خدمت‌رسانی روحانیت در روزهای پس از آتش‌بس، تنها به منبر ختم نمی‌شود؛

از دل آوار تا دل مردم

خدمت‌رسانی روحانیت در روزهای پس از آتش‌بس، تنها به منبر ختم نمی‌شود؛

از دل آوار تا دل مردم

او نه از سر وظیفه اداری، که از عمق باور طلبگی آمده بود؛ آمده بود تا اگر امیدی در دل خانه‌ای خاک‌خورده مانده، آن را زنده نگه دارد. حجت‌الاسلام انصاری، طلبه‌ی جهادی روزهای سخت، روایتی دارد از امداد، همدلی، و ایمان در دل ویرانی.

از دل آوار تا دل مردم

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی ، در روزهای پس از وقوع حملات و تخریب‌های گسترده در مناطق مختلف تهران، گروه جهادی خانه طلاب جوان، متشکل از طلابی که کار اصلی‌شان تبلیغ و فعالیت‌های طلبگی است، به‌ عنوان نمایندگان این مجموعه، وارد میدان شدند تا علاوه بر انجام فعالیت‌های تبلیغی، در کنار خانواده‌های آسیب‌دیده حضور یافته و در بازسازی و پشتیبانی از آنان مشارکت کنند. این گروه که پیش‌تر تجربه‌های جهادی در بحران‌هایی مانند کرونا داشت، با هدف همدلی و حمایت از مردم و همچنین ترویج فرهنگ طلبگی در شرایط سخت، اقدام به حضور فعال در مناطق آسیب‌دیده تهران کرد. حجت‌الاسلام انصاری، یکی از اعضای این گروه، در گفت‌وگو با ما از انگیزه‌ها، فعالیت‌ها و خاطرات این حضور می‌گوید.

از تبلیغ تا تخلیه نخاله

در بدو ورود به تهران، با یکی از حوزه‌های علمیه برای اسکان هماهنگ می‌کنند و کارشان را با ظرفیت‌یابی تبلیغی آغاز می‌کنند، اما شرایط، آن‌ها را به سمت دیگری می‌کشاند: «همزمان به ذهنمان رسید با خانواده‌های شهدای جنگ دیدار کنیم. در همین رفت‌وآمدها با خانواده‌هایی که منازلشان آسیب دیده بود، آشنا شدیم. دیدیم شدت تخریب زیاد است و وسایلشان زیر آوار مانده است. کسی هم به کمک نیامده است. از همین‌جا تصمیم گرفتیم وارد کار جدی‌تری شویم.»

طلاب گروه جهادی به دو دسته تقسیم می‌شوند. گروهی کار تبلیغی را در بازار تهران پی می‌گیرند، و گروهی دیگر پای کار آواربرداری می‌روند. انصاری جزو دسته دوم بود که می‌گوید: «با هماهنگی شهرداری مناطق رفتیم سراغ تخلیه نخاله‌ها، پشتیبانی خانواده‌ها و کمک در جابجایی وسایل.»

تجربه‌ای تازه، با ریشه‌ای آشنا

انصاری که پیش از این تجربه خدمت در بحران را در ایام کرونا چشیده بود، می‌گوید: «در جریان کرونا هم از همین مجموعه خانه طلاب جوان، کار از قم شروع شد و به کل کشور سرایت کرد. ما در بیمارستان‌های قم خدمت می‌کردیم؛ هم دلگرمی به کادر درمان بود و هم خدمت به بیماران.»

وی در مورد باطن عمیق کار می‌گفت: «به ظاهر فقط نخاله تخلیه می‌کردیم و وسایل می‌بردیم، ولی واقعاً اعلام همدلی با خانواده‌ها بود. اینکه ببینند تنها نیستند، برایشان خیلی مهم بود.»


نماز در خانه مردم، اشک در چشم مادران

در جریان کمک‌رسانی، لحظات ماندگاری برای طلاب رقم خورد. انصاری از خاطره‌ای می‌گوید: «یکی از خانه‌هایی که کمک می‌کردیم، اتاق فرزندشان آسیب دیده بود. مادر خانواده خیلی غصه می‌خورد. با دقت وسایل بچه‌شان را از زیر آوار درآوردیم. چند روز بعد، مادر با بچه سه‌ساله‌اش سراغمان آمدند. گفتند آمده از عموی جهادی‌اش تشکر کند. واقعاً شیرین بود.»

آن روز در همان خانه نماز جماعت هم برگزار می‌شود. این همدلی‌ها آن‌قدر بر خانواده تأثیر می‌گذارد که مادرشان از بچه‌ها می‌خواهد روزی به خانه‌شان بروند و نماز جماعت برگزار کنند.

واکنش مردم، بی‌سابقه اما تاثیرگذار

انصاری می‌گوید: «برای خیلی از مردم عجیب بود. اصلاً تصور نمی‌کردند روحانی بیاید وسط آوار، فرغون دست‌اش بگیرد، یخچال جابه‌جا کند. خود مردم می‌گفتند ما پشت سرتان حرف زده بودیم، الان دیدیم اشتباه می‌کردیم. خیلی‌ها می‌گفتند ما دیگر آن تبلیغات منفی علیه روحانیت را باور نمی‌کنیم.»

این حضور مؤثر طلاب، نه‌تنها نگرش مردم را تغییر داد، بلکه خود مردم را هم پای کار کشاند، او در این باره می‌گوید: «یه فرمایشی از حضرت آقا شنیده بودم که طلبه باید صف اول خدمت باشد. واقعاً همین اتفاق افتاد. وقتی طلاب آستین بالا زدند، مردم هم دنبال‌شان آمدند. از دانشجوهای پزشکی و مهندسی گرفته تا دانش‌آموز و حتی بانوان، همه اعلام آمادگی می‌کردند.»

ابزار قرضی، یخچال قرضی، دل‌های همراه

روح خدمت در دل محله‌ها زنده شده بود، انصاری ادامه می‌دهد: «مثلاً یه بقالی بود که از او خواستیم آب معدنی در یخچال بگذارد، گفت باشه. بنّاها ابزارشان را در اختیار ما می‌ذاشتند؛ چیزی که در حالت عادی محال است کسی قبول کند.»

وی می‌گوید مردم از بیل و فرغون تا سیم سیار، مردم هرچه داشتند به کار می‌گرفتند: «خانه‌هایی که برق نداشت، از همسایه‌ها برق می‌گرفتیم. آب نداشتند، خودمان تهیه می‌کردیم. هیچ توقعی هم از این خانواده‌ها نداشتیم.»

پایانِ موقت یک مأموریت، آغاز تصویری نو از روحانیت

طلاب جهادی آمده بودند که هم تبلیغ کنند و هم تسلای دل باشند. انصاری می‌گوید: «ما در کنار آواربرداری، کارهای طلبگی هم می‌کردیم. گفت‌وگو با خانواده‌ها، فرزندان، پاسخ به سوالات، دلجویی. حتی خیلی‌ها خواستند بعداً در مسجد یا منزلشان نماز جماعت برگزار کنیم.»

کار جهادی‌شان روزی تمام خواهد شد، اما تأثیرشان باقی خواهد ماند. تصویری تازه از روحانی در ذهن مردمی که شاید پیش‌تر جز تریبون و عمامه چیز دیگری از او ندیده بودند. این بار، او را عرق‌ریزان، بی‌ادعا، و همدل با بیل و فرغون می‌دیدند.

منبع: دفاع پرس

1404/05/09

تعداد بازدید: 43

پربازدیدترین

جدیدترین

منتخب

محرم
آیکون توانخواهان

T

T