دانشگاه سوره | به همت دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره؛

 وبینار «انگاره میانی رسیدن از صورت به محتوا در هنر و مبانی آن در معماری» برگزار می‌شود 

دانشگاه سوره | به همت دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره؛

 وبینار «انگاره میانی رسیدن از صورت به محتوا در هنر و مبانی آن در معماری» برگزار می‌شود 

به مناسبت هفته معمار، وبینار «انگاره میانی رسیدن از صورت به محتوا در هنر و مبانی آن در معماری» به کوشش دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی؛ به مناسبت هفته معمار، وبینار «انگاره میانی رسیدن از صورت به محتوا در هنر و مبانی آن در معماری» به کوشش دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره و با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه سوره در روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ از ساعت ۱۷ الی ۱۸ با حضور ۳۱ نفر از علاقه‌مندان برگزار شد.

 وبینار «انگاره میانی رسیدن از صورت به محتوا در هنر و مبانی آن در معماری» برگزار می‌شود 

در این نشست دکتر بهرنگ مجیدی، مدرس دانشگاه سوره، به عنوان سخنران و دکتر محمدرضا اکبریان مدیر گروه معماری داخلی دانشگاه، در جایگاه میزبان نشست حضور داشتند.

نخست، دکتر محمدرضا اکبریان پس از خوش‌آمد گویی به حاضرین به معرفی موضوع و محتوای نشست پرداخت. پس از آن از دکتر مجیدی ارائه دیدگاه و سخنان خود را آغاز کرد.

دکتر مجیدی با بیان ارتباط بین فلسفه و معماری، به توضیح سه لایهٔ اصلی شامل لایهٔ محتوایی، میانی و صوری پرداخت و سپس به چگونگی حل مسئله در نظر معمار اشاره کرد و از شرح مُثُل افلاطون برای نشان دادن دیدگاه‌های مختلف استفاده و تصریح کرد که با تمام اختلاف‌نظرهایی که بین متخصصان حوزه‌های مختلف و حتی سایر مردم وجود دارد؛ مفهوم زیبایی نزد همه یکسان است و در شرق و غرب عالم به طور مثال گُل را زیبا می‌دانند. این سطح به لایهٔ محتوایی معروف است و اشتراک بین انسان‌ها را نمایان می‌کند.

او در ادامه افزود: لایهٔ محتوایی و نوع دید ما بسته به شناخت و آگاهی ما نسبت به پدیده‌ها و عوامل آن است. به‌گونه‌ای که هرچه به شناخت منبع نوری در مُثُل افلاطون نظر کنیم، اصل پدیده‌ها را خواهیم دید. این دید به نوع شرایط اختصاصی، روانی و اجتماعی ما باز می‌گردد.

به گفتهٔ مجیدی لزوماً تمام افراد یک برداشت را از یک مفهوم مشترک ندارند و هر فرد به نسبت برخوردی که با موضوع دارد می‌تواند یک برداشت واحد از موضوع داشته باشد. پس برای درک این مفهوم نیاز به آموزش مشترک و ایجاد تخصص در تمام افراد نیست. وی ادامه داد که بیشترین تلاش برای پیوند بین هنرها در جهت رسیدن به لایهٔ میانی یعنی شناخت حداکثری است. به عنوان مثال زمانی که به یک نقاشی یا فیلم صفت خشن را می‌دهیم، درحالی‌که محتوای لغتی خشن با آنچه ما درباره فیلم بیان می‌کنیم متفاوت است اما ما بیان احساسمان را با لغت به دیگران منتقل می‌کنیم. عوامل تشکیل‌دهندهٔ لایهٔ محتوایی حسی و شخصی هستند، در نتیجه قابل‌دسترسی نیستند ولیکن حس‌های مختلفی که در برخورد با دو شاخصهٔ خالق اثر و مخاطب آن به وجود می‌آید، ناگزیرهایی است که در آثار موفق دیده می‌شود.

بهرنگ مجیدی اذعان کرد: درک مفهوم معماری و رسیدن به آن انگارهٔ محتوایی برای ما میسر نشده زیرا به قدری درگیر روزمرگی شده‌ایم که فراموش کردیم می‌شود طور دیگری هم دید و بیشتر دچار یک شعارزدگی هستیم. اتفاقی که در معماری غرب رخ داده همین است. معماری غرب در بازتعریف‌هایی که از خود در دوره مدرن و پست‌مدرن ارائه داده، با افراد متفکری که درون خود داشته و هنرمندان صاحب سبک که به مبانی کلاسیک تسلط دارند باعث شده به این مبانی شکل و فرم جدیدی بدهند.

مجیدی در انتها خاطرنشان کرد: هنرمند، معمار و شهرسازی موفق است که بداند مخاطبش چه نیازی دارد، به چه چیزی فکر می‌کند، چه عملکردی دارد و چه چیزی را طلب می‌کند. پس از آن بر اساس مطالعات، آموزش‌ها و هوش خود آن را از فیلترهای ذهنی خود عبور دهد و در اختیار مخاطب قرار دهد.

در انتهای نشست به پرسش‌های مطرح‌شده پاسخ داده شد و محمدرضا اکبریان از تمامی شرکت‌کنندگان برای حضور در این نشست تشکر کرد.

1401/02/24

تعداد بازدید: 19
قلوبنا معکم
آیکون توانخواهان

T

T