سازمان دارالقرآن الکریم | در گفتوگو با سید محسن میرباقری عنوان شد؛
نقش قرآن در هدایت نسل جوان در برابر جریانهای فکری دنیاگرا
حاج منصور ارضی:
دست به دعا دارم که امسال بتوانیم کاری کنیم که مجلس امام حسین (ع) از دست نرود.
حاج «منصور ارضی» از سالهایی یاد میکند که برپایی مراسم عزای حسین (ع) در ماه محرم به قیمت ریختن خون انسانها تمام میشد؛ روزهایی که مردم برای انجام مراسم سینهزنی و برپایی روضه امام حسین (ع) خون دادند و از جانشان گذشتند. همه این اتفاقها را خود حاج منصور شاهد بوده است و اینچنین روایت میکند: «۱۰ ساله بودم و کلاس پنجم، مدرسهمان در بازار عباسآباد بود. میدانستیم خیابانها شلوغ است. همراه با مادر و برادرم میرفتم که امتحان بدهم. دقیقاً ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ مقارن شده بود با ۱۲ محرم. میخواستیم سوار اتوبوس شویم. راننده اتوبوس نرسیده به مقصد همه مسافرهایش را پیاده کرد و گفت از این جلوتر نمیرویم چند ایستگاه جلوتر اتوبوسها را آتش میزنند. ناگزیر برای رسیدن به مدرسه با مادر و برادرم پیاده راه افتادیم به سمت مدرسه».
حاج منصور یادی میکند از برادر و مادرش که به رحمت خدا رفتهاند و باز هم رشته کلام را به دست میگیرد: «به میدان اعدام رسیدیم. سر خیابان سید نصرالدین، همانطور که چادر مادرم را گرفته بودم و صدای نوحه و مداحی از دور به گوش میرسید، دیدم که از دهانه بازار مجروح و جنازه روی دست مردم بیرون میآید. صدای فریادها را میشنیدم که میگفتند: «یا مرگ یا خمینی». از سر چهارسو دستههای سینهزنی را به رگبار گلوله بسته بودند. نظامیها سبزهمیدان را بسته بودند. آن روزها سینهزن پای دین ایستاد؛ حتی خوانندهها، مدیران دستهها و ناظمان همه ایستادند. مراسم عجیبی بود. حالا میگویند از فضای مجازی استفاده کنید و بس! من از مداحان میپرسم چقدر خودتان را برای امام حسین (ع) خرج کردید؟ چقدر حرف شنیدید؟ چقدر کتک خوردید؟ میپرسم چطور مدافعان سلامت پای کار ایستادند؟»
مداح مشهور در ادامه میگوید: «ما هم باید از معنویت و از دین مردم پرستاری کنیم. چرا پزشکان تعطیل نکردند؟ چرا سپاه و ارتش تعطیل نکرد؟ کار ما هم حفظ سلامت در دین است. هیئت و مداح هم نیاز است تا سلامت معنوی جامعه را تأمین کند. باید مراسم مذهبی مجلس امام حسین (ع) بر پا شود؛ البته طبق پروتکلهای بهداشتی. مگر نمیتوانیم مراسم سینهزنی را برگزار کنیم و سینهزنان در فاصله ۱۰ متری از هم بایستند و در خیابان راه بیفتند؟ کاروان عزای حسین (ع) نباید متوقف شود، باید راه بیفتد. وقتی در دوران قبل از انقلاب حکومتنظامی بود ما سینهزنی کردیم. مرگ بر شاه گفتیم و از هیچچیزی نترسیدم. حالا هم میتوانیم با حفظ پروتکلهای بهداشتی عزاداری کنیم. این فضای مجازی برای روضهخوانی و مناجات خوانی، یعنی نشاندن مردم و نشاندن روضهخوان در خانه. مراسم محرم به هر شکل در فضای مجازی هم پخش خواهد شد، اما نباید اجازه خاموششدن چراغ هیئت امام حسین (ع) را بدهیم تا موجب خوشحالی دشمن شود. مردم باید به میدان بیایند. یک رکن نظام سیاسی و انقلابی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سینهزنی در ماه محرم است هیئتها و سینهزنها از اول انقلاب محکم ظاهر شدهاند. نباید اجازه داد ارکان نظام را تعطیل کنند. هیئت و مراسم عزاداری از ارکان نظام جمهوری اسلامی است و اگر ضربه به آن وارد شود نظام متضرر خواهد شد».
