به گزارش نهضت، برنامه به امید خدا که با اجرای فرزاد جمشیدی این شبها به صورت زنده از فضای مجازی و با همت سازمان تبلیغات اسلامی، همشهری آن لاین و خبرگزاری فارس حوالی ساعت ۲۳:۱۵ پخش میشود میزبان میلحه حصارخانی بود. بانوی ورزشکاری که در رشته پاراوزنه برداری مدالهای بسیار را به ارمغان آورده است بود.
ملیحه حصاری به عنوان یک بانوی ورزشکار، به غیر از افتخارآفرینیهایی که در عرصه ورزش برای کشور داشته است، این روزها دستی بر کار خیز نیز دارد.
کار خیر بانوی ورشکار
اما داستان ملیحه حصاری و کمکهای خیرخواهانه اش به امسال و سال گذشته برنمی گردد. او همیشه پای ثابت کار خیر بوده با این حال کاری که سال گذشته و امسال انجام داد کمی متفاوتتر است. اما ماجرا از چه قرار است؟ سال گذشته بود که خانم حصاری بانوی ۴۳ ساله ورزشکار و قهرمانی است با حراج مدال قهرمانی پاراوزنهبرداری خود به ارزش ۱۱۰ میلیون تومان ۵ زندانی را آزاد کرد.
کار خیری که ادامه دار شد
امسال هم با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان ملیحه حصارخانی تصمیم گرفت با فروش مدالی که به تازگی به گردن آویخته است این بار شرایط آزادی ۱۰ زندانی را فراهم کند.
او در گفتگو با خبرنگار روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی اظهار داشت: مدال طلایی که کسب کردم مربوط به سومین دوره یادبود سیامند رحمان و مسابقات قهرمان کشوری بود که تحت نظر کمیته ملی پارالمپیک برگزار شد.
وی ادامه داد: در دسته ۷۹ کیلوگرم مقام اول را کسب کردم و وقتی برای شرکت در برنامه به امید خدا دعوت شدم مدال طلایم را به مبلغ ۳۶۰ میلیون تومان برای آزادی ده نفر به فروش گذاشتم. حالا از همه خیرین و نیکوکاران درخواست میکنم که در این امر مرا یاری کنند تا بتوانیم ۱۰ زندانی را به آغوش خانواده اش بازگردانیم.
از ملیحه حصارخانی بیشتر بدانید
بچگیهایش را در مدارس منطقه ۱۲ گذرانده و خاطرات فراوانی از کوچهپسکوچههای این منطقه دارد. او این روزها ساکن خیابان سمیه در منطقه ۷ است؛ کسی که با راهاندازی پویش آزادی زندانیان و حراج مدالهای ورزشی قهرمانی خود به نفع آزادی زندانیان جرائم غیرعمد، نقل محافل و مجالس شده است. صحبت از «ملیحه حصارخانی» بانوی ۴۳ ساله ورزشکار و قهرمانی است که با حراج مدال قهرمانی پاراوزنهبرداری خود به ارزش ۱۱۰ میلیون تومان ۵ زندانی را آزاد کرد و حالا از دوستان ورزشکار و قهرمانان مسابقات ورزشی دعوت کرده تا به پویش او بپیوندند و زمینه آزادی زندانیان را فراهم کنند. در گپوگفتی صمیمی با این بانوی ورزشکار و نیکوکار، قصه زندگیاش را مرور کردهایم.
هنوز هم وقتی زنگ ورزش را در برنامه کلاسهای درسی میبیند یاد خاطرات دوران کودکی و تحصیل میافتد؛ دورانی که کسی حاضر نبود تواناییها و استعدادهای او را باور کند و ردیف نمره ورزش او صرفاً با جمله «معاف است» پر میشد؛ واژهای که برای او همراه با تلخیهای فراوان بود: «در ۸ ماهگی به خاطر تب شدید دچار فلج اطفال از ناحیه پای راست شدم. گرچه بارها و بارها تحت جراحیهای متعدد قرار گرفتم و این جراحیها موجب تغییر جزئی وضعیت من شد، اما در نهایت نتوانست مانع از همراهی عصا، بریس و ویلچر در زندگی من شود. چیزی که تمام دنیای کودکانهام را تحت تأثیر قرار داد. به دلیل این معلولیت نه اجازه ورزش کردن داشتم، نه نمره ورزش میگرفتم. جای نمره این درس، کلمه معاف در کارنامهام قرار میگرفت که مایه عذاب من بود. استدلال معلمان و آموزشوپرورش از معافیت، حفاظت از من در برابر آسیبهای احتمالی بود، اما این دلیل و منطق دردی از من دوا نمیکرد، چراکه تمام زنگهای ورزش دوره مدرسه را باید با حسرت ورزش کردن دیگران سپری میکردم و این یکی از تلخترین خاطرات من است.»
