حوزه هنری | روایتی از تأثیر شگفت‌انگیز موسیقی کارن همایونفر در وداع با سردار مقاومت؛

وقتی ارتفاع موسیقی، از موشک‌ها بلندتر بود

حوزه هنری | روایتی از تأثیر شگفت‌انگیز موسیقی کارن همایونفر در وداع با سردار مقاومت؛

وقتی ارتفاع موسیقی، از موشک‌ها بلندتر بود

موسیقی، گاهی فراتر از نُت‌ها و سازها می‌رود؛ به عمق لحظات می‌رسد، درون قلب‌ها می‌نشیند و زبان بی‌کلام یک نسل می‌شود.

وقتی ارتفاع موسیقی، از موشک‌ها بلندتر بود

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، آن روز در بیروت، در هنگام تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله، لحظه‌ای به یاد ماندنی در تاریخ به ثبت رسید. روزی که موسیقی در کنار سوگ، به نبردی نمادین تبدیل شد و صدای سازها، از صدای موشک‌های اسرائیلی بالاتر رفت. این تصویر، چیزی جز تاثیر هنر و موسیقی کارن همایونفر نبود، هنرمندی که توانست در این لحظه‌ تاریخی، از دلِ حزن و اندوه، اثری بسازد که همزمان با سوگ، شور و شیدایی را در دل‌ها برافروخت.

در اختتامیه‌ هفته هنر انقلاب که در 31 فروردین ماه برگزار شد، کارن همایونفر به عنوان چهره هنر انقلاب در سال انتخاب شد و این انتخاب برای او یک تقدیر به‌جا بود. در این مراسم، ابراهیم حاتمی‌کیا، کارگردان برجسته سینما، درباره‌ او چنین گفت: «سینما و فیلم‌هایی که من می‌سازم به موسیقی وابسته است و بی‌تعارف یک بال این پرواز را موسیقی شکل می‌دهد. کارن همایونفر استاد پرواز است و با انواع ارتفاعات هم آشنایی دارد؛ گواه این موضوع هم موسیقی‌هایی است که برای فیلم‌های سینمای ایران ساخته است. او هم در ارتفاعات پایین پرواز می‌کند و هم در ارتفاعات بالا جولان می‌دهد و کاری می‌کند که ما دیگر عقب بکشیم.»

حاتمی‌کیا در ادامه گفت: «بیروت و لحظه تشییع جنازه سید حسن نصرالله که موسیقی پخش شد، صدای موسیقی کارن سوگ به آن احوال داد. وقتی سر و کله موشک‌های اسرائیلی در سقف پرواز پایین به سبب تحقیر مردمی که برای تشییع آمده بودند پیدا شد، موسیقی هنوز ادامه داشت، موشک‌ها پایین آمدند تا دیده شوند، اما ارتفاع موسیقی از آنها بالاتر بود و صدا قطع نشد.» این لحظه‌ بی‌نظیر، نشان از هنری داشت که قادر است در دلِ جنگ و سوگ، چیزی فراتر از احساسات انسانی را برانگیزد.

زینب سلیمانی، دختر شهید حاج قاسم سلیمانی، نیز در توییتی نوشت: «همه آنانی که در روز تشییع حاضر بودند و با اشک و آه دو سید عزیز را بدرقه کردند، گواهی می‌دهند که هنر و موسیقی چگونه سوگ و حماسه، شور و شیدایی و غم را همزمان فریاد زد؛ انگار کن آن موسیقی از عمق جان و سوز دل تک‌تک حاضران بلند بود.»

در ادامه، روایاتی از کسانی که در آن روز در بیروت حاضر بودند، به ما نشان می‌دهد که چطور موسیقی توانست لحظات دشوار و سخت آن روز را به زیبایی و معناداری تبدیل کند.

لحظه‌ای که موسیقی قلب‌ها را لرزاند

راحله امینیان روز تاریخی تشییع سید حسن نصرالله را با دقتی دل‌انگیز و قلبی پر از احساس روایت می‌کند. روز مراسم تشییع سید حسن نصرالله حال و هوای خاصی در فضا حاکم بود. غمی سنگین که پس از ماه‌ها دوباره قلب‌ها را فشرده کرده بود. گویی همان لحظه‌ای بود که معنای واقعی مصرع «آه از غمی که تازه شود با غمی دگر» درک می‌شد. وقتی به بیروت رسیدم، عکس‌ها و تصاویر سید حسن نصرالله که در دیوارها و خیابان‌ها نصب شده بود، احساس عجیبی در من ایجاد می‌کرد.

