای تاریخی گفت: «پژوهشگر باید فراتر از ثبت واقعه برود و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن را نیز در نظر بگیرد. هرچند ممکن است پاسخ نهایی یک پژوهش تنها به یک سؤال محدود شود، اما در حاشیه آن، پرسش‌های تازه‌ای شکل می‌گیرد که هر یک می‌تواند موضوع تحقیقی مستقل باشد».

انیسی خاطرنشان کرد: «در پژوهش‌های تاریخی، هدف صرفاً یافتن پاسخ نیست؛ گاهی نتیجه نشان می‌دهد که هیچ ارتباط معناداری میان دو متغیر وجود ندارد، اما همین هم بخشی از حقیقت است. پژوهش واقعی آن است که بتواند به‌ روشنی بگوید چه می‌دانیم و چه هنوز نیازمند کاوش است».

فریبا انیسی در ادامه سخنان خود با تأکید بر تفاوت پژوهش در حوزه روایت‌نویسی با سایر علوم گفت:در پژوهش‌های روایتی، ما هیچ‌گاه به نتیجه‌ی «صفر» نمی‌رسیم. یعنی پژوهشگر نمی‌تواند بگوید که هیچ ارتباطی میان داده‌ها و یافته‌ها وجود ندارد. وقتی من درباره‌ی موضوعی تحقیق می‌کنم، حتی اگر در پایان به ردّ فرضیه برسم، همین ردّ شدن نیز بخشی از واقعیت است و نمی‌توان گفت که هیچ چیز به دست نیامده است.

وی افزود: فرض کنید در مسیر پژوهش، تاریخ شفاهی را بررسی می‌کنم، با افراد مختلف گفت‌وگو دارم، اسناد و مدارک مکتوب را جمع‌آوری می‌کنم و همه داده‌ها را کنار هم می‌گذارم. در نهایت ممکن است به این نتیجه برسم که روایت اولیه نادرست بوده، اما همین نتیجه هم یافته‌ی پژوهش است. یعنی «نبودنِ» یک واقعه نیز خودش یک حقیقت تاریخی محسوب می‌شود.

او با ذکر مثالی ادامه داد: در یکی از خطبه‌های نماز جمعه، آیت‌الله خامنه‌ای اشاره کردند که در برهه‌ای بیش از ۳۰۰ شهید از یک منطقه به اصفهان آورده شده است. حال پژوهشگر در مواجهه با چنین موضوعی تنها به ظاهر ماجرا بسنده نمی‌کند. نخست می‌پرسد چگونه در یک شهر امکان دفن این تعداد شهید در آنِ واحد فراهم شده؟ آیا گورستان ظرفیت لازم را داشته؟ سپس پرسش بعدی شکل می‌گیرد که اصلاً چرا باید چنین تعداد زیادی از شهدا هم‌زمان در یک منطقه به شهادت رسیده باشند؟ پاسخ به این پرسش‌ها نیازمند تحقیق عمیق‌تر و بررسی میدانی و تاریخی است.

انیسی خاطرنشان کرد:پژوهشگر هیچ‌گاه با بی‌نتیجه بودن کارش مواجه نمی‌شود، زیرا اساس پژوهش بر “پرسش” و “یافتن مسیر حقیقت” است، نه صرفاً اثبات یا نفی یک فرضیه. در روایت‌نویسی و داستان‌پردازی نیز همین قاعده حاکم است؛ پژوهشگر یا نویسنده همیشه به نوعی نتیجه می‌رسد، حتی اگر نتیجه این باشد که روایت مطرح‌شده پایه‌ی واقعی ندارد.

او در پایان گفت: پژوهش روایتی یعنی حرکت از سؤال به سوی فهم، نه الزاماً به سوی تأیید. هر تلاش برای کشف حقیقت، ولو به ردّ یک روایت بینجامد، خود نشانه‌ای از وجود معنا در مسیر پژوهش است.

سپس سیده زینب سید احمدی در نشست «تجربه‌نگاری روایت جنگ ۱۲ روزه» با بیان اینکه روایت‌نویسی خوب بر اساس مصاحبه و طرح پرسش‌های درست شکل می‌گیرد، گفت: روایت گزارشی، نظمی میان اجزای خود دارد، اما فراتر از نظم، باید بر پایه پژوهش و مصاحبه دقیق باشد. اگر راوی در به یادآوردن جزئیات دچار سختی شود، لازم است با طرح پرسش‌های هدفمند به او کمک کنیم تا بتواند تجربه خود را بازگو کند.

وی افزود: در مصاحبه‌ها باید نقش افراد را به درستی تشخیص داد، چراکه ممکن است شهید نقش‌های متعددی داشته باشد و لازم است برای هر نقش، پرسش‌های متناسبی طراحی شود تا روایت‌ها تکراری نباشند. به عنوان مثال، در مصاحبه‌هایی درباره شهدای جنگ ۱۲ روزه یا مدافعان حرم، با هم‌رزمان یا همکاران شهید گفت‌وگو می‌کنیم و باید بدانیم ماهیت شغل و شرایط فرد در آن موقعیت چه اقتضائاتی دارد.

سید احمدی تأکید کرد: تنظیم مصاحبه باید مبتنی بر واقعیت باشد و قلم نویسنده نباید واقعیت را مستتر کند. در روایت‌نویسی نباید خیال‌پردازی ادبی دخالت داده شود، هرچند در برخی موقعیت‌ها مانند صحنه اطلاع دادن خبر شهادت به خانواده، نیاز به فضاسازی وجود دارد.

