در دانشگاه سوره ؛
دکتر جلال غفاری « مدرس و پژوهشگر» معتقد است رسانه ملی باید هنجارها و ارزشهای ملی را نمایندگی و از آنها حفاظت کند و از سوی دیگر نیزنباید در جهت حفظ منافع گروه خاصی رفتار کند بلکه باید در حفظ حقوق همه آحاد ملت تلاش کند.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی ، به مناسبت گرامیداشت هفته ارتباطات و روابط عمومی، وبینار تخصصی با عنوان «رسانه ملی و جهاد تبیین؛ رویکرد تحولی» به کوشش دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره و با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه، روز شنبه 31 اردیبهشت 1401 ساعت 11 الی 13 به صورت مجازی در سامانه آموزش دانشگاه سوره برگزار شد.
در این نشست دکتر جلال غفاری « مدرس و پژوهشگر» به عنوان سخنران و مبینا میرزابیگی به عنوان دبیر نشست حضور داشتند.
در ابتدای جلسه دکتر غفاری در باب معنا و مفهوم رسانه ملی اذعان کرد: معنا و مفهوم رسانه ملی از ابعاد مختلف مورد بحث و نظر کارشناسان، مسئولان و مخاطبان عمومی است. ترکیب موزائیکی حوزههای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، انتظارات متفاوت و گاه متقابل را از رسانههایی که از نظر ساختار مدیریتی و منابع مالی و حوزه فراگیری در جایگاه «ملی» قرار داده ایجاد کرده است. در این میان سازمان صدا و سیما به دلیل قرار گرفتن در این جایگاه و همچنین فراگیری و انحصار در بخش رسانههای دیداری - شنیداری بیش از همه در معرض این انتظارات و توقعات است. تبیین و تشریح مؤلفههای ملی بودن یک رسانه، عملکرد رسانه ملی در چارچوب انتظارات، وظایف و مسئولیتها و... است.
وی ادامه داد که معنا و محتوایی در مفهوم ملی وجود دارد که دال بر عامگرایی در سطح کشور است؛ یعنی باید بتواند در جهت تأمین منافع کشور حرکت کند یا کاری نکند که منافع کشور لطمه بخورد. همچنین دربرگیرنده حقوق همه اجزای ملت اعم از اقوام و خردهفرهنگها و گونههای متکثر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باشد. وقتی تعبیر رسانه ملی را به کار میبریم یعنی رسانه به طور مساوی به همه این گروهها اختصاص دارد و باید صدای آنها را پوشش دهد؛ اما اگر به نحوی خبررسانی کند که با حقوق بخشی از این مردم در تقابل باشد یعنی در سطح ملی عمل نمیکند. رسانه ملی باید هنجارها و اخلاق و ارزشهای ملی را نمایندگی و از آنها حفاظت کند. اگر بخواهیم جزئیتر صحبت کنیم در واقع باید حتی زبان ملی و دیگر عناصر فرهنگی ملی را در جامعه گسترش و اشاعه دهد. من معتقدم کسانی که این تعبیر را در قانون اساسی به کار بردند همین تعبیر عام را مدنظر داشتند یعنی رسانه نباید خاصگرایانه و در جهت حفظ منافع گروه خاصی رفتار کند و حقوق همه آحاد ملت و منافع کشور را حفظ کند.
وی افزود: البته گفتنی است که منافع ملی فقط امور اقتصادی و سیاست خارجی نیست بخشی هم به انسجام ملی برمیگردد و اگر رسانه به نحوی عمل کند که به این انسجام لطمه بزند در واقع ضد منافع ملی عمل کرده است. ایجاد شور و نشاط و امید در مردم نیز بخشی از وظایف آن میتواند باشد. همچنین کمک به تحقق ارزشهای والای انسانی و مدنی در جهت زیست سعادتمندانه تر و رشد ارزشهای مدنی و اجتماعی میتواند بخشی از وظایف چنین رسانهای تلقی شود. از یاد نبریم که در قانون اساسی آمده است که «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد.» اما در حال حاضر صدای بخشهای مهمی از جامعه در صدای و سیمای ما محذوف است.
در ادامه غفاری، ریزش مخاطب در رسانه را مورد بحث قرار داد و خاطرنشان کرد: بسیاری از مردم با رسانه قهر میکنند بخصوص نخبگان؛ من از افراد زیادی شنیدهام که با افتخار میگویند ما تلویزیون را نگاه نمیکنیم و این تسری داده میشود به تمام رسانههای داخلی که آنها را هم معتبر نمیدانند. در واقع داریم مخاطب را به سمت رسانههای خارجی سوق میدهیم، درحالیکه باید در رقابت با رسانههای خارجی به نحوی عمل کنیم که مخاطب جذب کنیم. جالب این است که صدا و سیما که بودجه میلیاردی دارد به جایی میرسد که نمیتواند بر یک کانال در خارج از کشور فائق بیاید و آن کانال مخاطب بیشتری دارد. هیچ رسانهای پیدا نمیکنیم که جهتگیری و مقاصد خاص خودش را نداشته باشد اما اینکه چگونه این مقاصد را دنبال میکنند مهم است. اگر لابهلای گزارشی که ارائه میکنیم یک بخش معینی را برجسته کنیم و با زیرکی خاصی هدفمان را به مخاطب برسانیم مهم است. انحصاری عمل کردن و حذف بقیه صداها به معنای این نیست که صدای من موردپذیرش قرار میگیرد. اگر در این دنیای جدید بتوانم در کنار صداهای دیگر نشان بدهم که تولید من ارزش بیشتری دارد آن موقع میتوانم موفق شوم. جذابیتهای رسانهای بسیار اهمیت دارد. اینکه ایدئولوژی خودمان را مستقیم به مخاطب عرضه کنیم یا اینکه به شکل غیرمستقیم آن را به مخاطب بدهیم نتیجهاش متفاوت است. در واقع، مخاطب شناسی و شناخت نیاز آنها برای جذب مخاطب تأثیر فوقالعادهای دارد.
غفاری در انتهای سخن اضافه کرد: به گمانم در سیاستهای کلان باید تغییر اتفاق بیفتد. البته من معتقدم در همین حالت هم میتوان تا حدی اصلاحش کرد اما وقتی دستورالعمل معین و مشخصی به مدیران میدهید چهبسا آنها نیز به خاطر اینکه به استمرار بقایشان فکر میکنند سطح کار را پایینتر میآورند و محدودیتها را بیشتر میکنند. درحالیکه من میدانم کسانی در همین رسانهها کار میکنند که متخصص هستند و بسیاری از تواناییها و ابتکار عملهایشان را به دلیل بسته بودن فضا نمیتوانند بروز دهند و امکان خلاقیت وجود ندارد. وقتی رسانه از ابعاد مختلف محدود باشد کار برای کارکنان سخت خواهد شد؛ بنابراین به نظر من باید در مدیریت کلان صدا و سیما تجدیدنظر و نظام مدیریتی دگرگون شود و حتی سیستم نظارتی شورایی ایجاد شود. شاید حتی لازم باشد در قانون اساسی نیز در این باره تغییراتی ایجاد شود.
1401/03/01