روایت‌هایی از انسانیت در روزهای جنگ؛

در دل بحران، همدلی می‌درخشد

روایت‌هایی از انسانیت در روزهای جنگ؛

در دل بحران، همدلی می‌درخشد

در روزهای پرتنش جنگ، مردم ایران با رفتارهای کوچک و بزرگ خود، نشان دادند که در کنار هم، می‌توانند امید را زنده نگه دارند.

در دل بحران، همدلی می‌درخشد

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، جنگ همیشه تنها در میدان نبرد اتفاق نمی‌افتد. گاهی پشت خطوط آتش، در کوچه‌ها و خیابان‌ها، نبرد دیگری شکل می‌گیرد؛ نبردی برای حفظ انسانیت، همدلی و امید. وقتی زیر باران موشک و آژیر خطر، مردم به جای وحشت، کنار هم می‌ایستند و جانی دوباره به زندگی می‌دهند، قصه‌ای دیگر شکل می‌گیرد. ایران در برابر رژیم صهیونیستی، سرزمین روایت‌هایی تازه شد؛ قصه‌هایی که قهرمانانش آدم‌های معمولی‌اند. همان‌هایی که گوشه‌ای از این ماجراها را روایت می‌کنیم.

 

آغاز بحران، تولد همدلی

با نخستین ساعات درگیری‌ها، موج نگرانی مثل سرما تا استخوان مردم دوید، اما چیزی عجیب‌تر رخ داد. در میان بوق، اخم و دلواپسی، نوعی از سخاوت ذاتی شکل گرفت. مرد جوانی کارت سوختش را به راننده‌ای ناشناس داد که بنزینش ته کشیده بود. همچنین پیرمردی به جای زودتر پر کردن باک، نوبتش را به مادری با بچه در بغل داد. همین رفتارها جو را آرام‌تر کرد. وقتی زیر پوست شهر همه می‌دانند ممکن است روزهای سختی در پیش باشد، این تعامل‌ها مثل شعله کوچکی، گرما پخش می‌کند.

 

طعمی متفاوت از نان سنگک

در صف طولانی نانوایی، بوی نان سنگک تازه مثل تسکین می‌آمد. در همین بین، زنی جوان و باردار با چهره‌ای خسته و نگران وارد شد و کنار صف ایستاد. پیرمرد اول صف، ناگهان با صدای بلند گفت: «چه کسی حاضر است به جای ۱۰ نان ۷ عدد نان بگیرد و بقیه را به این خانم جوان بدهیم؟ همه گفتند من!» تک‌تک افراد، نان‌شان را کمتر گرفتند. هیچ عکس و فیلمی از این لحظه نبود، کسی دنبال دیده شدن نبود. فقط یک جمله که از دل شلوغی گذشت: «موقع جنگ است. باید پشت هم باشیم.»

 

پخش بطری‌های آب در ترافیک‌های شهری

در روزهای پرتنش جنگ، همدلی مردم به اشکال مختلفی بروز می‌کند. یکی از این جلوه‌ها، توزیع بطری‌های آب در ترافیک‌های خروجی شهرها بود. این اقدام ساده، اما پرمعنا، نه تنها تشنگی را از بین برد بلکه دل‌های خسته را نیز تسکین بخشد. در واقع، هر بطری آب به نمادی از همبستگی و پاسخ به تفرقه‌افکنی‌های دشمنان تبدیل شد.

 

نانوایی به‌عنوان سنگر

آقا مجتبی، که در جنگ اخیر برادرش را از دست داده، با وجود درد و اندوه، چراغ نانوایی‌اش را روشن نگه می‌دارد و به پخت نان ادامه می‌دهد. او می‌گوید: «نانوایی من، سنگر امروز من است.» این جمله نشان می‌دهد که مردم با حفظ فعالیت‌های روزمره خود، به مقابله با دشمن ادامه می‌دهند و به آن‌ها نشان می‌دهند که با این اقدامات، سنگرها را خالی نمی‌کنند.

 

طبخ غذاهای خانگی برای ایست‌های بازرسی

خانواده‌ای در شهریار تصمیم گرفتند تا با پختن غذاهای خانگی، از زحمات نیروهای امنیتی که در ایست‌های بازرسی مشغول به کار هستند، قدردانی کنند. این تصمیم نه تنها نشان‌دهنده محبت و همدلی آن‌ها  است، بلکه به‌نوعی به تقویت ارتباط میان مردم و نیروهای امنیتی نیز کمک می‌کند.

این اقدام ساده اما پرمعنا نشان می‌دهد که حتی در روزهای پرمشغله و استرس‌زای زندگی، می‌توان با محبت و همدلی، دنیای اطراف خود را زیباتر کرد. غذایی که با عشق پخته می‌شود، نه تنها شکم را سیر می‌کند، بلکه دل‌ها را نیز گرم می‌سازد. 
 

یک پژوی خاموش کنار خیابان

در شب‌ گرم خردادماه، صدای موتور خودروها در خیابان‌های شلوغ به گوش می‌رسید و همه در تکاپو بودند. اما در میان این شلوغی، یک پژو سفید حوالی ساعت ۹ شب، وسط خیابان متوقف شد. راننده، مردی جوان، با ناامیدی کاپوت را بالا زد و چراغ قوه را گرفت.

در همین لحظه، چندین ماشین یکی پس از دیگری از کنار او عبور کردند و با نگرانی پرسیدند: «کمک نمی‌خواهید؟» اما راننده با دست رد می‌کرد. تا اینکه ناگهان یک ماشین ایستاد. راننده‌ای میانسال از ماشین پیاده شد و با لبخند گفت: «به نظر می‌رسد به کمک نیاز دارید.»

با هم کاپوت را باز کردند و پس از بررسی، متوجه شدند که ماشین باتری خالی کرده است. راننده میانسال با یک سیم باتری ماشین خود را به باتری پژو وصل کرد. پس از چند دقیقه، ماشین روشن شد.

راننده جوان با لبخندی گفت: «انگار ته خستگی‌ها هم، کسی لبخندمان را باور دارد.»

در شب‌های تهران، به‌ویژه در مناطق شلوغی مانند خیابان‌های مرکزی، چنین صحنه‌هایی از همیاری و همدلی میان مردم، به‌ویژه در مواقع نیاز به کمک فوری، رایج است. این‌گونه تعاملات نشان‌دهنده روحیه همبستگی و حمایت در میان شهروندان است.

 

قصه‌هایی که به هم وصل‌اند

هیچکس نمی‌داند جنگ تا کی ادامه خواهد داشت؛ نمی‌داند چه قصه‌های تلخ یا شیرینی هنوز نوشته خواهد شد. اما یک چیز معلوم است: جایی که صداهای بمب قطع می‌شود، صدای همدلی مردم آرام و قوی بلندتر از همیشه شنیده می‌شود. این قصه‌ها، لحظه‌هایی کوتاه‌اند؛ اما تاثیری دارند که هیچ انفجاری نمی‌تواند آن را از بین ببرد. شاید تا مدت‌ها بعد از جنگ، این روایت‌ها دلیلی باشند برای امید، برای اینکه بدانیم هنوز، آدم‌ها در سخت‌ترین شرایط، بهترین نسخه از خودشان را به نمایش می‌گذارند.


منبع:‌ایرنا

1404/04/02

تعداد بازدید: 18

پربازدیدترین

جدیدترین

منتخب

محرم
آیکون توانخواهان

T

T