کتاب «سرباز مکتب»؛ حاج قاسم از نگاه نویسنده غیرایرانی

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، کتاب «سرباز مکتب» ترجمه سید حسن رضا نقوی دربارهٔ شخصیتی است که مردم فلسطین او را «شهید قدس»، مردم لبنان او را «شهید مقاومت»، مردم عراق و سوریه او را «سالار شهدای مدافعین حرم»، مردم پاکستان او را «بنیان‌گذار جبههٔ مقاومت»، مردم افغانسـتان او را «قهرمان تاریخی» و مردم ایران او را «سردار آسمانی» و «سردار دل‌ها» می‌نامند. امریکایی‌ها ایشان را «فردی که آیندۀ خاورمیانه را شکل می‌دهد و دشـمن شایسـته»، اسرائیلی‌ها ایشان را «فرد هوشمند نظام سیاسی ایران»، انگلیسی‌ها ایشان را «فرد قدرتمند که هیچ چیزی نمی‌تواند او را از پا دربیاورد»، آلمانی‌ها ایشان را «متفکر نظامی و استراتژیست تاپ»، فرانسوی‌ها ایشان را «ژنرال بی‌سایه» روسی‌ها ایشان را با نام «شکارچی شکارچیان» یاد می‌کنند.

امام‌ خمینی نامی است که بزرگ‌ترین انقلاب قرن گذشته را به او می‌شناسند. او که برخلاف همهٔ قدرت‌طلبان و سیاست‌زدگان دنیا، به جای آنکه مردم را به خود دعوت کند، مردم را به خداوند تبارک و تعالی دعوت کرد. او که برای شیعیان جهان قرین و قریب معصومین بود و برای مستضعفین جهان آگاهی‌بخش و بیدارگر. امام عظیم‌الشأنی که چیزی برای خود نخواست، به جز خدا ندید و خود را سرباز اسلام و خدمتگزار مردم می‌دانست. او با ایمان به حق و عمل صالح خود، حیات‌بخش روح انسان‌های بسیاری شد که نسل خود و نسل‌های پس از خود را به صراط مستقیم هدایت کنند. مکتب امام که برگرفته از اسلام ناب محمدی است، ترسیم شد و موفقیت‌های بی‌شماری کسب کرد و با همهٔ فراز و نشیب‌ها طی دهه‌های مختلف در مبارزه حق و باطل در جامعه جهانی، نقش مؤثری ایفا می‌کند.

یکی از مهم‌ترین انسان‌های پرورش‌یافتهٔ این مکتب، شهید عزیز ما، قاسم سلیمانی، است. همو که به تأسی از همین مکتب، وصیت کرد چیزی جز سرباز بر مزار وی ننویسند ولی چنان مقام والایی داشت که مطابق سنت‌های الهی جزو شقی‌ترین انسان‌های زمانه، دولت آمریکا و ترامپ قمارباز، نباید دستور ترور او را صادر می‌کردند. شهید سلیمانی مطابق فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی، چهره بین‌المللی مقاومت است و ادامه راه او، اقدامی بین‌المللی می‌خواهد. خونخواهی او هر چند انتقام سخت در عرصهٔ نظامی و امنیتی را ضروری می‌سازد اما انتقام اصلی از دشمن او، آگاهی مردم از سیره او، پلیدی قاتلان او و آزادی مردم از طاغوت زمانه است.

کتاب «سرباز مکتب» تلاشی است برای آنکه از دیدگاه یک نویسنده غیر ایرانی، چگونگی شکل‌گیری شخصیت قاسم سلیمانی در چارچوب مکتب امام و تلاش و نقش او در جهت پیشبرد این مکتب در مبارزه با ظالمان تشریح شود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«آقای بهزادی از روستای حاج‌قاسم، قنات‌ملک، می‌گوید:

«یک روز حاج‌قاسم سلیمانی که یکی از فرماندهان سپاه پاسداران شده بود، به روستا آمد و مردم روستا را گرد آورد و پرسید:

«چه کسی برای مسجد و حسینیه زمین وقف می‌کند؟»

مردمی که جمع شده بودندمشغول مشورت‌کردن با یکدیگر بودند که حاج‌قاسم سلیمانی خانهٔ پدری‌اش را برای مسجد انتخاب کرد و زمین‌های اطرافش را هم به آن افزود و شروع به ساختن یک مسجد و حسینیهٔ بزرگ کرد. طی دو و نیم سال مسجد و حسینیه تمام شد. برای نقشهٔ مسجد، حاج‌قاسم از تهران طراح و مهندس آورد. پس از ساخت مسجد و حسینیه هم، هرگاه حاج‌قاسم در روستا بود، حتماً در برنامه‌های مسجد و حسینیه شرکت می‌کرد.

حاج‌قاسم سلیمانی برای برپایی شکوهمند عزاداری امام‌حسین علیه‌السلام نقشی کلیدی داشت.

اهالی قنات‌ملک محافظین حاج‌قاسم سلیمانی بودند

آقای دوست‌محمدی می‌گوید پس‌ازآنکه حاج‌قاسم فرماندهٔ سپاه قدس شد، هرگاه به روستای خودش قنات‌ملک می‌آمد، محافظین امنیتی را با خودش نمی‌آورد. او می‌گوید:

«ما خودمان در روستایمان حدوداً به یک‌صد جوان آموزش‌های امنیتی داده بودیم. وقتی حاج‌قاسم به روستا می‌آمد، گروه حفاظت از او کار را به عهده می‌گرفتند؛ تاآنجاکه افراد کهن‌سال نیز مشتاقانه آماده بودند اطراف خانهٔ حاج‌قاسم نگهبانی بدهند؛ ولی حاج‌قاسم به آنان اجازه نمی‌داد و می‌گفت شما بروید و در خانهٔ خویش استراحت کنید. اما ما پنهانی بازمی‌گشتیم و شبانه کشیک می‌دادیم. یک شب که برای نماز شب بلند شده بود، آمد و مرا دید و گفت برو بخواب و من رفتم.»