مروری بر دیدگاههای برخی از روحانیون اهل تشیع و تسنن در خصوص جشنهای میلاد پیامبر (ص)؛
روحانیون از مهمانی «امت احمد» چه میگویند؟
انتشارات سوره مهر | روایت خاطرات خلبان حسینعلی ذوالفقاری؛
کتاب آذرخش و رقص فانتومها نوشته صادق وفایی و منتشر شده از سوی انتشارات سوره مهر، روایتی مستند و خواندنی از زندگی و خاطرات امیر آزاده، خلبان حسینعلی ذوالفقاری است؛ یکی از چهرههای ماندگار نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، کتاب آذرخش و رقص فانتومها نوشته صادق وفایی و منتشر شده از سوی انتشارات سوره مهر، روایتی مستند و خواندنی از زندگی و خاطرات امیر آزاده، خلبان حسینعلی ذوالفقاری است؛ یکی از چهرههای ماندگار نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران. این کتاب، سومین اثر نویسنده در حوزه خاطرات خلبانان جنگ تحمیلی است و با تمرکز بر پروازهای جسورانه ذوالفقاری با جنگنده فانتوم F4، از آموزشهای اولیه در آمریکا تا مأموریتهای دشوار در جبهههای جنوب، مسیری پر از خطر و فداکاری را روایت میکند. کتاب با ساختاری منسجم در قالب ۹ فصل، از ورود راوی به نیروی هوایی تا عملیاتهای پیچیده، اسارت در خاک عراق و نهایتاً بازگشت به وطن را با نثری شفاف و پرکشش بازگو میکند. از جمله بخشهای درخشان این کتاب میتوان به روایت بمباران پل حیاتی دشمن، اجکت شدن در جفیر، مواجهه با بازجوییهای بعثی و خاطراتی ناب از همرزمان شهیدش همچون محمود اسکندری و مصطفی چمران اشاره کرد.
آنچه این کتاب را از آثار مشابه متمایز میسازد، پرداخت دقیق به جزئیات فنی پرواز، همراه با بیان صادقانه و انسانی خاطرات دوران اسارت است. ذوالفقاری در زمانی که کشور در تحریم و کمبود شدید تجهیزات بهسر میبرد، با تکیه بر دانش و شجاعت خلبانی، مأموریتهایی را به انجام رساند که گاه در شرایط برابر، از خلبانان زبده جهان نیز برنمیآمد. او و همرزمانش در نیروی هوایی، نشان دادند که باور، ایمان و عشق به میهن، میتواند جای خالی بسیاری از امکانات را پر کند. روایت این دلیریها، نهتنها تجلی وفاداری به خاک و ملت است، بلکه سندی زنده بر اقتدار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس محسوب میشود.
در برشی از کتاب آذرخش و رقص فانتومها میخوانیم:
زدن نیروگاه اتمی اوسیراک مربوط به چه تاریخی بود؟
روز هشتم جنگ.
اسرائیلی ها ....
یک سال بعد از ما رفتند زدند صدام بعد از عملیات کمان ۹۹ در محاصره خبرنگارانی که میگفتند چه شد؟ تو که گفته بودی نیروی هوایی ایران از بین رفته گفت یک هفته دیگر در تهران جوابتان را می دهم.» ماجرای زدن اوسیراک درست یک هفته بعد از این حرف صدام بود. به این ترتیب بود که دستور سری و محرمانه زدن اوسیراک به پایگاه ما آمد. دو مأموریت بود که مستقیم از وزارت دفاع به پست فرماندهی آمد یکی از مأموریت ها همین زدن اوسیراک بود.
1403/10/14
به روز رسانی : 1404/06/24
T
T