حاج منصور مراسم برگزاری محرم را در روزهای قبل از انقلاب از خاطر میگذراند؛ درحالیکه از ایستادگی مداحان با حضور سینهزنها یاد میکند، میگوید: «شعری را همان موقع در مراسم محرم قبل از انقلاب میخواندیم و زمزمه میکردیم با این محتوا که «ای عبید لعین، مرد قانونشکن، کاخ ظلم تو را میکنم ریشهکن، مرده بادا یزید، زنده بادا حسین، مرگ بر شاه» در همه دورهها برگزاری مجلس امام حسین(ع) یعنی مبارزه، حالا هم این مبارزه رنگ و روی دیگری گرفته است. این مبارزهها همیشه تا انتهای تاریخ ادامه خواهد داشت. حاج منصور ارضی خاطراتش را اینگونه مرور میکند: «یکی از خاطراتی که خودم شاهد آن بودم، مبارزه «حاج اکبر ناظم» علیه شاهنشاهی بود. حاج اکبر همیشه اشعار سیاسی و انقلابی را در متنهای روضهخوانیاش داشت. خوب یادم میآید که وقتی در مراسم ماه محرم همه مداحان به چهارسوی بازار تهران میرسیدند، باید بالای چهارپایه میرفتند و شاه را دعا میکردند. خیلی از مداحها آمدند بالای چهارپایه و شاه را دعا کردند. وقتی نوبت حاج اکبر ناظم شده بود، همه افسرها بهصف ایستاده بودند و منتظر بودند تا خیالشان راحت شود که مداحان بر ضد شاه نباشند و او را دعا کنند. به حاج اکبر ناظم گفتند: باید بروید بالای چهارپایه و دعا کنید».
پیر غلام اهلبیت (ع) به اینجای قصه که میرسد نفس تازه میکند و ادامه میدهد: «حاج اکبر راه افتاد به سمت چهارپایه. قبل از رسیدن شعری خواند و همان موقع چنان خودش را به کرکره مغازه بسته کوبید که از حال رفت. یکی از افسرها گفت: خودش را به در و دیوار کوبید تا برای شاه دعا نکند، اما حاج اکبر واقعاً بیهوش شده بود. همان لحظه او را به بیمارستان رساندیم. در بیمارستان به هوش آمد. اول نمیدانست کجاست؟ برایش توضیح دادیم. بهیکباره همهچیز یادش آمد. بلند شد و گفت: بریم، من خوبم. ما چنین استادانی داشتیم. از آنها درس گرفتیم. کسانی که به قیمت جانشان هم که شده آب به آسیاب دشمن نمیریختند. من امروز به جامعه مداحان میگویم: نباید نان را به نرخ روز بخوریم امسال باید سال گذشته را هم قضا کنیم».
