حجتالاسلام محمد برمایی:
وقتی حرف از تربیت نسل حسینی به میان میآید، اولین نگاهها بهسوی خانواده متمرکز میشود.حجتالاسلام برمایی معتقد است برای تربیت نسل دینی به الگوی چون سیدالشهدا (ع) نیازمندیم.
وقتی حرف از تربیت نسل حسینی به میان میآید، ناخودآگاه اولین نگاهها به سوی خانواده متمرکز شده و این نهاد به ظاهر کوچک، بهعنوان مهمترین نهاد در تربیت فرزندان معرفی میشود؛ چه بسا که قرنهاست از دل همین خانوادهها، نسلهای حسینی بیرون آمده و حافظ نام سیدالشهدا(ع) بودهاند. حجتالاسلام «محمد برمایی» که یک روحانی جوان با دغدغه خانواده به شمار میرود، هم خودش بهعنوان نسلی حسینی شناخته میشود و هم با فعالیت در عرصه خانواده در پی تحقق نسلی حسینی است. با او همراه شدهایم تا این نسل را با جزئیات بیشتری بررسی کنیم. او در بخشی از مصاحبه خود میگوید: «خود من در دوران نوجوانی، فردی مذهبی به معنای امروزی به حساب نمیآمدم، اما خیلی امام حسینی و هیئتی بودم. نکته این است که ما شیعیان حتی اگر به لحاظ تربیت دینی، یک فرد مذهبی هم نباشیم، اما باز هم حسینی هستیم».
ما نسل را میراثدار فرهنگ، آیین، تمدن، مذهب و ریشههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه میدانیم. اگرچه ممکن است نسلها رویکرد متفاوتی با دوره قبل از خود داشته باشند، میراثدار نسل قبل از خود هستند؛ بنابراین با آرمانها و باورهایی که از نسل قبل به ارث میبرند، میتوانند در کنار آرمانهای جدید خودشان، برای نسلهای بعدی ایجاد فرصت کنند و جریانساز باشند. به واقع نکته بسیار مهم درمورد نسلها، بحث تربیت آنها و حرکت در مسیر تربیت دینی است. این نکته از اهمیت ویژهای برخوردار است و هر نسلی برای ماندگاری آرمانها و اعتقاداتش باید بهشکل خاصی به آن توجه داشته باشد. درست است که در ادبیات دینی ما، ازدیاد نسل به لحاظ کمی از اهمیت زیادبرخوردار بوده و به آن نیز بسیار توصیه شده است، باید توجه داشته باشیم که در این مکتب، قبل از کمیت، به کیفیت ترییت نسلها اشاره شده و از همان ابتداییترین روزهای بعثت پیامبر(ص)، دغدغه اسلام بهعنوان یک مکتب تربیتی، پرورش شایسته نسل بوده است. روزی شخصی از پیامبر درمورد ازدواج و چرایی آن میپرسند که پیامبر در پاسخ میفرمایند: «یک مؤمن باید ازدواج کند تا شاید فرزندی از فرزندان او کلمه لا اله الا الله را در زمین بگستراند». این جمله به معنای آن است که نگاه به نسل، تنها یک نگاه کمی نیست و باید از یک کیفیت خاص و مرغوب برخوردار باشد.
