انتشارات صاد | به قلم علی اصغر مداحی بخوانید؛
وقتی عشق در برابر تقدیر میایستد
بسیج | زندگینامه روحانی شهید ذبیح الله کرمی؛
در میان چهرههای فرهنگی و سیاسی انقلاب، ذبیحالله کرمی با سابقه مبارزاتی، شعرهای انتقادی و مسئولیتهای سازمانی، جایگاه ویژهای داشت. او در سال ۱۳۶۷ در جریان عملیات مرصاد، در حالی که برای شناسایی منطقه به سرپل ذهاب رفته بود، هدف گلولههای منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید.
به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی،در سال ۱۳۳۰ در از روستای قمشه توابع شهرستان کرمانشاه در خانواده ای متدین پا به عرصه هستی نهاد. پدر بزرگوارش یک شب قبل از تولد او در عالم خواب به او انتخاب داشتن چهل پسر و یا یک پسر که ارزش چهل تن را داشته باشد خبر نمودند. پدر پسری را طلب کرد که قدر و ارزشش برابر چهل پسر باشد و پس از به دنیا آمدن او وی را ذبیح .... نام نهاد.
از گروهبانی در ارتش تا تحصیل در مدرسه حقانی
بعد از به پایان رساندن تحصیلات به پیشنهاد یکی از آشنایان برای گروهبانی نیروی هوایی ثبت نام نمود و پس از موفقیت در آزمون ورودی، قرار شد به تهران اعزام شود. پس از مشورت با یکی از ائمه جماعت مساجد شهر از رفتن به ارتش شاه خودداری کرد و بنا به سفارش پدر به تحصیل طلبگی در مدرسه حضرت آیت ا... گلپایگانی همت گمارد. پس از مدتی به مدرسه فیضیه رفت و پس از مرارتهای بسیار با راهنمایی و معرفی آیت ا... خزعلی راه ورود به مدرسه حقانی برای او گشوده شد و تحسین همگان على الخصوص مديريت مدرسه شهید آیت ا... قدوسی را به خود جلب کرد.
من طلبه ام
صداقت در کلامش موج میزد، حتی زمانی که به خواستگاری رفته بود نشسته بود روبروی همسر آینده اش و به جای وعده و وعیدهایی که در آینده ممکن بود محقق بشود یا نشود، از سختی های زندگی طلبگی میگفت از بار سنگینی که به دوش آنهاست. از مسئولیت اجتماعی یک طلبه و نوع نگاه مردم به زندگی او همین ها باعث شد تا تمام دوران ۱۵ ساله زندگی مشترک او و همسرش بهترین روزها برای همسر و فرزندانش باشد روزهایی که انگار خیر و برکتش تا همین الان در زندگی آنها جاری است....
مهریه با مهر کربلا
تأکید کرده بود که هر چه خانواده دختر برای مهریه گفتند شما جا نزنیدا دوستش تعجب کرد که چرا اینطور گفته و چه چیزی از ذهنش گذشته است. از او پرسید: «اگر مهریه زیاد باشد از کجا می خواهی بیاوری مگر تو پول داری؟! همان موقع در جواب گفت: «نه پول ندارم هر وقت داشتم میدهم، خدا می داند که من ندارم اما وقتی میبینم برای یک دختر خانم نجیب و متدین اینطور ارزش گذاری میشود، دلم می خواهد بالاترین ارزش را برای او بگذارم وقتی با این نیت به جلسه خواستگاری رفت همه چیز جور دیگری مهیا شد و مقدار مهریه به اندازه مرسوم همان روزها از طرف خانواده دختر پیشنهاد شد. وقتی قول و قرارها گذاشته شد یک مهر کربلا به دختر خانم هدیه داد. هدیه ای که برای همسر آینده اش از انگشتر ارزشمندتر بود...
سهمی برای خانواده
می گفت وقت خالی مخصوص خانواده و زندگی است. این اعتقاد قلبی اش بود و به این موضوع خیلی اهمیت میداد از رسیدگی به مشکلات مردم هم غافل نمیشد. گاهی پیش میآمد از وقت خانواده هم برای رسیدگی به مشکلات مردم بگذارد وقتی همسرش معترض میشد با مهربانی با او صحبت و ناراحتی اش را برطرف میکرد اخلاق و روحیات او طوری بود که همسرش عاشق و شیفته اش شده بود. هم در ظاهرش دینداری موج میزد و هم در رفتارش دین داری او عمیق بود و در عمق وجودش به مبانی و دستورات دین اعتقاد داشت از هر فرصتی برای بودن در کنار خانواده استفاده میکرد رفتن به جمکران و مهمانی رفتن و آمدن مهمان و ... در برنامه های خانوادگی حضور داشت در کارهای منزل هم کمک می کرد. گاهی همین که وارد خانه می شد و می دید. که همسرش نیاز به کمک دارد با همان لباس بیرون مشغول به کار خانه میشد. آن روزها کار زیاد بود و فرصت ها کم با این حال به دوستانش سفارش میکرد همین فرصتهای کم را هم برای همسر و فرزندان وقت بگذارید این سهم خانواده های شماست....
