خاطرات این خانم نیکوکار خواندنی است
امالبنین پرکان، خیر 37 ساله کاشانی نزدیک به بیست سال است که زندگی خود را وقف کارهای خیر کرده یعنی از زمانی که نوجوانی 17 ساله بوده، علاوه بر این از ابتدای دهه 90 «خانه آرزوها» را که یک مرکز خیریه عام المنفعه در شهر قم است تاسیس کرده تا به طور متمرکز کارهای خیر را دنبال کند.
به گزارش نهضت، خانواده امالبنین پرکان، بانوی خیرکاشانی، سال هاست که زندگی خود را وقف رسیدگی به محرومان و نیازمندان کرده و ازهر فرصتی برای رسیدگی به مستضعفین و آسیب دیدگان بهره ميبرند، پدرش از ایثارگران جنگ و کارمند کارخانه فرش بود و با آنکه ثروتمند نبودند اما دلش دریا بود.
وی در این باره میگوید: از کودکی به یاد دارم، همیشه بخشی از فضای خانه ما به اقلام و اجناس اهدایی برای نیازمندان اختصاص داشت و گوشهی خانه پر از وسایل و اقلام معيشتي براي فقرا بود. این منش و رفتار پدر ومادر ، بر روی فرزندان خانواده هم تاثیرگذار بود و من هم بعد از ازدواج و شروع زندگی مشترک، دستگيري از نيازمندان را سرلوحه زندگی قرار دادم و بخشي از فضاي خانه را به جمع آوری اقلام برای نیازمندان اختصاص دادم.
آغاز رسمي فعاليت هاي خيریه
هرچند خانم پرکان، فعالیتهای خیریه زیادی را از نوجوانی با همراهی پدر و مادر انجام می داد اما آغاز رسمی فعالیتهای مستقلش به دهه 80 برمیگردد، به زمانی که با گروههای جهادی طلبه عازم مناطق محروم ایلام، جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان شد.
خانم پرکان میگوید: ما یک گروه جهادی از طلاب بودیم که برای محرومیت زدایی، گرد هم آمدیم ، در آن دوران، هر کاری از دستمان برمیآمد، برای رفع محرومیت انجام میدادیم، ازتهیه اقلام معیشتی تا ارتباط گرفتن با دستگاههای مختلف برای حل مشکلات مناطق محروم و پیدا کردن راه حل برای مشکلات اجتماعی، فرهنگی این مناطق، آرام آرام با انجام این فعالیتها گروه جهادی ما شکل گرفت. گروهی که بعدها تبدیل شد به گروه «هدفی برای رسیدن به آرزوها» و «خانه آرزوها» نام گرفت.
تلاش صادقانه برای برآوردن آرزوها
فعاليتهاي خستگي ناپذير و صادقانه باعث شد که این گروه جهادی، دارای اعتبار بین مردم و خیرین شود و به امانتداری و پیگیری معروف شود و به خاطرهمین پاکدستی و موثر بودن فعالیت ها، خیرین زیادی برای ارسال کمک این گروه را واسطه قرار مي دادند.
خانم پرکان درباره شکل انجام کارها در این گروه می گوید: شیوه کاراین گروه، به این صورت بود كه بعد ازبررسی منطقه وشناسایی مشکلات، طلاب جهادگر، مسائل محلی را با نیروهای داوطلب در میان میگذاشتند، بعد از آن نیروهای داوطلب به منطقه میرفتند.
در ابتدا، اعضاي اين گروه تنها برادران طلبه بودند اما بعد ازمدتي، خانم ها هم به گروه وارد شدند و بانوان خيرزيادي جذب اين گروه شدند، گروه «هدفی برای رسیدن به آرزوها» بزرگتر شد تا جایی که خانم پرکان میگوید:گاهی اوقات با احتساب نیروها و کارگرانی که برای ساخت و ساز میآمدند ، تعداد نیروهای ما به هزار نفر در یک منطقه هم میرسید.