با یک نگاه محققانه به فرایند تربیت دینی میبینیم که ساختارهای تربیت دینی همه جا از یک ثبات خاص در معیار و اصول برخوردار است و هر زمان که تخطی از اصول انجام شده، انحراف و زاویه عمیق در تربیت نسل دینی و تربیت دینی نسلها ایجاد شده است؛ بنابراین میتوان با حرکت در مسیری که اسلام مشخص کرده، در تربیت درست نسلها قدم برداشت، اما در همین مسیر تربیتی، نکته بسیار جالب و مهم این است که مباحث تربیتی بهعنوان دغدغه مهم مکتب عاشورا و سیدالشهدا مشاهده میشود و برای تربیت نسل دینی میتوان بهطور کامل از الگویی همچون سیدالشهدا بهره برد. قطعاً نسلها برای رفتارها، تصمیمها و جریانسازیهای خود، به الگو و اسطوره نیاز دارند تا مبانی شناختی آنها به مدل رفتاری تبدیل شود؛ بنابراین ما به سیدالشهدا و مکتب عاشورا نیاز داریم تا بهعنوان بزرگترین و بامعناترین اتفاق تاریخ اسلام بعد از واقعه غدیر بتواند ما را در تربیت نسل یاری رساند. اگر یک نسل بخواهد در راستای تربیت دینی به نوآوری و جریانسازی در نسل خودش و نسلهای آینده برسد، باید از سیدالشهدا بهعنوان یک کشتی نجات بهره ببرد؛ زیرا داشتن الگو یک نیاز ضروری برای بقای نسل است و قطعاً نسلی که قهرمان نداشته باشد و دارای باورها و بینشهای عمیق الهی نباشد، به بقا نمیرسد. سبک زندگی حسینی یک ابتکار بزرگ تشیع برای تربیت نسل زمان خود و پس از خود محسوب میشود؛ بنابراین ما برای داشتن نسلی باکیفیت و میراثدار، یک فرصت بزرگ به نام سیدالشهدا و سبک زندگی حسینی داریم.
عمدتاً نسل حسینی امروز با الگوگیری از سیدالشهدا، نسلی تحولخواه و اصلاحگر محسوب میشود و رویکردی حسینی دارد؛ درست مثل خود امام حسین (ع) که در قیام عاشورا چنین نگاهی داشتند. بهواقع در رابطه با نسل حسینی اینطور نیست که کسی بخواهد از بیرون بیاید و به آنها راهبرد بدهد؛ آنها براساس یک نگاه اسلاممحور پیش میروند و پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) در نگاه این نسل، بهعنوان سیره و چراغ راه هدایت تعریف میشوند؛ بنابراین نسل حسینی در دنیایی که این همه در حال تغییر است، شاخصهای جذابی دارد و مدعی رفع همه مشکلات بشر و بهطورکلی مدعی آخرالزمان است. این نسل بهشدت عدالتخواه بوده و از هوش اخلاقی بالایی برخوردار است و رویکرد تمدنسازی دارد؛ بنابراین در همین مسیر نیز قدم برمیدارد تا به آرمانهای حسینی نزدیک و نزدیکتر شود.
انسان عصر امروزی بیشتر از هر زمان دیگری به تربیت انبیا نیاز دارد، اما این پیوند کجا باید اتفاق بیفتد و قوام پیدا کند تا بتوانیم امیدوار به تشکیل نسل حسینی، تداوم و تثبیت چنین نسلی باشیم؟ قطع به یقین «بنیاد خانواده» پاسخ اصلی سؤال ماست. خانواده اولین نهاد در جامعه است و تربیت نسل از پیدایش تا توسعه و تعالی عملاً در بستر و عرشه خانواده شکل میگیرد و رشد پیدا میکند، اما در این بین نکته بسیار مهمی این است که ما این روزها با واژهای به نام تفاوت بیننسلی مواجه هستیم که همین موضوع خانوادهها را در پرورش نسل حسینی دچار چالش کرده است. البته تفاوت بیننسلی در بسیاری از جوامع وجود دارد و تنها مربوط به کشور ما نیست، اما طی چند دهه اخیر بهواسطه تحولات اجتماعی و فرهنگی، تفاوت بین نسلی در میان خانوادههای ایرانی بیشتر نمود پیدا کرده که قطعاً حائز اهمیت است و باید چارهای برای آن اندیشیده شود.
