- استانها
به گزارش پایگاه خبری نهضت، حجت الاسلام لطیف کاظمی آذر متولد ۱۳۶۴ است. سالها در روستاهای شهرستان انگوت یکی از شهرستانهای استان اردبیل مشغول فعالیتهای تبلیغی است.اما حالا حدودا سه سالی میشود که به عنوان امام محله مسجد جامع شهر انگوت فعالیتهای خود را ادامه میدهد.
یک خیریه کوچک
عمده فعالیتهای حاج آقا کاظمی آذر در حوزه فعالیتهای فرهنگی، ورزشی و اجتماعی است. او با راه اندازی یک خیریه کوچک این روزها 60 خانواده نیازمند را تحت پوشش قرار دارند اما ماجرای جالبی که باعث شد برای مصاحبه به سراغ این روحانی جوان برویم همت او برای تبدیل یک قهوه خانه به باشگاه بدنسازی است.
ماجرای راه اندازی باشگاه ورزشی
ماجرا را حجت الاسلام لطیف کاظمی آذر اینطور بازگو میکند: تقریبا سه سال پیش بود که در روستای زیوه شهرستان انگوت مشغول فعالیت بودم. قهوه خانهای در این روستا وجود داشت که پاتوق جوانان شده بود. بارها پدرومادرها به من مراجعه میکردند و میگفتند برای تعطیل کردن این قهوه خانه کاری انجام دهم.
وی در ادامه گفت: کار آسانی نبود، از یک طرف وقتی جوانها به حرف پدرومادرشان گوش نمیدادند به حرف من هم گوش نمیدادند. از طرف دیگر در روستا هیچ مکان تفریحی و یا ورزشی وجود نداشت و جوانها مکانی برای گذراندن اوقات فراغتشان نداشتند.
به دنبال یک جایگزین مناسب باشید
او میگوید:خیلیها به من میگویند تو چرا همه جا هستی؟ مهم نیاز مردم است. هر جا گرهای باشد و از من کاری ساخته، لطیف خودش را میرساند. امروز البته باید دست جوانها را بیشتر گرفت. محبت به جوانها هیچ قاعدهای ندارد. نباید روی خطاهای احتمالیشان انگشت گذاشت. باید حرفشان را شنید و درکشان کرد و راه را گشود تا هر وقت مشکلی داشتند بدون ترس از قضاوت، درخواست کمک کنند.»
حجت الاسلام لطیف کاظمی آذر ادامه داد: هر وقت قصد دارید تغییری ایجاد کنید و یا یک عمل نادرستی را ترک کنید احتیاج به یک جایگزین مناسب است. همین موضوع باعث شد به فکر راه چارهای بیافتم.
روحانی کنگ فو کار
این روحانی جوان میگوید: من خودم ورزشکار هستم و به صورت حرفهای در رشته کنگ فو فعالیت دارم. حتی دوسالی هم در تیم ملی بودم و کلی مقام کشوری به دست آورده ام. به همین خاطر ایده اولیهای که به ذهنم خطور کرد راه اندازی یک باشگاه ورزشی بود.
وقتی قدم اول برداشته شد
ایده اولیه به ذهن روحانی جوان خطور کرد، اما راه پر از سختی و دشواری پیش رویش قرار داشت.
حاج آقا کاظمی میگوید: در قدم اول به سراغ صاحب قهوه خانه رفتیم. ماجرای تبدیل قهوه خانه به باشگاه بدنسازی را با او در میان گذاشتم. مرد جوان نگرانی زیادی برای درآمدش داشت و می گفت اگر جمع کنم خرج زن و بچه ام را از کجا دربیاورم. به او گفتم درآمد باشگاه خیلی بیشتر از قهوه خانه است. شما میتوانید درکنار شهریهای که دریافت میکنید بوفه را هم راه بیاندازید و درآمد بیشتری هم داشته باشد. مضاف بر اینکه راه اندازی باشگاه کلی دعای خیر پدرومادرها را برای شما به همراه خواهد داشت نه مثل حالا که فقط نفرین پشت سرت هست.
وقتی باشگاه تجهیز شد
وقتی رضایت اولیه مردجوان را گرفتیم باید به سراغ تجهیز کردن باشگاه میرفتیم. در اینترنت به دنبال خرید وسایل باشگاه بدنسازی بودیم که با یک مورد خیلی خوب برخورد کردیم. اینجا بود که دست خدا به یاری امان آمد. وقتی با مرد فروشندهای که در اردبیل بود تماس گرفتم گفت، به خاطر اینکه مجبورم به تهران بروم میخواهم دستگاههای باشگاه بدنسازی ام را بفروشم. ماجراي تبدیل قهوه خانه به باشگاه را که برایش تعریف کردم گفت شما یک مبلغ اولیهای بدهید و وسایل ببرید. وقتی باشگاه راه افتاد شما به صورت قسطی پولم را پس بده.
وی افزود: خوشبختانه با کمک آقای فروشنده باشگاه تجهیز شد و کار را آغاز کردیم. یک سال بعد هم بدهی اي که به این عزیز داشتیم را پرداخت کردیم.
قهوه خانه دار، مربی بدنسازی شد
حالا که مدتی از آغاز به کار این باشگاه گذشته است، اتفاقات جالب زیادی رخ داده است. حاج آقا میگوید: خیلی خوشحال هستم که این اتفاق خوب در روستا رخ داد. حالا همان صاحب قهوه خانه به یک مربی بدنسازی تبدیل شده وبرای جوانها برنامه ورزشی میدهد.
آموزش دفاع شخصی
اما این همه فعالیتهای ورزشی حاج آقا کاظمی آذر نیست. او میگوید: همانطور که قبلا هم گفته بودم خودم سالهاست به صورت حرفهای ورزش میکنم. به همین خاطر دوست دارم جوانهای کشورم هم با ورزش آشنا شوند. برای این کار در سالن ورزشی شهر برای جوانها کلاس آموزش دفاع شخصی برگزار میکنم.