مراسم تشییع که نزدیک‌تر می‌شد، فضای سنگین غمگین و پر از اشک، چهره‌ها را پوشانده بود. وقتی نغمه‌های موسیقی در فضا پیچید، یک اتفاق شگفت‌انگیز رخ داد؛ همه به یک‌باره منقلب شدند. بغض‌هایی که در دل‌ها و ذهن‌ها انباشته شده بود، به اشک‌های جاری تبدیل شد. موسیقی به طرز معجزه‌آسا، قلب‌ها را به هم می‌زد. صدای سید حسن که همزمان با موسیقی پخش می‌شد، تمامی احساسات نهفته در دل‌ها را به اوج رساند. در آن لحظه، همه یک‌صدا به گریه افتادند، گریه‌ای عمیق و واقعی که همه با هم تجربه می‌کردند.

موسیقیِ غم و غرور

در بیروت، در میان جمعیت عزادار، محبوبه رضوی‌نیا، نویسنده کتاب «عایده» نیز حضور داشت و لحظات را این‌گونه در خاطر دارد؛ در لحظه تشییع، وقتی موسیقی پخش شد، اشک‌ها از چشمان مردم جاری شد. همه داشتند گریه می‌کردند. این موسیقی، واقعاً با فضای تشییع هم‌خوانی داشت. در آن لحظات، یک احساس غرور و افتخار در کنار غم پنهان، در دل هر یک از کسانی که حضور داشتند، زنده می‌شد.

موسیقی که پخش می‌شد، به‌طور عجیبی حال و هوای همه را تنظیم کرده بود. انگار همه با یک فرکانس واحد هم‌صدا شده بودند. اشک‌ها می‌ریختند، اما این گریه‌ها، همراه با غرور و افتخار بود. مردم با اینکه دیگر رهبرشان در میانشان نبود، همچنان غرورشان را حفظ کرده بودند. این موسیقی انگار همه را به یک حس مشترک می‌رساند، یک غم که در آن غرور هم جریان داشت. آن روز موسیقی، نه تنها سوگ بلکه عزت و افتخار را نیز در دل‌ها می‌کاشت.

از استادیوم تا عیترون؛ صدای حماسه‌ای مشترک

سید محمدعلی صدری‌نیا، مستندساز و کارگردان، سه مواجهه با موسیقی کارن همایونفر داشت که هر سه در حافظه‌اش به شکل متفاوتی ماندگار شده‌ است. نخستین‌بار، دو روز پیش از مراسم تشییع بود که آن موسیقی را شنیدم. وارد استادیومی شده بودیم که بنا بود نقطه آغاز بدرقه باشد. برای ضبط پشت‌صحنه‌ها رفته بودیم؛ همه‌چیز در حال آماده شدن بود: از نصب تجهیزات تا تمرین مراحل مختلف. در همان فضا، برای اولین‌بار قطعه‌ای پخش شد که برایم ناآشنا نبود، اما ذهنم به این سمت نرفت که متعلق به همین مراسم باشد. زمانی که شنیدم این اثر، ساخته‌ کارن همایونفر است، انگار درونم چیزی روشن شد. آن موسیقی فقط یک قطعه نبود؛ صدایی بود که پیشاپیش با جانِ آدم‌ها سخن می‌گفت. بار دوم، روز اصلی مراسم بود. فضا شکل گرفته بود، جمعیت در حرکت بود و مراسم پیش می‌رفت. خودم بیش‌تر در بیرون از استادیوم حضور داشتم؛ در مسیر، مشغول ضبط و تولید بودم. صدای مراسم را از دور می‌شنیدم، اما اثر آن موسیقی، حتی در بیرون مجموعه هم جاری بود.

اما تأثیرگذارترین تجربه، سومین مواجهه بود؛ وقتی پس از مراسم تشییع، راهی جنوب لبنان شدیم. در شهرها و روستاهای کوچک، هر جا که پیکر شهیدی را تشییع می‌کردند، صدای همان قطعه شنیده می‌شد. مثلاً در عیترون، جایی که نزدیک به صد شهید را آورده بودند، همان موسیقی، پس‌زمینه‌ تمام صحنه‌ها بود.

صدری‌نیا صحبت‌هایش را با صدایی از جنوب لبنان به پایان برد؛ صدایی که از بیروت آغاز شد و تا روستاهای مرزی کشیده شد؛ صدایی که هم‌چنان در گوش‌ها مانده است. اما حقیقت این است که آن روز، فقط یک قطعه موسیقی پخش نشد؛ یک اتفاق فرهنگی، احساسی و تاریخی رقم خورد.

در زمانه‌ای که آسمان بیروت با موشک تهدید می‌شد، صدای هنر بود که آسمان را پس گرفت. صدایی که نه تنها در خیابان‌ها و استادیوم، بلکه در روستاهای کوچک جنوب لبنان هم طنین‌انداز شد. این موسیقی نشان داد که هنر، اگر با دل و ایمان همراه شود، می‌تواند نه فقط صحنه‌ای را تزیین کند، بلکه تاریخ را دگرگون سازد.

منبع: روزنامه ایران

1404/02/03

تعداد بازدید: 78
ایران
آیکون توانخواهان

T

T