باید اصالت، قدرت و جایگاه ویژه خانواده را به آن برگردانیم تا خانواده از این تفاوت بیننسلی رنج کمتری ببرد که این نیز بهواسطه آموزش و رشد خانواده از سوی مدیران جامعه امکانپذیر است. بهواقع ما ناگزیریم که حوزه خانواده را رشد دهیم و تفاوت بیننسلی را به یک تفاهم بیننسلی تبدیل کنیم؛ زیرا اگر تعامل نسلی میان والدین و فرزندان اتفاق نیفتد، قطعاً نسلی که در حال رشد است و در آینده قرار است میراثدار نسل امروزی باشد، هم خود دچار مشکل میشود و هم نسلهای پس از خود را دچار مشکل خواهد کرد. البته من معتقدم که این تفاوت بیننسلی هم اکنون در کشور ما به شکل بحرانی نیست و میشود آن را بهواسطه تقویت مشترکات بین دو نسل کاهش داد. چه بسا که خانواده و نهاد خانواده برای تربیت نسل دینی باید از اعتبارات و امکانات بسیار ویژهای برخوردار باشد. ما این روزها از خانواده کمتر سخن میگوییم و بیشتر مباحثمان فردگرایانه شده است که این میتواند آسیب بزرگی برای خانواده باشد. وقتی ما میگوییم بستر تربیت نسل حسینی در خانواده است، آن خانواده باید از جایگاه ویژهای در برنامههای کلان کشور برخوردار باشد و این امر بسیار ضروری است. متأسفانه بهدلیل نبود چنین رویکردی، سالهاست خانواده را از عیار و جایگاه مقدسش دور کردهایم. چه بسا که حسین بن علی نیز خودشان بسیار خانوادهدوست بودند و اهمیت بسیاری به بنیاد خانواده میدادند.
وقتی درمورد نسل حسینی صحبت میکنیم، یعنی با نسلی تأثیرگذار در بستر خانواده، جامعه و رسانه طرف هستیم. بهواقع یکی از مهمترین دستاوردهای نسل حسینی، ارتقا و گسترش مبانی و مفاهیم دینی در کشور و حتی کل دنیاست. چنانکه امروزه در دنیا وقتی موضوع حسین (ع) را رصد میکنیم، میبینیم هر آنچه از اصول، سیره، تاریخ و روضه حسین (ع) به هرجای دنیا رسیده، به جریانسازی منجر شده که قطعاً این جریان سازی با تکیه بر نسل حسینی انجام شده است. نسل حسینی علاوه بر آنکه بسیار میتواند جریانساز باشد، قطعاً میتواند از انحرافات دینی و ارزشی در زندگی انسانها جلوگیری کرده و مانع خرافهگرایی شود؛ چهبسا که این رویکرد اصلاحگرایانه بهعنوان دستاوردی ارزشمند محسوب شده و میتواند تغییرات مهمی در میزان آگاهی و دانش انسانها به دین و امام حسین (ع)، ایجاد کند. ما پیشتر نتیجه و دستاوردهای تربیت نسل حسینی را دیدهایم و این روزها که نسل حسینی را تربیت میکنیم، با اطمینان میتوانیم به دستاوردهای آینده این نسل امیدوار باشیم.
نسل حسینی، همان فرزندانی هستند که ۸ سال دفاع مقدس را هدایت کردند، همان دانشمندانی هستند که میزان وابستگی این کشور به ابرقدرتها را کاهش دادند. نسل حسینی ما، دستاوردهایی مانند مدافعان حرم و مردان غیوری دارد که امروزه نقشی تعیینکننده ایفا میکند و حتی صهیونیستها از آن میترسند. این نسل همواره در برهههای حساس تاریخی، پایداری کرده و منجر به توسعه علمی و معنوی شده است؛ بنابراین ما امروز درمورد نسلی صحبت میکنیم که از دستاوردهای آن آگاهیم و میتوانیم به آن امیدوارم باشیم. چهبساکه اگر بسترهای لازم فراهم شود، قطعاً در تربیت نسل حسینی، جاده هموارتری پیش رویمان خواهد بود.
