وقتی روحانی روستا جان کوهنورد را نجات داد

وقتی روحانی روستا جان کوهنورد را نجات داد

روحانی روستا وقتی درجریان ناپدید شدن یک کوهنورد قرار گرفت با مجمعی که راه انداخته بود دست به کار شد و پس از ساعت‌ها جست وجو مرد ورشکار را از مرگ حتمی نجات داد.

به گزارش نهضت، وقتی حجت الاسلام قاجاری به عنوان اولین روحانی فعالیتش را در روستای بشرآباد شهرستان نیشابورآغاز کرد فکرش را هم نمی‌کرد قرار است درگیر چه ماجرا‌های شود. پای حرف‌های او که بنشنید داستان‌های زیادی برای بازگو کردن دارد. از روز‌های اولی که قدم به روستا گذاشته بود تا ماجرای نجات جان کوهنورد گرفتار در ارتفاعات.

یک اتفاق خوب

حجت‌الاسلام قاجاری می‌گوید: زمانی که قرار شد به این روستا برای تبلیغ برویم علی رغم اینکه این روستا بسیار خوش آب و هوا و سرسبز و با جاده‌ی بسیار عالی و نزدیک شهرستان بود اطرافیان مرا نهی می‌کردند که به این روستا نروم چرا که می‌گفتند این روستا نزدیک به شهر است و علاوه بر مشکلات روستا مشکلات شهری نیز در آن وجود دارد.

وی می‌گوید: در این روستا تا قبل از من هیچ روحانی حضور نداشته و من اولین روحانی بودم که به آنجا می‌رفم. این یعنی کار بسیار سخت و دشواری پیش رویم قرار داشت. با این حال توکل به خدا کردم و شروع کردم به هر طریق ممکن با اهالی روستا ارتباط گرفتن. از همین ارتباط‌های ساده مثل یک سلام واحوالپرسی ساده ارتباط‌های صمیمانه تری پیدا کردم. به طور مثال در یک هوای سرد پاییزی ساعت ۶/۵ صبح متوجه زنگ در شدم وقتی جلوی در رفتم با یک جوانی روبه رو شدم با صورتی که از شدت سرما قرمز شده بود و یک دبه آب در دست داشت. با دیدن این صحنه جا خورده و یاد چند هفته پیش افتادم که این جوان را دیده بودم و او را بیشتر از یک سلام و احوالپرسی گرم مهمان نکرده بودم، گفتم چه شده که این موقع صبح در این هوای سرد به اینجا آمده ای؟ گفت به علت سردی هوا آب قطع شده و من رفتم

برای خودمان از چشمه آب بیاورم و یاد شما افتادم و برای شما نیز آوردم.
وی در ادامه گفت: از شنیدن این حرف خوشحال شدم چرا که سیم ارتباط بین من و او برقرار شده بود و اگر با این ارتباط برخوردی منفعلانه داشتم کار خراب می‌شد.

تولد یک مجمع

ایجاد مجمعی متشکل از ۳۱۳ نفر از اهالی روستا یکی از فعالیت‌های پرکاربرد حجت الاسلام قاجاری در روستای بشرآباد بود. مجمعی که علاوه بر ایجاد رابطه این روحانی خوش ذوق با اهالی روستا توانست به حل کردن برخی از مشکلات روستا نیز کمک به سزایی کند.

حاج آقا قاجاری دراین باره می‌گوید: سعی کردم ارتباط با اهالی روستا را هدفمند کنم، به همین خاطر مجمعی به نام یاران امام زمان (عج) راه اندازی کردم با ۳۱۳ یار و عضو افتخاری که آن‌ها ملزم بودند ماهیانه ۲ هزار تومان به مجمع بپردازند.

وی در ادامه اضافه کرد: شاید خنده دار باشد که این مبلغ ارزشی ندارد، ولی این مبلغ بهانه‌ای برای حفظ ارتباط بود تا ماهیانه ارتباط بین اعضا تمدید شود. با همین مبلغ توانستیم در سه پیک کرونا دارو‌ها و هزینه بیماران کرونایی را بپردازیم و آب میوه و اقلام مصرفی برای بیماران آماده کنیم.

نجات جان کوهنورد

یکی از برکات راه اندازی مجمع در روستای بشرآباد، تلاش برای نجات جان کوهنوردی بود که در ارتفاعات گم شده بود.
حاج آقا قاجاری داستان این اتفاق را اینطور بازگو می‌کند: یکی از روز‌های ماه شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۲ بعد از نصف شب دوباره زنگ در منزل من به صدا در آمد وقتی جلوی در رفتم دو خانم به همراه دو بچه را پشت در دیدم گفتند سه مرد به کوهستان رفته و دو نفر آن‌ها برگشته و یکی از آن‌ها برنگشته است.
همان لحظه به یاد حدیثی از امام حسین (ع) افتادم. خدا را شکر کردم چرا که حضرت فرمودند از نعمت‌های خدا این است که گره‌ی کار مردم به دست شما باز شود. من اکنون شامل این نعمت شده بودم و آن‌ها برای باز شدن مشکلشان در این وقت از شبانه روز به من پناه آورده بودند. با بقیه افراد تماس گرفتم و همه گفتند که این وقت از شب نمی‌توان کاری کرد و تا طلوع خورشید باید صبر کرد.

وی افزود: با طلوع خورشید ۳۱۳ نفر افراد مجمع را دور هم جمع کرده و به گروه‌های ۷ نفره تقسیم و بعد از ۱۲ساعت تلاش و جستجو این کوهنورد پیدا شد.

من یک قاضی ام

حجت الاسلام قاجاری در ادامه گفت: من که در اوایل ورود خود به روستا با سنگینی و سردی نگاه مردم روبه رو بودم خود را در جمع کثیری از افراد دیدم که با نگاه پر مهر و عطوفتشان باعث دلگرمی من شدند.

وی گفت: بله من یک قاضی ام چرا که مشکلات اهالی را حل می‌کنم، من یک بنا و جوشکارم و برای ایتام و نیازمندان خانه می‌سازم، من یک مربی ورزشم و برای دختران و پسران باشگاه می‌سازم، من یک معلمم و از این امر خوشحالم.

1401/02/31

تعداد بازدید: 13
قلوبنا معکم
آیکون توانخواهان

T

T