انتشارات امیر کبیر | روایتی مستند گونه از جنایات اسرائیل در بیروت؛
کتاب «آسمان گریست» روایتی مستند گونه به قلم تونی کبفتون که به چاپ دوم رسیده است روانه بازار نشر شد.
به گزارش روابطعمومی سازمان تبلیغات اسلامی، این کتاب اثر تونی کلیفتون است و کاظم چایچیان آن را به فارسی ترجمه کرده است. «آسمان گریست» روایتی است مستندگونه براساس عکسهای به جامانده از بمباران شهر بیروت در سال ۱۹۸۲ که به شکل بی رحمانهای مدارس و بیمارستانهای این شهر توسط اسرائیل بمباران شد و دهها هزار غیر نظامی در این هولوکاست جان باختند. خواندن این کتاب، در روزهایی که جهان آبستن حوادث بزرگی است، میتواند جلوهای تازه از خوی درندگی و کشتارهای بی رحمانه اسرائیل را آشکار کند.
در بخشی از کتاب آمده است: «هنگامی که بمباران بسیار شدید دوازدهم اوت را تماشا میکردم، وضع خود را در حال مشاهده بمباران آن روز اینطور تشبیه کردم که گویی «شاهد مردی هستم که با عصا به جان یک سگ در حال نزاع افتاده است و تا سرحد مرگ آن را کتک میزند». وحشت سراپای مرا فراگرفت و احساس کردم که لحظه مرگ من فرا رسیده است؛ و چرا چنین احساسی بر من مستولی نشود؟! آن هم در بیروت که از ۱۹۷۵ تا آن روز هزاران قربانی گرفته و جسد آنان در گوشه و کنار شهر پراکنده شده بود. سوزاندن و آتش زدن زنان، طی جنگ داخلی لبنان بعید و غیرمحتمل بود، تا اینکه اسرائیلیها قدم به این خاک گذاشتند و در دوران قبل از محاصره بیروت و روزهای محاصره، از بمبهای فسفری و آتشزا و خوشهای علیه فلسطینیها و لبنانیها استفاده کردند. اگر مایل باشید جسدهای تکه تکه شده را تماشا کنید، کافی است به اردوگاههای فلسطینیها سری بزنید تا متوجه شوید توپهای تانکهای اسرائیلی که بیروت را در محاصره گرفتهاند، چه هدایایی بر سر ساکنان آنها فرو آوردهاند! دوهزار و پانصد نفر از کسانی که در آن مدت در داخل اردوگاه محاصره شده بودند، یا در اثر خود محاصره و یا در نتیجه حمامهای خونی که فالانژیستها به راه انداخته بودند، کشته شدند. فالانژیستها مردان و زنان و کودکان را بیرحمانه سر بریدند. هنگامی که از اردوگاه شتیلا دیدن میکردم، یک پرچم فلسطینی را در وسط حفرهای به طول پنجاه یارد و عرض سی یارد که اجساد بعضی قربانیان کشتارهای دهشتناک در آن دفن شده بودند، در اهتزاز دیدم. اینطور به نظر میرسید که آن پرچم همراه با یک تاج گل بزرگ روی آن قبر جمعی بزرگ گذاشته شده بود.
1402/09/22