نسل ما دهه پنجاهیها و پدران و پدربزرگهایمان، همگی میراثدار نسل حسینی بوده و هستیم و انشالله که فرزندانمان نیز بهواسطه ما میراثدار نسل حسینی باشند. جالب است بدانید که خود من در دوران نوجوانی، فردی مذهبی به معنای امروزی به حساب نمیآمدم، اما با این حال خیلی امام حسینی و هیئتی بودم. نکته مهم این است که ما شیعیان حتی اگر به لحاظ تربیت دینی، یک فرد مذهبی هم نباشیم، اما باز هم حسینی هستیم. در تفکر و در ساختار تربیتی شیعه، یک موضوع جذاب و بسیار عمیقی به نام «حب» وجود دارد که عشق به اهلبیت(ع)، و سیدالشهدا را در وجودمان نهادینه میکند و من نیز دلبسته آن محبت بودم. البته بعدتر شرایط ورود به حوزه و طلبگی برایم رقم خورد و قدم در این مسیر گذاشتم و درنهایت به حوزه خانواده علاقهمند شده و در همین جهت، ادامه مسیر دادم؛ زیرا احساس میکردم رسالت طلبگی من در کارهای مشاورهای و رسانهای در حوزه خانواده است. امروز هم امیدوارم که خداوند توفیق دهد تا در رویکرد تربیتی دین و روان موفق باشم.
یک روحانی مثل من باید به روضهخوانی خودش افتخار کند؛ چون بخش تربیتی حماسه حسینی با روضه خوانی شکل میگیرد و از اهمیت بسیار زیادی هم برخوردار است. منبر بهعنوان قویترین تربیون، بسیار جذاب است و اگر باسواد رسانهای بالاتری ارائه شود، همچنان عیار خودش را حفظ خواهد کرد. طلبهها با بهرهمندی از تریبون و منبر میتوانند رسانهایترین افراد باشند؛ چون رسالتشان با رسانه همراه است و این فرصت را دارند تا از ابزار رسانه برای تبیین، تبلیغ و ترویج استفاده کنند؛ بنابراین مسئولیت ما طلبهها دوچندان است و باید از این فرصت برای شناسایی و رفع موانع در تربیت نسل حسینی بهره ببریم. بهخصوص اینکه طلبهها بهدلیل مدل آموزش در حوزه، از هوش بسیار بالایی برخوردارند و اتفاقاً میتوانند از همین بهره هوشی استفاده کنند و نسبت به رصد موانع تربیتی نسل حسینی و گوشزدکردن آن به مدیران کشور وارد عمل شوند. همچنین یکی از ضرورتهای بارز تربیت نسل حسینی، مربیان این نسل یعنی همین طلبهها هستند و اگر قول و عمل این مربیان در تعارض نباشد، قطعاً نتایج خوبی به همراه خواهد داشت. نکته مهم دیگر این است که ما طلبهها باید معادلسازی را یاد بگیریم و پویایی را در مسائل دینی و مذهبی پیاده کنیم تا به نتایج مورد نظر دست یابیم.
حجتالاسلام برمایی معتقد است که دین اسلام و تشیع همواره و در هر دورهای بهخوبی توانسته در تربیت نسلها مبتکرانه و مقتدرانه عمل کرده و با اصول ارزشمند خود، در رأس مباحث تربیت قرار گیرد. او در این باره توضیح میدهد: «تاریخ گواه میدهد که دین اسلام و تشیع، همواره در انتخاب شیوههای تربیتی نسلها، نوآور و ساختارمند بوده است و این ادعا را میتوان در انقلابها و قیامهای مؤثر در طول تاریخ اسلام که مورد تأیید ائمه بودهاند، مشاهده کرد. چهبسا که آخرین تجربه برای ثابتکردن چنین ادعایی، اتفاق بزرگ انقلاب اسلامی ایران است». او ادامه میدهد: «بدیهی است که انقلاب اسلامی ما از دل تکایا، روضههای خانگی، هیئتها، تعزیهها و منبرها با رویکرد دینی برخاسته شده و با جرأت میتوان گفت، این انقلاب اساساً زاییده تفکر و تلاشهای نسلی است که با تأثیرپذیری از سبک زندگی حسینی به یک انقلاب حسینی رسیده است و همین مسیر را نیز ادامه خواهد داد».
