حوزه هنری | سارا عرفانی، مدیر مجموعه بانوی فرهنگ:

مادران‌ نویسنده ناجی فرهنگ در جنگ روایت‌ها می‌شوند‌

حوزه هنری | سارا عرفانی، مدیر مجموعه بانوی فرهنگ:

مادران‌ نویسنده ناجی فرهنگ در جنگ روایت‌ها می‌شوند‌

سارا عرفانی، با نگاهی دغدغه‌مند در حال مدیریت فضایی است که در آن بانوان نویسنده در حال تلاش برای احیای هویت فرهنگی و تقویت روایت‌نویسی هستند تا در میدان جنگ فرهنگی مسلح باشند.

مادران‌ نویسنده ناجی فرهنگ در جنگ روایت‌ها می‌شوند‌

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، ما برای مطالعه و رجوع به هویت تاریخی، کتاب‌های تاریخی بسیاری داریم اما مخاطبان میل کمتری به مطالعه آن کتاب‌های قطور دارند. اکنون بیشتر تمایلشان سمت روایت است.

فکر می‌کنید در بحث روایت تاریخی چقدر موفق بوده‌ایم؟

عرفانی: واقعیت این است که ما در بسیاری از مواقع روایت کافی و درستی نداشتیم. مثلا خاطرم هست که یک فیلمی چند سال پیش در آمریکا ساخته شد در مورد تسخیر لانه جاسوسی. آن زمان همه واکنش نشان دادند که چرا ماجرای لانه جاسوسی تحریف شده است. ما نباید از آن طرف ماجرا انتظاری داشته باشیم؛ بلکه باید از خودمان بپرسیم که در تمام این سال‌ها که از تسخیر لانه جاسوسی می‌گذرد چرا ما روایت‌های خودمان را نداشتیم؟ حتی یک روایت نه بلکه صد روایت باید می‌داشتیم.  این یک نمونه است و این در زمینه‌های مختلفی رخ داده است. تنها در بحث دفاع مقدس توانستیم روایت داشته باشیم و آن هم اکنون برخی از آن‌ها آنقدر ضعیف است که برای مخاطب دافعه ایجاد می‌کند. این بد است که چون مقام معظم رهبری فرمودند که تولیدات در حوزه دفاع مقدس بیشتر باشد، ما آثار ضعیفی را برای افزایش کمیت تولید کنیم. یکی از دلایل ضعف آن هم دستمزدهای پایینی است که به نویسندگان خاطرات شهدا داده می‌شود. این دستمزدهای ناچیز موجب می‌شود نویسنده چندان کارش را جدی نگیرد. این یک خطای استراتژیک است که مدام آن را تکرار می‌کنیم و سیلی از آثار دفاع مقدسی را تولید می‌کنیم که حتی آثار قوی را زیر سایه می‌برند. باید بگویم بسیاری از آثاری که در این حوزه حتی پرفروش هم می‌شوند، ضعیف است.

 

برای برنده شدن در این جنگ روایت‌ها باید چه کنیم؟

عرفانی: باید تکنیک و تخصص در کنار نگاه خلاقانه قرار بگیرد و حرف جدید بزنیم.

به بحث تخصص اشاره کردید؛ اکنون باشگاه «بانوی فرهنگ» با مدیریت شما به صورت تخصصی درمورد نویسندگی فعالیت می‌کند. چه دغدغه‌ای شما را به تشکیل «باشگاه بانوی فرهنگ» سوق داد؟

عرفانی: باید بگویم «بانوی فرهنگ» حدود 8 سال پیش، اولین جلسات خود را آغاز کرد و تشکیل آن هم به این دلیل بود که افراد زیادی به من و سایر دوستانم برای آموزش نویسندگی و یا بررسی آثارشان مراجعه می‌کردند و ما به طور سازمان نیافته‌ای به آن‌ها کمک می‌کردیم و البته چندان هم اثرگذار نبود. بنابراین تصمیم گرفتیم به آن سر و شکل درست‌تری دهیم. به همین جهت به عنوان یک کانون ادبی در فرهنگسرای انقلاب اسلامی کارمان را آغاز کردیم. در آن کانون جلسات مطالعه، نقد و بررسی کتاب‌ها با حضور نویسندگان انجام می‌شد. در نهایت هم با صبر زیاد و به مرور به آن چیزی که اکنون است تبدیل شد.بعد از چهار سال ابتدایی که در فرهنگسرای انقلاب اسلامی کار کردیم و بعد مدتی هم به طور مستقل کار کردیم، در چهارسال دوم حوزه هنری به کمک ما آمد و با وجود استقلالی که داریم، از ما حمایت می‌کند.

