بنیاد نوجوان | پیام دانشآموز فلسطینی به دانشآموزان ایرانی فعال در سفارتخانههای مقاومت؛
سفارتخانه مقاومت مایه دلگرمی ما مردم مظلوم فلسطین است
فعالیتهای شریکه الامام اصفهانی که در حوزههای مختلف فعالیت کرده است
۲۶ سال در کنار روحانی جهادی زندگی کرد و برای حل مشکلات مردم تلاش کرد اما جهاد بزرگش زمانی بود که همراه همسرش تصمیم گرفت اعضای بدن فرزندشان را اهداکنند، این داستان بخشهایی از زندگی بانوی شریکه الامام اصفهانی است.
به گزارش پایگاه خبری نهضت، ۲۶ سال پیش بود که خانم جلالی با حجت الاسلام والمسلمین مجید احمدی ازدواج کرد و راهی خانه بخت شد. از همان روزهای اول زندگی، همان روزهایی که حاج مجید طلبه بود و در پایه پنجم درس میخواند عهد بست که پابه پای او در فرازونشیب زندگی، همقدم باشد.
خانم جلالی در باره نحوه آشنایی اش با حاج آقا احمدی میگوید: سال ۷۵ بود که د ر کلاس قرآن و احکام مادرحاج آقا مرا دیدند و به خواستگاری ام آمدند. اینطور شد که هر دو زندگی مشترکمان را آغاز کردیم.
در فراق پسر
ثمره زندگی خانم جلالی و همسرش دو فرزند پسر به نام محمدمهدی و محمدحسن بود.وقتی حرف از پسرانش میشود، بغض گلویش را میفشرد. با صدایی حزن آلود میگوید، محمدمهدی را وقتی بیست ویک ساله بود درجریان یک تصادف رانندگی از دست دادیم. روز حادثه همه با هم سوار ماشین بودیم، متاسفانه ماشین چپ کرد. پسرم محمدمهدی به خاطر ضربه شدیدی که به سرش وارد شده بود به تشخیص پزشکان دچار مرگ مغزی شد. همان موقع از ما درخواست کردند که اعضای بدنش را به چند بیمار نیازمند اهدا کنیم. من و پدرش هم بدون اینکه شکی به دلمان راه بدهیم برگه رضایت نامه را امضاء کردیم. او دچارمرگ مغزی شد و ما هم رضایت دادیم تا اعضای بدنش به چندبیمار نیازمند جان دوبارهای ببخشد.
وی ادامه میدهد: محمدمهدی دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) بود، پسری مهربان و دست به خیر. خادم حرم امام علی (ع) بود و عاشق و دلشیفته اهل بیت (ع). امکان نداشت کاری جهادی باشد، اما او قدم برندارد. همه میگفتند محمدمهدی وارث خوبی برای تو و حاج آقا در انجام کار خیر است. آخر هم عاقبت به خیر شد وبا رفتنش جان چند بیمار نیازمند را که با مرگ یک قدم فاصله داشتند نجات داد.
تلاش برای تبلیغ
ماجرای زندگی پراز سفر خانم جلالی و همسرش برای تبلیغ و برای بازکردن گره ازکار مردم از اسفندماه سال ۸۴ آغاز شد. در این سالها در روستاهای شهر رضا کلاسهای قرآن و احکام برگزار میکرد. از سال ۸۷ هم مشاوره خانواده و مشاوره دینی را در دستور کار خودش قرار داد.
خانم جلالی میگوید: در این سالها همه تلاشم را به کار بستم تا بتوانم دردی از دردهای جامعه و مردم کم کنم. دراین راه، بارها خسته شدم، کلافه شدم، حرف درشت شنیدم، اما به قول فرزندم محمدمهدی که این روزها بیشتر از هرزمان دیگری به وجودش احتیاج دارم ما با حضرت مهدی (ع) معامله کرده ایم و نباید از این راهی که در آن قرار گرفته ایم پاپس بکشیم.
وی افزود: در هرحوزهای که توانایی انجام کار داشتم وارد شدم، مثلا من و حاج آقا در یکی ازروستاهای اصفهان با پدیده اعتیاد مواجه بودیم. درصد زیادی از مردان جوان و پیر روستا درگیر اعتیاد بودند. برای حل این معضل خیلی تلاش کردیم و خوشبختانه تا حدی هم جواب گرفتیم. اما در آنجا فقط به مقوله ترک اعتیاد نپرداختیم، کارهای زیادی مثل راه اندازی مراسم اعتکاف، افزایش مهارتهای خانواده در حالت کارگاهی، کلاسهای اعتقادی و ... را راه اندازی کردیم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید اهالی آنجا هنوز باما در تماس هستنند و جلساتشان هنوز ادامه دار است.
او میگوید: طلاق، اعتیاد، رسیدگی به مناطقی که پر از خانوادههای مهاجر بوده، جلوگیری از سقط جنین، مشاوره به زوجهایی که در زندگی به مشکل برخورد کرده اند و خیلی موارد دیگر را ورود پیدا کردیم تا بتوانیم دردی از دردهای مردم کم کنیم.
اما این ها تنها فعالیتهای خانم جلالی نیست، وقتی از او درباره کارها و تلاشهای دیگرشان میپرسیم میگوید: من بهورز هم هستم و در طرح نسیم مهر بیمارستانها فعالیت میکنم. در جریان این طرح به عنوان کارشناس مذهبی و به صورت جهادی به بیمارستانها میروم.
وی در ادامه اضافه کرد: در دوره کرونا در محله حصه شمالی اصفهان که منطقه کم برخورداری است سعی کردیم فعالیتهایی در حوزه درمانی و بهداشتی داشته باشیم. در همین محله خانوادههای نیازمند را شناسایی کرده بودیم و در دوران کرونا برای انجام تزریقات و دیگر کارهای پزشکی و بهداشتی به این خانوادهها سر میزدیم تا کمک کنیم. حتی همان روزهای ابتدایی شیوع ویروس کرونا، کارگاهی را راه اندازی کردیم تا گان تولید کنیم.
وی در ادامه گفت: یکی دیگر از کارهایی که در حوزه سلامت انجام دادیم دعوت از پزشکان خیر بودتا در مناطق محروم به صورت رایگان وزیرت انجام بدهند.
1401/06/14
T
T