حجتالاسلام برمایی بهعنوان یک کارشناس خانواده، تربیت نسل حسینی را در گرو تربیت نسل دینی دانسته و میگوید: «قطعاً تربیت نسل حسینی از گذر تربیت دینی شکل میگیرد که البته باید بدانیم تربیت دینی صرفاً آموزش عقاید دینی نیست و گستره بسیار بزرگی دارد. نسل امروز ما میتواند از نظر شخصیتی با اهداف و آرمانهای قرآنی و نبیاکرم (ص) همخوانی پیدا کند که این پیوند و همخوانی، مهمترین عامل تربیتی در ایجاد نسل حسینی است». برمایی در ادامه به آسیبی مهم در تربیت نسل امروز اشاره کرده و توضیح میدهد: «متأسفانه امروزه با یک آسیب جدی مواجه هستیم. گرچه نسل جدید ما ارادت خاصی به سیدالشهدا دارد، شواهد حال حاضر جامعه نشان میدهد که وضعیت تربیتی دینی در نسل جدید و میزان پایندی آنها به رفتارهای دینی در برخی موارد خیلی مطلوب نیست که شاید این را باید در بستر خانواده و البته جامعه جستوجو کرد. چهبسا با یک بررسی دقیق میتوان به عوامل این اتفاق پی برد و حتی راهکارهایی را ارائه داد تا جریان تربیت دینی بیش از این به خطر نیفتد».
گرچه امروزه بسیاری از خانوادهها برای افزایش و تربیت نسل حسینی دغدغه دارند، گاهی مشغلههای روزمره زندگی، آنها را از اهدافشان در این زمینه دور کرده است که حجتالاسلام برمایی کارشناس و مشاور خانواده با ابراز نگرانی از این موضوع میگوید: «واقعیت این است که خانوادهها درگیر مشغلههای بسیار زیادی هستند و با اینکه دغدغه تربیت نسل دینی و حسینی را دارند، اما فرصت برای چنین تربیتی را کمتر پیدا میکنند یا اصلاً پیدا نمیکنند؛ زیرا مشغله والدین بیشتر به سمت تأمین نیازهای مادی و عمومی فرزندان رفته است». او ادامه میدهد: «گرچه برخی خانواده در حال افزایش نسل هستند، واقعاً چه تمهیداتی برای تقویت این خانوادهها و رفع موانع دینی آنها داشتهایم؟ آیا برای پدر و مادر این خانواده زمان خریدهایم و مثلاً برای پدر خانوادهای که چند فرزند دارد، شرایطی را فراهم کردهایم که بتواند از فلان ساعت در خدمت خانوادهاش باشد؟ ما همواره از غرب ایراد میگیریم، اما آنها تهدید نسلی را بیشتر از ما حس کردهاند و برای آن تمهیداتی اندیشیدهاند، ولی ما در اینجا با اینکه نرمافزار لازم (حوزه نهضت حسینی) را داریم، ولی به لحاظ سختافزاری یعنی قوانین و موضوعات اقتصادی هنوز عقب هستیم و نتوانستهایم اقدامات زیادی انجام دهیم». برمایی اضافه میکند: «پدران و مادران باید فارغ از دغدغههای مالی و معیشتی، فرصت کافی برای تربیت فرزندان و پرورش نسل حسینی را به داشته باشند. متأسفانه مشغله والدین در بسیاری از خانوادهها، آنها را از تربیت دینی فرزندان غافل کرده که این موضوع با آرمانهای دینی ما فاصله دارد».
1400/07/17