 

به صبر اشاره کردید؛ چه مدت زمان طول کشید تا این کانون به آن چیزی که مطلوب شما بود، برسد؟

عرفانی: حقیقتش دو تا سه سال طول کشید.  در سال‌های ابتدایی ما چندان جلسات مستمر و منظم نداشتیم؛ چرا که بیشتر ما مادر بودیم و فرزندان کوچکی داشتیم و علاوه بر آن بودجه چندانی هم در دست نداشتیم. به همین جهت گاه ممکن بود بین جلسات دو ماه فاصله بیافتد.

این عدم استمرار و فواصل طولانی بین جلسات ممکن است برای برخی ناامیدکننده باشد.شما هیچ وقت ناامید نشدید؟

عرفانی: خیر. علت آن هم این است که  ما خودمان را با دیگران مقایسه نمی‌کردیم و مهم‌تر از آن انگیزه درونی ما بود. ما هیچ‌کداممان مجبور نبودیم این کارها را انجام دهیم و در جلسات حضور داشته باشیم. کارمند فرهنگسرا هم نبودیم که بخواهیم پاسخگو باشیم. بسیاری از ما همانطور که گفتم مادر بودیم و گاه حتی فرزندانمان را با خود به جلسات می‌آوردیم. گاه آن‌ها را به اتاق بازی فرهنگسرا می‌سپردیم. همه این‌ها نشان می‌دهد که انگیزه ما برایمان جدی بود و هیچ چیزی جلویش را نمی‌گرفت. ما به این نتیجه رسیده بودیم که باید در حد توانمان کاری انجام دهیم. بنابراین از صفر شروع کردیم و همانند یک استارتاپ آن را جلو بردیم. با این شرایط و توان اندک شروع کردیم اما من امروز به بچه‌ها جمله شهید تهرانی مقدم را می‌گویم:«آدم‌های ضعیف به اندازه توانشان کار می‌کنند.» بنابراین باید فراتر از توان برویم. نقطه متمایز کننده باشگاه ما با سایر کانون‌های نویسندگی در این است که ما همدلی داریم. اعضای ما از سراسر کشور هستند که برخی از آن‌ها را تاکنون ندیده‌ایم اما همدلانه با هم کار می‌کنیم و با همه سختی‌ها خوشحالیم.ه مین فضای همدلی باعث می‌شود، همه به رشد هم کمک کنیم و به دنبال چیز دیگری نباشیم. در باشگاه «بانوی فرهنگ» همه با هم رشد می‌کنند.

چرا نامش «بانوی فرهنگ» شد؟ چرا «بانوان نویسنده» نگذاشتید؟

عرفانی: «بانوی نویسنده» کمی کلیشه‌ای بود و بین اسامی که بچه‌ها پیشنهاد دادند، «بانوی فرهنگ» زیباتر بود. علاوه بر آن تاکیدی که بر فرهنگ دارد برایمان مهم بود. اکنون ادبیات یکی از پله‌های اولی است که به آن می‌پردازیم و ضمن آن تلاش می‌کنیم هدف تمدنی بلندمدت داشته باشیم او در سطح جهانی مطرح باشیم. همیشه به اعضا می‌گویم که از همان ابتدا به سوژه‌تان جهانی نگاه کنید.

