پژوهشکده باقرالعلوم | فقه پژوهان بخوانند؛
بررسی تطبیقی احکام شرعی از منظر آیات الهی
بسیج | زندگینامه شهید علیرضا عصاره فر؛
از کوچههای آفتابسوخته اهواز تا سنگرهای دفاع مقدس، علیرضا با دلی سرشار از ایمان و عشقی بیپایان به امام و انقلاب، مسیر بندگی را برگزید؛ نوجوانی که قاب عکس شاه را پایین کشید، مردی که در لباس پاسداری از آرمانها جنگید و سرانجام در دیماه ۱۳۶۵ با پیک سرخ شهادت به وصال مولای شهیدان رسید.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،در سپیده دم یکی از روزهای گرم تابستان ۱۳۳۹، در یکی از محلات قدیمی و آفتاب سوخته اهواز، کودکی قدم به جهان گذاشت و زندگی را آغاز کرد پدر در آغوشش گرفت و بعد از زمزمه اذان و اقامه در گوشش او را «علیرضاه نامید؛ نامی برگرفته از نام سرور مظلومان جهان و امام غریبان.
از همان دوران کودکی پیوندی عمیق و صمیمی میان او و مسجد محل شکل گرفت پیوندی که باعث شد. او همیشه پای ثابت نمازهای جماعت و جلسات قرآن مسجد باشد. سنش که به سن درس و مشق رسید، راهی مدرسه شد. اوقات فراغتش را هم پیش پدر می گذراند و راه و روش کسب نان حلال می آموخت.
در کنار مردم
در روزهای بیداری ملت و اوج گیری مبارزات مردمی بر علیه طاغوت با اینکه علیرضا نوجوانی بیشتر نبود اما جسورانه وارد میدان مبارزه شد و فعالیت های سیاسی. مذهبی اش را آغاز کرد. در جلسات مخفیانه حاضر می شد. اعلامیه های امام را به دست مردم می رساند و در تظاهرات گام های کوچک اما با صلابتش را به نشانه انزجار از رژیم شاهنشاهی بر زمین میکوبید او روز خونین ۲۷ دی ماه سال ۱۳۵۷ اهواز که به چهارشنبه سیاه معروف شد. یکی از فعالان برنامه و در کنار مردم بود. سرانجام رنج و تلاش او و امثال او به ثمر نشست و عطر خوش پیروزی سراسر ایران را فرا گرفت اما این پایان راه نبود.
به عشق روح الله
با پیروزی انقلاب علیرضا نه آرام گرفت و نه خانه نشین شد. او حالا باید مقابل دشمنانی دیگری سینه سپر می کرد؛ مقابل منافقان کمونیست ها و گروهک هایی که قلب انقلاب را نشانه گرفته بودند. علیرضا در برابرشان محکم ایستاد و در دستگیری آنها نقش بسزایی ایفا کرد. از جان مایه گذاشت تا مبادا به درخت نوپای انقلاب گزندی برسد.
قلبش برای امام می تپید و هر گامی که بر می داشت برای لبخند رضایت او بود. او از تأسیس کنندگان سازمان تبلیغات اسلامی اهواز بود و در سال ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران پیوست با آغاز جنگ تحمیلی، او نیز به قافله مجاهدان پیوست قافله ای که مقصدش وصال حق بود. در این راه بارها زخم تیر و ترکش به جانش نشست اما از پا نیفتاد و مصمم و استوار به مسیر ادامه داد.
آغاز فصل جدید زندگی
سال ۱۳۶۰ تصمیم گرفت حال و هوای زندگی اش بهاری کند و دست در دست شریک زندگی اش بگذارد. مراسم ازدواجشان ساده و بی آلایش برگزار شد و حاصلش تولد یک دختر و یک پسر علیرضا هم همراه خوبی برای شریک زندگی اش بود هم پدری مهربان برای فرزندانش سعی میکرد زندگی را به گونه ای پیش ببرد که شرایط آسایش و آرامش خانواده اش همیشه مهیا باشد. همیشه به همسرش سفارش میکرد از کودکی فرزندان خود را بر اساس اصول اسلامی تربیت کند. در کارهای منزل کمک حال همسرش بود و در امور مختلف با او به مشورت می کرد.
در مسیر بندگی
به ساده زیستی بسیار اهمیت میداد و تا حد ممکن از تحمل و تشریفات دوری میکرد به حلال و حرام خدا حساس بود و از غیبت و غیبت کننده تنفر داشت. در بین دوستان و اقوام و آشنایان به صداقت، تواضع فروتنی و شجاعت معروف بود برای سادات احترام خاصی قائل بود. با نماز شب و مناجاتهای شبانه انس و الفتی دیرینه کارش باز میشد. داشت. هر زمان هم که در پیچ و خم زندگی مشکلی برایش پیش می آمد باز به سجاده اش پناه می برد و مهیای نماز امام زمان میشد. همیشه هم جواب میگرفت و گره از کارش باز می شد.
پیک سرخ شهادت
در دی ماه سال ۱۳۶۳ به یکی از بزرگترین آرزوهایش رسید و رهسپار خانه خدا شد. آرزوی دیگرش سجده کردن بر خاک پاک کربلا بود که در این دنیا به آرزویش نرسید. اما پیک سرخ شهادت در تاریخ ۱۳۶۵٫۱٫۴ آرزویش را برآورد و او را به وصال مولای شهیدان رساند. محمد مهدی و مطهره یازده سال به انتظار بازگشت پیکر پدر نشستند تا سرانجام در تاریخ ۱۳۷۶٫۴٫۱۳ توانستند او را آغوش بگیرند.
شهید علیرضا عصاره فر
محل تولد: اهواز
تاریخ تولد: ۱۳۳۹٫۴٫۱۳
تاریخ تولد آسمانی: ۱۳۶۵٫۱۰٫۴
محل شهادت: جزیره مجنون
نحوه شهادت: درگیری مستقیم با دشمن
پست سازمانی : فعالیت در سازمان تبلیغات اسلامی اهواز
مزار مطهر : گلزار شهدای اهواز
2025-09-26
T
T