ریحانه صبورنژاد، روانشناس و رواندرمانگر:
تابآوری روانی با تکیه بر باورهای دینی ممکن است
خوزستان | اهواز در ماتم عاشورا؛
اهواز در ظهر عاشورا غرق در ماتم و عزاداری است؛ دستههای سینهزنی و زنجیرزنی با حضور گسترده مردم و اقوام مختلف، فضای شهر را به حسینیهای بزرگ تبدیل کردهاند تا وفاداری و عشق خود به امام حسین (ع) را به نمایش بگذارند.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،اهواز در ظهر عاشورا غرق در ماتم و عزاداری است؛ دستههای سینهزنی و زنجیرزنی با حضور گسترده مردم و اقوام مختلف، فضای شهر را به حسینیهای بزرگ تبدیل کردهاند تا وفاداری و عشق خود به امام حسین (ع) را به نمایش بگذارند.
از نخستین ساعات بامداد دهم محرم، صدای طبل و سنج در کوچهها و خیابانهای اهواز پیچیده بود. گویی شهر، بیدار نشده در سوگ فرورفته بود. در کوی علوی، ملاشیه، عامری و زویه، پرچمهای مشکی بر بام خانهها و سردر مغازهها افراشته شده بود و صدای نوحه در فضای ساکت سحرگاه میپیچید. دمامها کوبیده میشدند، طبلهایی که قرنهاست طنین حزنشان، صدای مظلومیت کربلا را بازگو میکند.
در هر گوشه از شهر، هیئتها با نظم خاصی در حال حرکت بودند. از محلههای جنوبی تا کیانپارس و کیانآباد، هیئتهای عرب، بختیاری، فارسیزبان و لر، دوشادوش یکدیگر عزاداری میکردند. محمد یزدانپناه، از پیرغلامان اهوازی، میگوید: «ما از بچگی با طبل عاشورا بزرگ شدیم. این عزاداریها را از پدرانمان یاد گرفتیم و حالا داریم به نوههامون یاد میدیم.»
در کوی علوی، یزلهخوانی حال و هوایی متفاوت داشت. مردان عرب با ضربات هماهنگ پا، شعرهای حماسی میخواندند. شور جمعیت به اوج رسید وقتی جوانی با صدای رسای عربی فریاد زد: «یا ثارالله!» و همزمان، صف مردان یزلهخوان خیابان را به لرزه انداخت.
عزاداری تنها به مرکز استان محدود نبود. در شادگان، آبادان، سوسنگرد، بهبهان و ایذه، تصاویر مشابهی دیده میشد. حاج ابراهیم ناصری، استاد دانشگاه میگوید: «در عاشورا، خوزستان یکپارچه میشود. قومیت، زبان، شغل و طبقه فراموش میشود. همه حسینی میشوند.»جوانانی با لباسهای مشکی، سربندهایی با نقش «یا حسین» و «یا عباس»، در صف اول عزاداریها بودند. برخی، طبل مینواختند، برخی زنجیر میزدند، و برخی در کنار ایستگاههای صلواتی خدمت میکردند. زهرا صادقی، فعال فرهنگی، در گفتوگو با فارس گفت: «برخلاف تصور بعضیها، نوجوانان امروز هم با عشق به عاشورا بزرگ میشن. اینجا تربیت حسینی هنوز زندهست.»
در ورودی محله حصیرآباد، دیگهای نذری از شب قبل برپا شده بود. زن و مرد، پیر و جوان، در کنار هم مشغول پخت غذا برای عزاداران بودند. عباس حاجیوند، یکی از ساکنان قدیمی منطقه، میگوید: «این نذری مال همهست. مال خود حسین. فقیر و غنی کنار هم غذا میخورن. این یعنی برابری در عزای حسین.»
در نقاط مختلف اهواز، عشایر عرب و بختیاری با لباسهای محلی در عزاداریها حضور داشتند. حضور آنها نهتنها رنگ بومی مراسم را تقویت میکرد، بلکه بازتاب هویت تاریخی خوزستان بهعنوان سرزمینی عاشورایی بود. یکی از شیوخ عرب میگفت: «عاشورا، هویت ماست. ما عربیم، اما قبل از آن حسینی هستیم.»
گروههای امدادی، داوطلبان هلالاحمر، نیروهای اورژانس و پلیس، در کنار موکبهای مردمی به خدمترسانی مشغول بودند. از توزیع آب و خرما تا کمک به کهنسالان و کودکان، تلاش میکردند عزاداری با آرامش برگزار شود.
دکتر سعید رستگار، جامعهشناس فرهنگی، درباره عزاداریهای خوزستان میگوید: «ویژگی مهم آیینهای عاشورا در این استان، چندقومیتی بودن و پیوند میان سنت و شور است. این همافزایی، نوعی سرمایه اجتماعی برای جامعهای است که در بحرانهای طبیعی و اجتماعی نیز تجربه همبستگی دارد.»با گذر از هر خیابان اهواز، گویی وارد حسینیهای بیسقف میشوی. شهر سیاهپوش است، دلها داغدار و طنین «یا حسین» بیوقفه در فضا جاری است.ظهر عاشورا در اهواز، نه فقط یک آیین دینی بلکه بازتابی از ریشهدارترین ارزشهای انسانی بود؛ ایثار، وفاداری، وحدت و عشق به حقیقت. این صحنهها گواهی میدهند که عاشورا تنها یک روز در تاریخ نیست، بلکه جریانی زنده در قلب مردمانی است که هنوز طبلها را برای کربلا میکوبند.
1404/04/16
T
T