حاج منصور ارضی به مداحان جوان توصیه پدرانهای میکند و میگوید: « توصیه میکنم که مداحان جوان راه را گم نکنند. نوکر و خواننده اهلبیت (ع) از جوانی خودش باید گریهکن باشد. این گریه معرفت میآورد و نمیگذارد هر طور و با هر سبک و آهنگی برای امام حسین (ع) بخواند. مشکلات و معضلاتی که در هیئتها به وجود میآید، همیشه از مداحها شروع میشود. وقتی در دعای کمیل میگوییم: «اللهم اغفرلی الذنوب آلتی تحبس الدعا»، باید این جمله دعای شب و روز ما باشد. خدا به موسی (ع) میفرماید: «من تو را دوست دارم؛ چون مثل بچهها گریه میکنی». مداحی که گریه ندارد، چرا مداح شده است؟! اصلاً جای تعجب دارد. مداحها نباید خواسته یا ناخواسته موجب خوارکردن یکدیگر شوند؛ مثلاً گاهی شما را دعوت میکنند به هیئتی به نیت اینکه مداح دیگری را خوار و خفیفش کنند. اینجا تو باید بازنده باشی تا آبروی یک نوکر دیگر را حفظ کنی. خدا رحمت کند شهید «غلامعلی رجبی» را که همیشه میگفت: «وقتی بین مداحها کشتی میشود تو بازنده باش و برو». نکته بعدی این است گاهی اوقات معضلاتی پیش میآید که پای دین هم وسط میآید. وقتی پای دین وسط آمد، امیرالمؤمنین (ع) چه کرد؟ حکومت را رها کرد و خانهنشینی اختیار کرد. دیگر اینکه هیئتی که از نظر فکری سیاسی و عقیدتی با خط فکری مداح مطابقت ندارد، بر او واجب است که آن هیئت را رها کند. اگر انتقادی به عملکردها دارند حرفی نیست، ولی اگر اساس خط فکرشان ضدانقلاب و بیتوجهی به رهبری است نباید در آن هیئت بماند»
پیر غلام اهلبیت (ع) یادی میکند از حاج «قاسم سلیمانی» و میگوید: «حاج قاسم را همه بهعنوان مرد میدان میشناسند، اما من میگویم علاوه بر مرد میدان او مرد روضه بود. هر جا که بود روضهاش برقرار بود. حتی شده روضه تکنفره. همیشه اقامه روضه حضرت زهرا (س) میکرد. حاج قاسم همیشه فریادش بلند بود حتی در وصیتنامهاش نیز به برگزاری روضه وصیت کرده است. ما شهید زیاد دادهایم. شهدای مدافع حرم یاد شهدای دفاع مقدس را زنده کردند. شهدای مدافع سلامت برای مردم کم نگذاشتند. دشمن شفابخشی مراسم هیئتها و اهلبیت (ع) را زیر سؤال میبرد. ما خودمان خوب میدانیم که دستگاه امام حسین (ع) شفابخش است. دشمن میخواهد بگوید که نیست. ما بارها شاهد بودهایم که سینهزنها حمد شفا خواندهاند و بیمار لاعلاج سالم شده است. بارها به چشم دیدهایم که اگر صلاح باشد بیمار لاعلاج شفا یافته است». حاج منصور مناجاتخوان باز هم تأکید میکند: « باید به مردم بگوییم که جبهه مبارزه را خالی نکنید. بودن در دستگاه امام حسین (ع) خودش یکجور مبارزه بزرگ است».
حاج «منصور ارضی» با بیان اینکه نباید از مسیر امام حسین(ع۹ دور شویم میگوید: «همه میدانند که محرم سال ۶۱ وقتی امام حسین (ع) همراه با خانوادهاش راهی کربلا شد، در اوج گرمای تابستان بود؛ طوری که بچهها از هرم گرما صورتهایشان سوخته بود. هنوز در مشکهایشان آب داشتند تا اینکه امام با اسبهای تشنه دشمن روبهرو شد. امام حسین (ع) بالاترین درس محبت را همان موقع داد؛ وقتی آب را به استفاده از سپرهای جنگی روی اسبهای دشمن پاشید که از تشنگی تلف نشوند. ما باید از همین روایت درس بگیریم. ما امروز وظیفه داریم این دستگاه را زنده نگهداریم. بارها گفتهام کاروانهای سینهزنی با حفظ دستورالعملهای بهداشتی باید کنار خیابان به راه بیفتند، مزاحمتی برای کسی ایجاد نشود. فاصله هر سینهزن با سینهزن دیگر ۱۰ متر باشد، اما دستگاه امام حسین باید برقرار شود. در مجالس روضهخوان و مداح و سینهزن خودشان را پیدا میکنند اصل این است که از مسیر امام حسین (ع) دور نشویم».
