انتشارات سوره مهر | درباره شهیدالققدس بیشتر بدانید؛

کتاب «سرباز سفید» مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه درباره سردار قاسم سلیمانی

انتشارات سوره مهر | درباره شهیدالققدس بیشتر بدانید؛

کتاب «سرباز سفید» مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه درباره سردار قاسم سلیمانی

کتاب «سرباز سفید» مجموعه‌ای است از چند داستان کوتاه است که در آن نویسندگانی که داستان‌شان در این مجموعه وجود دارد تأثیری را که این شهید بزرگوار بر قلب و ذهن‌شان گذاشته است روایت می‌کنند.

کتاب «سرباز سفید» مجموعه‌ای از چند داستان کوتاه درباره سردار قاسم سلیمانی

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، اگر به فهرست مهم‌ترین کتاب‌هایی که موضوع اصلی‌شان شهید سلیمانی است نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که در میان این عناوین، کتاب «سرباز سفید» از تولیدات نشر سوره مهر کاری متفاوت است. در اینجا با چند نویسنده که هرکدام‌شان سبک و نگاه خاص خود را دارند سروکار داریم که جهان‌بینی یا حادثه‌ای مهم از زندگی فرمانده شهید را محور کارشان قرار داده‌اند و داستانی درباره آن نوشته‌اند. جالب اینکه همه نویسندگان که داستانی در این مجموعه دارند ایرانی نیستند و چند داستان مثل «این آقا کیست؟» و «هم‌سفره و هم‌سفر» از نویسندگان افغان نیز در این مجموعه به چشم می‌خورد.

این نویسندگان کوشیده‌اند چیزی متفاوت از شهید سلیمانی بنویسند و منصفانه که نگاه می‌کنیم می‌بینیم در تحقق این هدف‌شان موفق شده‌اند. یکی از دختری نوشته که پدرش را از دست داده (داستان «این آقا کیست؟») و دیگری به خاطره‌ای شخصی از سردار سلیمانی پرداخته (داستان «سلفی با مهمان ویژه») و یکی هم انگشتر شهید را سوژه خودش قرار داده و با معانی پیدا و پنهان آن کلنجار رفته است (داستان «کنارش زانو می‌زنم»). این تفاوت‌ها وجود دارند، اما داستان‌های این مجموعه که به سلیقه ساسان ناطق انتخاب شده‌اند، وجه اشتراکی نیز دارند که مانند رشته‌ای نامرئی اما بسیار محکم، آنان را به یکدیگر پیوند می‌زند.

این وجه اشتراک، دلتنگی و حسرتی است که بر قلب‌های‌شان سنگینی می‌کند. آنان جای خالی سردار سلیمانی را احساس می‌کنند و می‌دانند مرد بزرگی را از دست داده‌اند. البته تقدیری که برای حاج قاسم رقم خورد، برای او که مرد جهاد و مقاومت بود و از همان سال‌های جوانی شهادت را جستجو می‌کرد، معنایی جز رستگاری نداشت. اما جهانی که پس از او باقی ماند با رفتنش فقیرتر شد.

داستان‌های مجموعه «سرباز سفید» همگی داستان‌های کوتاهی‌اند و بر یک اتفاق، با پیامدهای حسی و عاطفی‌اش درنگ می‌کنند. برای نمونه، ابوالفضل عشرب در داستان «سلفی با میهمان ویژه» ماجرایی در حاشیه حضور سردار سلیمانی در پشت صحنه فیلم سینمایی «۲۳ نفر» را روایت می‌کند. آن‌جا که حاج قاسم هنگام خروج از محل فیلمبرداری، به درخواست نگهبان از خودرویی که سوارش بوده است پیاده می‌شود و با آن نگهبان عکس سلفی یادگاری می‌گیرد. یا داود خدایی در داستان «کنارش زانو می‌زنم» از مردی صحبت می‌کند که به معنی واقعی کلمه خودش بود و تلاشی برای دیده‌شدن یا محبوبیت نمی‌کرد، اما هم مشهور بود و هم دوست‌داشتنی. به قول نویسنده «برخی از ما برای به دل نشستن تلاش زیادی می‌کنیم اما ایشان کسی بودند که بدون تلاش تصنعی بر دل‌ها نشستند. من یکبار سعادت دیدار ایشان را داشتم و چنان شیفته شدم که تنها انگشترشان به خاطرم ماند و همین باعث شد داستانی بنویسم از همین انگشتر.»

«سرباز سفید» با ۱۴۴ صفحه در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.

1403/10/10

تعداد بازدید: 34
سیدتی زینب
آیکون توانخواهان

T

T