 

این دغدغه برای فرهنگ در این باشگاه از همان روزهای آغازین وجود داشت و جزئی از انگیزه شما بود؟

عرفانی: ما در روزهای ابتدایی، یک هدف داشتیم و آن هم این بود که این جلسات کوچک و منظم را برگزار کنیم و آن وقت بعد از آن اتفاقات بزرگ از دل این جلسات کوچک خودش را نشان می‌دهد. ما به سمت درهای بسته مانند حضرت یوسف(ع) دویدیم تا آن درها باز شدند و خیر و برکاتش را هم دیدیم.حقیقتش من همواره از کار مدیریتی فراری بودم و دوست داشتم در خلوت خودم رمان بنویسم و منتشر کنم. اما اکنون به خاطر بچه‌ها  کاری که از آن فراری بودم را انجام می‌دهم و مدام درحال سر و کله زدن با مدیران بالادستی هستم تا بتوانم امکانات بیشتری برایشان فراهم کنم.نویسندگی این گونه است که پس از نگارش و خلق اثر، خستگی از تن به در می‌کنید. اکنون شما زمانتان را برای مدیریت و حمایت از نویسندگان می‌گذارید و احتمالا کمتر می‌توانید بنویسید.

آیا حس نویسندگی‌تان ارضا می‌شود؟

عرفانی: خیر. من آخرین رمانی را که شخصا نوشتم، رمان «پنجشنبه فیروزه‌ای» بود که سال 1392 آن را نوشتم.

بعد از آن آثاری را نگاشته‌ام اما رمان نبودند. بنابراین آن بخش از ذهن رمان‌نویس من خستگی‌اش کم نمی‌شود. هنوز نوشتن برای من جذاب‌ترین کاری است که می‌توانم انجام دهم. اما اکنون از چاپ شدن آثار اعضای باشگاه بسیار خوشحال می‌شوم.

آیا بچه‌های باشگاه، قدردان هستند؟

عرفانی: برخی بله و برخی هم نه.

 

آن‌هایی که قدردان نیستند چقدر شما را از مسیر دور می‌کنند؟ اصلا چگونه با این رنج کنار می‌آیید؟

 

عرفانی: همان انگیزه درونی موجب می‌شود تا دلسرد نشوم. رفتن یا قدر ندانستن برخی مرا غمگین می‌کند اما مدام گوشزد می‌کنم که هدف من بزرگتر از این‌ها است. همین فکر موجب می‌شود ناامید نشوم و رها نکنم.

 

با تمام این رنج‌ها، بانوی فرهنگ اکنون کدام بار فرهنگی کشور را به دوش می‌کشد؟

عرفانی: در بانوی فرهنگ شش کارگروه داستان بزرگسال، ناداستان، داستان کودک، داستان نوجوان، داستان کوچک(مینیمالیستی) و گروه نوجوان که اعضایش نوجوان هستند، وجود دارد که هرکدام از آن‌ها وظایفی دارند. برخی از اعضا از افرادی هستند که از صفر نویسندگی را شروع کرده‌اند و برخی هم اثر چاپ شده دارند و ما متناسب با سطح آن‌ها دوره‌هایی را برگزار می‌کنیم. پس از آن در هرکدام از این کارگروه‌ها به تولید اثر فکر می‌کنیم. از دو تا سه سال پیش حدود 90 طرح رمان به دست آمد و مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت با 30 طرح پروژه هزار و یک شب رمان را آغاز کردیم که نویسندگان با کمک راهبران باشگاه رمان خود را نگارش می‌کنند. اکنون 6 رمان به چاپ رسیده است و باقی هم یا تمام شده و یا درحال بازنویسی است.

هرکدام از این رمان‌ها موضوعات مختلفی دارند اما رویکردهایی مانند «امیدآفرینی» را به نویسندگان ارائه کردیم که حتما در آثارشان باشد. علاوه برآن مولفه‌هایی از پوشاک، خوراک، معماری و... جمع‌آوری کردیم که در رمان‌هایشان چند مورد آن وجود داشته باشد. اینجای کار به آن بعد فرهنگی «بانوی فرهنگ» نزدیک شدیم تا بتوانیم انتقال فرهنگ داشته باشیم. ما در بانوی فرهنگ، بحثی را به عنوان شناخت کهن‌الگوها مطرح کردیم. چرا که به عقیده من وقتی می‌خواهیم رو به آینده حرکت کنیم، ابتدا باید نگاه و شناخت درستی از گذشته داشته باشیم. مثلا کهن‌الگوهای ایرانی مانند شاهنامه را مورد بررسی قرار دادیم و در سال بعد اختصاصا روی کهن‌الگوی زنان شاهنامه کار خواهیم کرد.