ایجاد مرکز خیریه «مهد خدمت و جهاد آرزوها»
در ابتدای دهه 90 خانم پرکان دچار بیماری ریوی شده و به همین خاطر مجبور می شود سفرهایش به مناطق محروم را لغو کند، شاید هر کس دیگری جای وي بود، تصمیم میگرفت حداقل برای مدتی فعالیتهای خیریه را رها کرده یا اینکه کم کند، اما خانم پرکان تصمیم میگیرد از تجربه حضور در گروههای جهادی استفاده کند و مرکز خیریهای دایر کند، پس كمرهمت مي بندد و بالاخره موفق میشود مرکز«مهد خدمت و جهاد آرزوها » را تاسیس کند مرکزی که در شهر قم به «خانه آرزوها» معروف است.
«خانهآرزوها»، محلی برای مشارکت و فعالیت زنان
خانم پرکان میگوید: در «خانهآرزوها»، عمدهی کارها و فعالیتها با خانم هاست و بیشتر همراهان من در این مرکز، از بانوان خیر قمی هستند که به صورت رایگان و داوطلبانه مشغول فعالیتند و حتی بعضی نیروها به صورت دو شیفت در مرکز فعالیت می کنند تا بتوانند کارها را با سرعت بیشتری به انجام برسانند.
استفاده از ظرفیت نیروهای بومی
یکی از باورهای خانم پرکان استفاده از نیروهای بومی است وی در این باره ميگويد: برای آگاهی از وضعیت مناطق محروم و پیگیری انجام کارهای جهادي، از مردم بومی به ویژه طلاب و گروه های خیریه استفاده میکنیم، اين كار تاثير بسيار بهتري دارد چون اولا اين افراد شناخت دقيقتر و عميقتري نسبت به مشكلات منطقه دارند و ثانیا با دلسوزي بيشتري كار مي كنند.
مثل یک معجزه
خانم پرکان معتقد است که دراین کار، خیلی ازاوقات الطاف الهی شامل حال او و گروهش می شود ، «چند سال پیش، ازوضعیت سخت شش هفت خانواده خیلی فقیر اطلاع پیدا کردیم آنها وضعیت ناراحت کنندهای داشتند، سرپرستهاي اين خانوادهها با مشكلات مالي زيادي روبهرو بودند و به خصوص در تامین مسكن به مشکل خورده بودند، به همین دلیل، تحت فشار زیادی بودند و حتی مادر یکی از این خانوادهها بیماری سختی داشت و دیگری منتظر به دنیا آمدن فرزندش بود و خلاصه همه به نوعی گرفتار بودند.
در این شرایط تلاش کردیم تا به نحوی مشکلات خانواده ها را کاهش دهیم اما هر چه تلاش کردیم نتوانستیم کار زیادی انجام دهیم، دل شکسته وحاجتمند به حرم حضرت معصومه (س) رفتم ، در آنجا امام رضا (ع) را واسطه قرار دادم و ازحضرت معصومه (س) خواهش کردم کاری برای این خانواده ها انجام دهند، درهمین حال بودم که ناگهان مرد ناشناسی که بعدا فهمیدم برای تشییع جنازه یکی از دوستانش به آنجا آمده بود، بدون آنکه مرا بشناسد گفت خانم شما خیر هستید؟ وقتی جواب مثبت دادم ، دوباره پرسید الان به پول نیاز ندارید؟ گفتم به دنبال خانهای برای چند خانواده نیازمند هستیم اما از لحاظ مالی مشکل داریم».
آن فرد نیکوکاربا شنیدن جوابم کمک کرد و ظرف یکی دو روز، سرپناهی برای این خانوادههای نیازمند خریداری کرده و به نام خودشان کردیم، هنوزهم اگربرای کار خیر نیاز به پول داشته باشیم با این مرد نیکوکار و مومن تماس می گیریم .
خانم پرکان تا همیشه این لطف حضرت معصومه (س) را در خاطر دارد.
1401/04/04