قانون را دور زدم
درست است که قوانین آموزشوپرورش اجازه ثبت نمره ورزش را برای او و همتایانش در کارنامه دوران مدرسه نمیداد، اما هیچکدام از این قوانین نتوانست مانع ورزشکار شدن ملیحه شود: «سال دوم دبیرستان بودم که به دلایلی تصمیم گرفتم بیخیال درس و مدرسه شوم. اما به جای درس خواندن، فعالیتهای ورزشی را در زندگیام جایگزین کردم. از رشته شنا، آن هم بهصورت تفریحی در سئانسهای محدودی که در اختیار معلولان بود، شروع کردم. بعد کمکم با رشته ویلچررانی آشنا شدم، ویلچررانی هم شامل دوها میشد، هم رشتههای میدانی. ۶ دوره در این رشته قهرمان کشور شدم. در رشته پرتاپ نیزه هم مقام سوم را کسب کردم، اما این رشته برچیده شد. این مسئله باعث شد تا دوباره به فکر ادامه تحصیل بیفتم و این تصمیم همزمان شد با ازدواجم، اما با توجه به همراهی و پشتیبانی همسرم خللی در برنامهریزیام وارد نشد.»
تشکیل تیم پاراوزنهبرداری تهران
با تشویق و همراهی همسرش تحصیلاتش را تا مقطع فوقلیسانس ادامه میدهد و با مربیگری در باشگاه ویژه معلولان میکوشد تا همنوعان خود را به سمت ورزشهای قهرمانی هدایت کند: «ابتدا که به باشگاه پیام رفتم کسی باور نمیکرد یک معلول، مربی ورزشی معلولان دیگر شود، اما من مثل همیشه کوتاه نیامدم و با تمرینات و برنامههای خوبی که به ورزشکاران میدادم، ثابت کردم ما تواناییهای زیادی داریم و این تواناییها باید اول از سمت خودمان باور شود. یواشیواش به تعداد شاگردانی که در کلاس من ثبتنام میکردند، افزوده شد و این شروعی شد برای تشکیل نخستین تیم پاراوزنهبرداری تهران. با تأمین اسپانسر و تمرینات سخت موفق شدیم در مسابقات استانی عنوان سوم تیمی را کسب کنیم. خودم نیز عنوان دوم این رقابتها را کسب کردم. سال دوم فعالیت ما در این رشته همراه شد با شیوع کرونا. گرچه تمرینات تیم و خودم تحت تأثیر این شرایط قرار گرفت، اما موفق شدم عنوان دوم رقابتها را کسب کنم.»
ترویج ورزش پهلوانی و قهرمانی
ملیحه حالا گرچه دیگر آن مدال را ندارد، اما دلش آرام گرفته و انگیزهاش برای کسب مدالهای بیشتر و گرهگشاییهای بزرگتر بیشتر شده است: «قصدم از این کار ترویج مهربانی، گذشت و همدلی در جامعه بود؛ چیزی که جامعه امروز ما شدیدا به آن احتیاج دارد. پیشینه ورزش در کشور ما نشان میدهد که اخلاق ومنش پهلوانی بر همه چیز در وجود یک ورزشکار غلبه دارد و ماباید این بعد را در میان جامعه ورزشکار تقویت کنیم.»
تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی معلولان
ملیحه حصارخانی امروز دبیر کانون معلولان یک ناحیه در منطقه ۷ شهرداری تهران است. البته قبل از این دبیر کل کانون معلولان منطقه ۱۲ بوده است و همواره کوشیده تا در این جایگاه در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهروندان قدم بردارد: «قبل از شیوع کرونا برنامههای تفریحی، فرهنگی و ورزشی معلولان در منطقه با حضور حداکثری معلولان برگزار میشد؛ از چهارشنبههای معلولان گرفته تا دورهمیها و برنامههای فرهنگی و هنری. در یک سال اخیر این برنامهها تحت تأثیر همهگیری قرار گرفته است.»
او و همکاران دیگرش در کانونهای معلولان با تشکیل گروه تسهیلگری «همپا» کوشیدهاند تا کیفیت زندگی شهری دوستانشان بهتر شود: «دراین زمینه، ضمن شناسایی موانع و نقاط دسترسناپذیر برای معلولان در هر محله، معبر و بوستان کوشیدیم تا تردد شهری برای این قشر آسانتر شود. خوشبختانه عمده این موانع رفع شدهاند و با همسطحسازی و مناسبسازی معابر امروز شاهد تردد آسانتر معلولان در منطقه هستیم.» ملیحه با اشاره به طرح دوچرخههای بیدود میگوید: «چه اشکالی دارد امکانات مشابهی هم برای معلولان که بخشی از شهروندان هستند، فراهم شود و ما بتوانیم در معبرهای شهری فارغ از هر دغدغهای پویش ویلچررانی عمومی را راهاندازی کنیم.»
حصارخانی این روزها در سرای محله بهار به پیگیری امور معلولان میپردازد و میگوید: «جامعه معلولان ما تواناییهای زیادی در بخش تولیدات صنایعدستی دارند. آنها میتوانند در صورت فروش این محصولات بعد اقتصادی زندگیشان را پیش ببرند؛ این در حالی است که نه بازارچههایفروشی که در اختیارشان قرار میگیرد مناسب است، نه حمایت میشوند.»