 

نگاه جزئی‌نگر خانم‌های نویسنده، در انتقال این فرهنگ و استفاده از مولفه‌های فرهنگی چقدر کمک کننده است؟

عرفانی: این جزئی نگری موجب همراهی بیشتر مخاطب می‌شود. مثلا در کتاب «پنجشنبه‌های فیروزه‌ای» به جزئیات کاشیکاری‌های حرم امام رضا(ع) اشاره کردم و بعد شخصیت اصلی من دختری بود که رنگ فیروزه‌ای را دوست داشت و این دو به هم پیوند می‌خورد. این جزئیات هم‌ذات‌پنداری مخاطب را بیشتر می‌کند و شخصیت‌های رمان را ماندگارتر می‌کند.ما در چندماهه اخیر را از یک کارشناس کمک گرفته‌ایم که شخصیت‌های زن قصه‌ها که قرار است الگو باشند را با شخصیت‌های قرآن چک کردیم تا بدانیم چه مولفه‌هایی شخصیت را به الگو شدن نزدیک‌تر می‌کند.

در راستای همین مولفه‌های دینی که خودتان هم در رمان‌هایتان استفاده کرده‌اید.کسی که چنین مطالبی را می‌نویسد، مسلما باید یک پشتوانه مطالعاتی داشته باشد. شما چطور خودتان را تامین می‌کنید؟

عرفانی: من هم در مدرسه رشته معارف خواندم و هم در دانشگاه رشته‌ام الهیات و معارف اسلامی و فلسفه بود. با این وجود برای کتاب‌هایم بسیار مطالعه کردم و علاوه برآن هم تحقیق و پژوهش علمی و داشتم و هم مشاهده دقیق آدم‌ها. در یک زمانی رمان‌ها به واسطه جلوه‌های عاشقانه خود مخاطب بسیار داشت و پرسر و صدا می‌شد. اکنون شما رمان‌هایی می‌نویسید که تم دینی دارد و حتی اگر عاشقانه هم باشد، شبیه عاشقانه‌های زمان‌های قدیم‌تر نیست.

 

  نسل امروز همانطور که شاهد هستیم شاید چندان مسائل دینی برایش مطرح نباشد. چه کار می‌کنید که این نسل کتاب‌های شما را هم بخواند؟

عرفانی: باید از مسئله و دغدغه جوان‌ها حرف زد. پس باید خوب بشناسیمشان و از هر کجا که سوال دارند، وارد شویم. من هم همین کار را می‌کنم. یعنی بدون قضاوت به حرفهایشان و دغدغه‌هایشان گوش می‌دهم و از آن بهره می‌برم. تلاش من این بوده که مسائل فلسفی سنگین را با زبان ساده و زمینی بنویسم.

 

از سوال‌های جوانان حرف زدید؛ نسل امروز چه پرسش‌هایی را بیشتر مطرح می‌کند؟

عرفانی: سوال‌های زیادی دارند اما این مهم است که ما چه بگوییم و چطور به آن سوال پاسخ دهیم تا پای حرف ما بنشینند. من گاهی می‌گویم پاسخ‌های ابن سینا و ملاصدرا برای این بچه‌ها کار نمی‌کند. پرسش‌های آن‌ها بنیادی‌تر شدند. مشکل در آن‌ها نیست و ما از پاسخ به آن‌ها جاماندیم.اگر نوجوانان کتاب‌های ترجمه می‌خوانند، مشکل ما نویسنده‌ها است که نتوانستیم زبان آن‌ها را پیدا کنیم.

اکنون در بانوی فرهنگ ما دوره‌ای را گذاشتیم تا مثلا متوجه شویم چه چیز موج کره برای نوجوانان جذاب است؟ ابتدا سعی داریم آن‌ها را بشناسیم و بعد ببینیم در داستان‌های خودمان چه کاری باید انجام دهیم. واقعیت این است که برای افراد اصولا محتواهایی که از خط قرمزها عبور می‌کنند، جذاب‌تر است و حالا ما باید محتوای درست را سرگرم‌کننده و جذاب منتقل کنیم.

1404/01/11

تعداد بازدید: 19

پربازدیدترین

جدیدترین

منتخب

ایران
آیکون توانخواهان

T

T