همراه با برگزيدگان مهرواره بانور
خاطرات ملیحه فیضی، كه از برگزيدگان مهرواره بانور محسوب میشود، مملو از کمکهایی است که او به دختران فراری انجام داده است؛ دخترانی که به دلیل عدم درک متقابل والدین با فرزندان، فرار از خانه را انتخاب كرده بودند.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی ، ملیحه فیضی، یکی از شریکة الامامهای استان خراسان جنوبی، شهرستان قائن است که از نوجوانی، حضور در کلاسهای قرآنی که توسط امام جماعت محل اداره میشد را تجربه کرده است. تعلق خاطر او به مسجد و سبک زندگی اسلامی، منجر به ازدواج او با یک روحانی شد و همین امر، شوق او را برای خدمت بیشتر به مردم محروم افزایش داد.
او که خود مادر جوانی است که یک دختر شش ساله دارد، به همراه همسرش حجت الاسلام محمد رضا صادقیان امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل (ع) شهرستان قائن، خانه به خانه برای جذب مردم منطقه به مسجد تلاش کرده است. او یکی از برگزیدگان مهرواره بانور است که به دلیل زحماتی که کشیده است مورد تقدیر قرار گرفته است.
خاطرات او مملو از کمکهایی است که او به دختران منطقه انجام داده است؛ دخترانی که متاسفانه به دلیل عدم درک متقابل والدین با فرزندان خود و بی توجه به گرفتار شدن در دام بزهکاری، فرار از خانه را انتخاب كردند، اما این بانوی مسلمان با روحیه جهادی، تلاش کرده تا این دختران را ابتدا از طریق تفریح و سرگرمی همچون ورزش و اردوهای تفریحی از فکر فرار و گرفتار شدن در ناهنجاریها منصرف و سپس آنان را بتدریج با مسجد و آموزشهای قرآنی آشنا سازد؛ راه حلی که تاکنون جواب داده است، به طوری که امروزه حدود ۳۵ دختر در سنین نوجوانی و جوانی از دوستان پرو پا قرص او هستند و با برگشت به آغوش خانواده در عرصه ورزش فوتسال و والیبال نیز استعدادهاي خود را به اثبات رساندهاند و با پشتکارخود توانستهاند در سطح ورزش شهرستان و حتي استان خوش بدرخشند.
ملیحه فیضی به همراهی همسرش حجت الاسلام صادقیان، امام جماعت مسجد حضرت ابوالفضل قائن با ارتباط گیری با خیرین و برخی اسپانسرها، هزینههای کرایه سالن، مربی و خرید لباسهای ورزشی را برای دختران تامین کردهاند تا این دخترهای ایران با انگیزه بیشتری جذب ورزش شوند و از افکار انحرافی به دور بمانند.
او به خبرنگار ما میگوید: «دخترانی که روزی از مسجد فراری بودند، امروز به افرادی تبدیل شدهاند که خودشان بانی خدمت رسانی در مراسم گوناگون داخل مسجد هستند. این درحالی است که ما باید بدانیم که آنان هم دختران ما هستند و باید آنها را با خوشرویی و برخوردهای درست اسلامی به سمت زندگی سالم جذب کنیم تا بدانند فرار از خانه و حرکت در مسیرهای انحرافی نمیتواند پاسخگوی نیازهای عاطفی آنان باشد.»
وی ادامه میدهد: «در ابتدای حضور این دختران در مسجد، برخی از خانمهای مسنتر به من اعتراض میکردند که چرا این دخترانی که سابقه خوبی ندارند را وارد مسجد کردید و من توضیح میدادم که اگر آنها از این فضاها روی خوشی نبینند حتما به سمت بزهکاری میروند و ما موظفیم این دختران را به زندگی سالم برگردانیم. ما حتی از روانشناس و مشاور برای بازگشت سعادتمند این دختران به زندگی سالم استفاده کردیم و هزینههای آن را نیز توسط خیرین و دغدغهمندان تامین میکردیم».
این شریکة الامام که فعالیتهای خیرخواهانه را وظیفه انسانی هر مسلمان میداند میگوید: «حتی اگر همسر یک روحانی هم نبودم و مهرواره بانور هم وجود نداشت، من همچنان فعالیتهای خیرخواهانه را انجام میدادم، ولی شریکة الامام، فرصتی برای من ایجاد کرد تا با اراده قویتر در این مسیر گام بردارم و در این مدت نیز تلاش کردم تا دید مردم را نسبت به روحانیت تغییر دهم و به مردم بگویم که ما هم بخشی از مردم هستیم و اگرهر سختی در کشور وجود دارد ما هم مثل شما با آن درگیر هستیم. از سوی دیگر، در دوران شیوع کرونا نیز به دلیل اینکه مساجد تعطیل بودند، من به همراه همسرم در روستاهای اطراف و با حفظ اصول بهداشتی، جلسات خانوادگی روضه و قرآن و مباحث فرهنگی را راه اندازی کردیم».
وی سپس به یکی از خاطرات خود اشاره میکند؛ «یک شب، یکی از مادران محل ساعت ده و نیم شب با گریه به در خانه ما آمد و از من خواست که با دخترش که از خانه فرار کرده و قصد خارج شدن از شهر را دارد صحبت کنم و من آن موقع شب، دختر او را در ترمینال پیدا کردم و با رابطه دوستی و گفتگوی صمیمانهای که با وی داشتم او را به بازگشت به خانه متقاعد کردم و این کار برای من بسیار شیرین بود که توانستم دختری را از رفتن به سوی تاریکی نجات بدهم.»
این شریکة الامام در مورد خاطره دیگر خود می گوید: « وقتی که برای اولین بار برای مسابقه فوتسال با دخترها راهی شهرستان شدیم ، بچه ها به دلیل استرس وعدم اعتمادی که به توانمندی خود داشتند ، مسابقه را باختند و از روی ناراحتی شروع به کثیف کردن سالن کردند. وقتی من این وضعیت را دیدم به نزد بچه ها که داخل اتوبوس نشسته بودند رفتم و ضمن دلداری به آنان از بچه ها خواستم که در اتوبوس بمانند تا من سالن را تمیز کنم ؛ اما بچه ها از کار خودشان شرمنده شدند و اجازه ندادند من به تنهایی این کار را بکنم وهمه با هم ، سالن را تمیز کردیم و جالب اینکه در مسابقه بعدی برنده شدند و قبل از ترک سالن ، آنجا را بیشتراز قبل تمیزکردند».
ملیحه نظری در پایان معتقد است که فاصله سنی والدین با فرزندان، عدم درک متقاقبل و ایرادهای بی مورد والدین از بچهها از دلایل مهم فرار بچهها بویژه دختران از خانه وخانواده است.
1402/02/11