مجمع رؤسای کانونهای مداحان کشور، بزرگترین تشکیلات صنفی مداحان محسوب میشود. حاج منصور درباره تشکیلاتیکردن جامعه مداحان میگوید: «شخصیت نوکر امام حسین (ع) بالاتر از این گفتههاست. هرکدام از مداحان میتوانند در شهرستانها سند تحول ایجاد کنند. ما باید تفکر جبهه را وارد مجالس روضه میکردیم. حالا هم باید جامعه مداحان را تشکیلاتی کنیم. امروز فعالان حوزه فرهنگ دین باید برای «یورش به دشمن»، «دفاع در برابر حملات» و «طراحی عملیات» جبهه تهاجم فرهنگی، برنامه داشته باشند و شبانهروز تلاش کنند. برای رسیدن به این تحول باید به شاعران جوان بها داد. مداحان باید اشعار جوانها را بخوانند. اولین اقدام برای تشکیلاتیکردن جامعه مداحان این است که باید زیارت عاشورا را عملیانی کنیم. زیارت عاشورا از سلام آغازین که نشانه عبودیت است، تا سجده آخر درسهایی دارد که باید ترویج و درس داده شود. ابتدا باید تمام مخالفهای دستگاه امام حسین (ع) را بشناسیم. مردم باید دشمنشناسی را یاد بگیرند. جوانها به میدان بیایند، حرف بزنند، نظراتشان را بیان کنند، بهترین نظرها را در شهرستانها جمعآوری شود و به بسیج استان بفرستیم تا انگیزه حرکت و تلاش در دستگاه امام حسین (ع) برای جوانها به وجود بیاید. باید برای مداحان و روضهخوان قانون نوشته شود».
پیر غلام اهلبیت با اشاره به فعالیتهای سازمان تبلیغات اسلامی میگوید: «بالاخره بعد از چهل سال، به برکت دوره جدید سازمان تبلیغات اسلامی، تشکیلات یکپارچه ستایشگری و هیئت در حال شکلگیری است. این موضوع بسیار مهمی است که باید تمام مداحان کشور برای به ثمر نشستن آن تلاش کنند. با توجه به تمام مشکلات موجود، همچنان خادمان، مداحان و ستایشگران اهلبیت (عهم) میتوانند بیشترین تأثیر را در اعتلای فرهنگ جامعه داشته باشند و در این عرصه نقشآفرینی کنند. هر خادم، مداح و ستایشگر اهلبیت با شناختی که از شهر و منطقه خود دارد، میتواند یک سند تحول ارائه دهد. برای جمعآوری نظرات، ایدهها و طرحهای مداحان جوان استانها و به میدان آوردن آنها باید تمهیداتی اندیشید. مداحان محور ایجاد تحول در استانها هستند و باید مداحان مناطق خود را بسیج و هدایت کنند».
حاج منصور مناجاتخوان و مداح کهنهکار کشورمان شاگردان بسیاری را تربیت کرده است که هرکدامشان ستونی برای برپا نگهداشتن خیمه عزاداری امام حسین (ع) هستند. برای خیلیها این سؤال پیش میآید که وقتی شاگردانی مثل «محمود کریمی»، «سعید حدادیان»، «هلالی» و... از شاگردان حاج منصور هستند، چه کسی استادی حاج منصور را بر عهده داشته است. سر حلقه خانواده ارضی حاج «حسن ارضی» عموی حاج منصور است؛ مردی که سالها قبل از انقلاب در شهر ری و حرم حضرت عبدالعظیم (ع) کمیلخوان بود. آن زمان حرم ۱۷ کمیلخوان داشت، اما مجلس حاج حسن شاخصترین و پرجمعیتترین برنامه در شبهای جمعه بود. حاج حسن با عارفان و ذاکرانی مانند حاج «اکبر ناظم»، «شیخ رضای سراج» و «شیخ محمدحسین زاهد» معاشرت داشت. همه خانواده ارضی اهل هیئت بودند. حاج «مهدی ارضی» پدر حاج منصور، در هیئتهای بزرگ ناظم بود و میانداری میکرد. حاج «محمدمهدی ارضی»، فرزند حاج حسن و پسرعموی حاج منصور ارضی میگوید: «آن زمان بیشتر هیئتهای مهم و بزرگ تهران در حوالی میدان اعدام هیئتداری میکردند. همان حوالی عشرتکده، کاباره و مشروبفروشی بود. در سالهای قبل از انقلاب پنجشنبهها و جمعهها، اوج فسق و فجور افراد لامذهب و بیقیدوبند بود و درست در همین دو روز، هیئتها و عزاداریها پرچم میزدند و مجلس برگزار میکردند. پدرم، در چنین فضایی خانواده خود را مذهبی نگه داشت و پرچمداری کرد».
1400/08/12
T
T