ساواک در کمین
با توجه به فعالیتها و سابقه مبارزاتی که داشت توسط ساواک دستگیر شد همسرش تعریف می کرد؛ وقتی اولین فرزندمان متولد شد، همسرم در زندان بود. آن موقع تنها بودم به خانواده ام هم خبر نداده بودم فقط خانم آیت الله خزعلی پیش ما بود. می ترسیدم که اگر به کرمانشاه برگردم، آنجا شناسایی و دستگیر شوم چون آنجا همه ما را می شناختند. علاوه بر آن دلم میخواست جایی باشم که همسرم هست. روزهای سختی را میگذراندم. وقتی فرزندم دوماهه بود از نگرانی ساواک و شناسایی و دستگیری شیرم خشک شد... ساواک در کمین با توجه به فعالیتها و سابقه مبارزاتی که داشت توسط ساواک دستگیر شد همسرش تعریف می کرد؛ وقتی اولین فرزندمان متولد شد، همسرم در زندان بود. آن موقع تنها بودم به خانواده ام هم خبر نداده بودم فقط خانم آیت الله خزعلی پیش ما بود. می ترسیدم که اگر به کرمانشاه برگردم، آنجا شناسایی و دستگیر شوم چون آنجا همه ما را می شناختند. علاوه بر آن دلم میخواست جایی باشم که همسرم هست. روزهای سختی را میگذراندم. وقتی فرزندم دوماهه بود از نگرانی ساواک و شناسایی و دستگیری شیرم خشک شد...
از منبر تا غزل، قلمی به رنگ خدا
روح لطیفی داشت اهل شعر و شاعری بود. یک شاعر گرد زبان که حدود ۶ هزار بیت شعر سروده بود. در ایام قبل از پیروزی انقلاب این اشعار را حتی با زبان طنز و با موضوعات مختلف درباره خدا شناسی، اعتقادات آشنایی با کمونیست ها تشویق همشهری هایی گرد زبان به جنگیدن در راه اسلام، بسیج، امام خمینی فات، ولایت فقیه و .... گفته بود.
حتی قبل از عزل بنی صدر درباره او هم شعر گفته بود. او متوجه شده بود بنی صدر از جاده ولایت خارج شده و در شعر به همین موضوع اشاره کرده بود، اما وقتی دوستانش میخواستند این شعر را پخش کنند او مخالفت کرد و گفت: امام هنوز چیزی نگفته اند، هر وقت ولی فقیه ما در این مورد صحبتی کردند، شما هم شعر را پخش کنید درست یک روز بعد از عزل بنی صدر، شعر را در اختیار دوستان گذاشت تا پخش کنند.
در همه موارد تابع دستورات ولی فقیه بود. حتی وقتی خدمت امام رسید و نظر رأیشان را درباره اعزام به جبهه پرسید؛ چون ایشان گفته بودند بر سر کار خود بمانید، همان کار را انجام داد و به جبهه نرفت. آن زمان دادستان قم بود.
کرمانشاه در آتش جنگ هشت روزه
همسرش تعریف میکرد از مادرم شنیدم که ۸ سال جنگ یک طرف این ۸ روز جنگ هم به یک طرف مردم سوار بر ماشینها همه در حال قرار بودند. کرمانشاهی ها ماجرا را فهمیده بودند و یکی یکی قرار میکردند. جاده ترافیک سنگینی داشت. آن روزها با رشادت های شهید صیاد شیرازی، نیروی هوایی و شیر مردان ارتش اوضاع تغییر کرد و دشمن عقب نشینی کرد همسرم روز و شب بی قرار بود و می خواست کاری بکند در جلسه سازمان تبلیغات گفته بود الان شرایط جنگی است و به عنوان بسیجی داوطلب برای اعزام ثبت نام کرده بود. آن روزها قائم مقام معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی بود.
قرار بود جمعه برای شناسایی به همراه آقای حشمتی استاد دانشگاه داماد شهید مدنی و یکی دو نفر دیگر به سرپل ذهاب بروند ساعت یک ظهر جمعه در عملیات مرصاد وقتی با همراهانش در حال شناسایی منطقه بودند با اصابت گلوله خمپاره منافقین به شهادت رسید آرزویی که همیشه در نمازهای شب و مناجات های سحر زمزمه میکرد کشته شدن به دست شقی ترین افراد...
امتحان الهی و شعاع توانایی
شهید کرمی که از سالها قبل از پیروزی انقلاب و در تمام مبارزات خود ارزوی شهادت را در سینه داشت. در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است: «این را باور دارید که بهشت و سعادت اخروی و کمال ابدی تنها در سایه صبر و مقاومت مخلصانه در مقابل تاملایمات به دست میآید و تمام لحظات عمر انسان و همه وقایع و حوادث تلخ و شیرین زندگی معرکه ای است. برای امتحان او هر کس به اندازه میدان عمل و شعاع توانایی و حدود و وسع و قدرت خود امتحان می شود و مورد بازخواست قرار می گیرد ......
شهید ذبیح الله کرمی
محل تولد: قمشه (کرمانشاه)
تاریخ تولد : ۱۳۳۰٫۱٫۱۰
تاریخ تولد آسمانی: ۱۳۶۷٫۵٫۷
محل شهادت: سرپل ذهاب
نحوه شهادت: توسط منافقین در عملیات مرصاد
پست سازمانی شهید: قائم مقام معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی و مسئول واحد مطالعات سیاسی اجتماعی
مزار مطهر :گلزار شهدای کرمانشاه
1404/07/10
به روز رسانی : 1404/07/10
T
T