وی با اشاره به اهمیت درک موقعیت راوی گفت: تا زمانی که شرایط و موقعیت را درک نکرده‌ایم نباید درباره آن بنویسیم. نویسنده باید خود را به جای راوی بگذارد تا بتواند فضای روایت را به درستی منتقل کند.

او ادامه داد: تجربه جنگ ۱۲ روزه حتی اگر هیچ دستاورد دیگری نداشت، این فایده را داشت که نویسندگان توانستند موقعیت جغرافیایی و سختی‌های جنگ را لمس کنند و درک عمیق‌تری از دشواری‌های زنان در دوران دفاع مقدس پیدا کنند؛ درکی که به نوشتن بهتر کمک می‌کند.

سید احمدی با تأکید بر ضرورت جزئی‌نگری در مصاحبه‌ها تصریح کرد: توجه به جزئیات در روند روایت‌نویسی بسیار اثرگذار است و باید در روایت‌ها حس غبطه و انگیزه برای مخاطب ایجاد شود. همچنین نباید به اسطوره‌سازی و برجسته‌سازی غیرواقعی از شخصیت شهدا پرداخت.

در ادامه این نشست، زهرا ابوالحسنی با موضوع «سیاست‌گذاری جمهوری اسلامی برای روایت زن تراز انقلاب اسلامی» اظهار داشت: واقعیت این است که سیاست مشخص و راهبردی در زمینه زنان تراز انقلابی وجود ندارد؛ نه تنها در حوزه زنان بلکه در زمینه انسان انقلاب اسلامی نیز سیاستی مدون دیده نمی‌شود.

وی افزود: نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی در سطح درک و مسئله‌شناسی با مشکل روبه‌رو هستند. نخستین گام آن است که بپرسیم آیا اساساً روایت مردم ایران در دستور کار سیاست‌گذاران قرار دارد یا خیر؟ پاسخ این است که چنین مسئله‌ای مورد توجه قرار نگرفته و سیاست‌گذار آن را نه راهبردی بلکه فرهنگی و در اولویت‌های پایین می‌داند.

ابوالحسنی تصریح کرد: هرجا حرکت جمعی و ملی شکل گرفته، پشتیبانی زنان در خانواده‌ها حضور داشته است، اما تا زمانی که این نقش روایت نشود، عزم ملی نیز تضعیف خواهد شد. وقتی نگاه سیاست‌گذار به ظرفیت زنان و روایت آنان معطوف نباشد، نمی‌تواند از توانشان بهره ببرد.

وی با بیان اینکه روایت موجود از زن و مرد ایرانی مخدوش است، گفت: باید با واقع‌بینی به موضوع پرداخت تا تصویر نادرست از واقعیت مردم ایران اصلاح شود. بر اساس پیمایش‌های انجام‌شده توسط دکتر موسوی، مقاومت مردم ایران، مقاومتی دین‌مدارانه است.

ابوالحسنی در پایان تأکید کرد: یکی از مشکلات اساسی در حوزه روایت، نبود نگاه راهبردی است. روایت‌سازی از مردم ایران یک اقدام فرهنگی آرمانی صرف نیست، بلکه به اندازه ساخت موشک، امری راهبردی محسوب می‌شود. با این حال، در فضای سیاست‌گذاری و فرهنگی کشور هنوز چنین نگاهی وجود ندارد.

 

سارا طالبی، رئیس مرکز راهبری و هم‌آهنگی بانوان سازمان تبلیغات اسلامی در این نشست گفت: «در مرکز راهبری بانوان، حرکت روایت زنان را آغاز کرده‌ایم تا در امتداد آن، به تحقق اهداف بنیادی و راهبردی این حوزه کمک شود. تلاش ما این است که با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین و ابزارهای روایی، بتوانیم دایره مخاطبان را گسترش دهیم».

وی افزود: انقلاب اسلامی حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد و در این مسیر موفقیت‌های چشمگیری نیز به دست آمده است. یکی از نمونه‌های فعالیت‌های ما در این زمینه، انتشار مجله «سها» است که با همکاری آقای عرب و خانم ابوالحسنی در مرکز راهبری بانوان تولید می‌شود.

طالبی ادامه داد: بحث روایت زنان در افق پیشرفت کشور جایگاه ویژه‌ای دارد. ما از روایت‌های ارزشمند در این حوزه کم نداریم، اما آنچه نیاز امروز است، شکل‌گیری عزم جمعی، به‌ویژه در میان بانوان، برای تبدیل این حرکت به یک جریان گسترده و ماندگار است.

رئیس مرکز راهبری بانوان خاطرنشان کرد: در جنگ روایت‌ها و در عرصه گفتمان‌سازی و انگاره‌سازی افکار عمومی، باید کنار هم بایستیم. ما امروز پس از چهار دهه از انقلاب اسلامی، در حوزه زنان دارای ذخیره‌ای غنی هستیم و وظیفه ما این است که با باور به این ظرفیت‌ها، دست در دست یکدیگر دهیم تا این تجربه‌ها را روایت و تثبیت کنیم. مرکز راهبری و هم‌آهنگی بانوان نیز در این مسیر همراه و هم‌افزای سایر نهادها خواهد بود.

1404/07/16