۱۷ اردیبهشت | حجتالاسلام محمد قمی :
پیام اخیر رهبر انقلاب در خصوص حوزه علمیه، با روشنبینی نقشه راه آینده تبلیغ دینی را مشخص میکند
در دانشکده هنر سوره انجام شد؛
مدیر گروه پژوهش هنر دانشگاه سوره معتقد است با شروع قرن وسطی و حضور دین در جامعه، هنر و الهیات نیز به هم گره خوردند و این دوران بازتابدهنده وجه فلسفی هنر است.
دکتر فاطمه مصدری «مدیر گروه پژوهش هنر دانشگاه سوره» در این نشست اظهار داشت: انسان، هنر را بهسرعت وارد فلسفه و جهانبینی خود کرد. مصدری افلاطون را بهعنوان اولین نظریهپردازان این مبحث برشمرد و بیان کرد افلاطون اعتقاد داشت هنر باید به شکلی بتواند وارد زندگی انسان شود و اگر این امر توانایی وقوع ندارد هنر باید حذف شود.
مصدری در ادامه به نظریات ارسطو پرداخت و نگاه او را نگاهی طبیعتگرایانه به امور مختلف دانست که این نگاه باعث تلطیف دید اون نسبت به هنر میشد.
وی نگاه ارسطو به هنر را غایت خویشتن معرفی کرد و آن را از لذتگرایی صرف طبق نظر ارسطو جدا دانست.
مدیر گروه پژوهش هنر، ارسطو را بهعنوان شخصی که ارجحیتی برای هنر و هنرمند قائل است معرفی کرد و او را دارای نگاهی منعطفانه به تفسیر هنر دانست و گفت: با شروع قرن وسطی و حضور دین در جامعه و پررنگ شدن آن در زندگی مردم، هنر و الهیات نیز به هم گره خوردند و این دوران بازتابدهنده وجه فلسفی هنر است.
وی در ادامه گفت: با شروع قرن چهاردهم ورق برگشت و نگرشی انسانی به مسائل شکل پیدا کرد که این نگرش وابسته به تأثیرات سیاسی اجتماعی آن دوران است و در اینجا ورود به دوران رنسانس اتفاق میفتد. هنرمندان رنسانسی مثل میکلآنژ ازلحاظ هنری به انسان و فیزیک انسانی توجه میکردند.
دکتر مصدری اواخر دوره رنسانس را دوره ظهور فلسفه علم دانست و عقلگرایی و انضباط فکری را کلید عصر روشنگری دانست و ادامه داد: با ظهور انقلاب صنعتی امر مطلق و معنادار کمرنگ شدند و هگل را بهعنوان کسی که اعتقاد داشت هنر نمیتواند با ماهیت و معنای جهان ارتباط برقرار کند معرفی کرد.
وی نیچه را بهعنوان فلسفهدان بیاعتقاد به خدا و متافیزیک معرفی کرد و او را مخالف وجود داشتن ارتباط با امر فلسفی در آغاز قرن بیستم دانست.
مصدری قرن بیستم را قرن ورود به دنیای مدرن و جدا شدن هنر از معنا دانست و این دوران را دوران ظهور هنر جدید و فاصلهدار با امر مطلق معرفی کرد.
او تهی دانستن فلسفه و درنتیجه هنر را از معنا و حضور انسان و پر کردن ضعف معنایی آن توسط انسان را از ویژگیهای این دوران خواند.
وی، مدرنیته را آغاز تبدیل هنر از امری عقلانی به امری ذهنی دانست و بیاعتقادی به فلسفه و کلگرایی را تشریح کرد و اضافه کرد: هنرمندان این عنصر به دنبال رسیدن از جز بهکل بودند و اعتقاد داشتند بافاصله گرفتن از معنا میتوانیم به ماهیت آن برسیم و لزومی ندارد روند کلینگری گذشته و سنتی را ادامه دهیم.
دکتر مصدری افزود: هنرمندان این عصر به معنا توجه داشتند ولی نه در شکل ظاهری آن و سعی میکردند معنا را در عمق و بطن هنر معرفی کنند و آنهم برای مخاطبی که میبیند و فکر میکند نه هر مخاطب عامی. مصدری، ظهور پستمدرن را ظهور تهی شدن از هرگونه معنا و مفهوم دانست و اظهار داشت بعد از سال ۱۹۶۰ جهان وارد عرصهای شد که برخلاف دوران مدرنیسم که آخرین تلاشها برای جدا نشدن فلسفه از هنر شده بود در این دوره فلسفه و هنر بهصورت کلی از همه فاصله گرفتند و باوجوداین تکثرگرایی، برگشت این دو به هم را در حال حاضر غیرممکن دانست.
وی اظهار داشت: ازهمگسیختگی در پستمدرن بهحداعلا خود رسیده و جهان به یک پوچی مطلق در عصر دیجیتال و رسانه و پیدایش آن در هنر رسیده است. جهانی که دیجیتال و رسانهای شده و چیزی تحت عنوان واقعیت در آن وجود ندارد و همهچیز غیرواقعی و بیاصالت شده است. فاطمه مصدری اضافه کرد که در این عصر واقعیتی خارج از رسانه وجود ندارد و رسانه یک معنای مجهول میسازد که مردم این جامعه نگاه زیبا شناسانهای نیز ندارند؛ هنرمندان در آن هرکسی میتواند باشد و هنر از بیارزشترین چیزهای ممکن نیز میتواند ایجاد شود.
وی بیان داشت در عصر پستمدرن برعکس عصر مدرن توجه به اقلیتها و رنگینپوستان زیاد است و بهطور مثال زنان در این دوره حضور پررنگی دارند. دکتر مصدری بیان نمود که هنرمندان پستمدرن اصولاً به دنبال معنا و ادعای خاصی نیستند و هنرمند نیازی به تحصیلات آکادمیک برای هنرمند بودن ندارد مثل هنرمندان خیابانی.
مصدری افزود: هنرمندان پستمدرن به دنبال جلب نظر همه مردم هستند و از کالای مصرفی عامه مردم در زندگی برای ایجاد هنر استفاده میکنند و خود مخاطب را در برساخت هنر مشارکت میدهند و جهان این مردم را به تصویر میکشند.
مصدری در آخر بیان داشت که دوران گذار در حال اتفاق افتادن است و امکان دارد جامعه به اصل و اصالت اولیه خود و راه دادن دوباره معنا به زندگی برود و این شرایط قابلتغییر است.
1400/09/24
T
T