بنیاد هدایت | لزوم توجه به جایگاه مسجد در جامعه ایرانی؛

چند مدیریتی یا بی‌مدیریتی؛ مسئله این است!

بنیاد هدایت | لزوم توجه به جایگاه مسجد در جامعه ایرانی؛

چند مدیریتی یا بی‌مدیریتی؛ مسئله این است!

این چند مدیریتی در عین بی‌مدیریتی کار را به جایی رسانده که حتی این سازمان‌ها در ارتباط با تعداد مساجد موجود در کشور هم اتفاق‌نظر ندارند و هرکدام با مدیریت جزیره‌ای و تصمیمات پارتیزانی به میدان زده‌اند و حوزه استحفاظی خود را دنبال می‌کنند. شیوه‌ای که اگر آفتش بیشتر از اثراتش نباشد به قطع کمتر هم نیست. حالا دیگر شاید تعجب‌برانگیز نباشد اگر بگوییم در حال حاضر هیچ نهادی برنامه‌ی درستی برای ابلاغ ندارد و هیچ طرح مشخصی در حوزه آسیب‌شناسی و ارائه راهکار موجود نیست.

چند مدیریتی یا بی‌مدیریتی؛ مسئله این است!

 

به گزارش روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، تا همین چندسال قبل مساجد مهم‌ترین پایگاه مسائل اجتماعی بودند. از برگزاری نماز جماعت و مراسم مذهبی تا بسته‌بندی مواد غذایی برای جبهه و برپایی کارگاه برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار. اتفاقی که این‌روزها برخلاف شیب صعودیِ ساخت و تعداد مساجد، شیب نزولی در پیش گرفته و مرجعیت مساجد به عنوان بستری برای کنشگری‌های اجتماعی و پایگاهی برای رجوع اهالی محله‌ها در حال از دست رفتن است.

در طول تاریخ اسلام مساجد به جز کارکرد عبادی و معنوی همواره در مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، آموزشی، اقتصادی و... در جوامع اسلامی نقش داشته‌اند و به نوعی کانونی برای حل مسئله در گستره‌ی محلات بوده‌اند. در اصل همین نقش‌آفرینی مدنی عامل تمایز مساجد در فرهنگ اسلامی است. موضوعی که بسیاری از تحلیلگران مسلمان و غیر مسلمان جهان به آن اذعان دارند.

از سوی دیگر، از منظر تاریخی شهرهای ایرانی با سه نهاد محله، بازار و مسجد شناخته می‌شوند. محله محل زندگی و سکونت، بازار محل تجارت و داد و ستد و مسجد محل عبادت و مسائل مذهبی و همچنین پرداختن به مسائل اجتماعی و اتفاقات روز. بعد از ورود اسلام به ایران مساجد تبدیل به عنصر اصلی و تاثیرگذار شهرها شدند و تا سالها نیز این نقش خود را به قوت حفظ کردند. به‌گونه‌ای که کمتر شهری را می‌توان در ایران پیدا کرد که فاقد مسجد جامع باشد. تا سالها مسجد برای ایرانی‌ها نهادی برای برپایی مراسم عبادی بود و از سوی دیگر مرجعی که زندگی اجتماعی مردم محله را ساماندهی‌ می‌کرد و حتی محلی برای حل مشکلات اجتماعی، مسائل فرهنگی و حتی حل و فصل اختلافات بود. حتی مساجد در زمینه امور سیاسی هم همواره به عنوان اهرم کنترل و نظارت بر حاکمیت سیاسی جامعه عمل کردند و نتایج راهبری متفاوتی را شکل دادند. مثل آن چیزی که در روند پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد.

جامعه‌ی ایرانی در طول تاریخ به عنوان جامعه‌ای دین‌دار همواره در برابر حفظ فرهنگ اسلامی فعال عمل کرده و بارها و بارها این جوشش درونی در برابر حفظ دین و شعائر اسلامی را به تصویر کشیده است. جامعه‌ای که مسجد را قرارگاه دیده و چه در زمان آزادی و چه در زمان خفقان و دین‌ستیزی بر عهد خود باقی مانده است. حتی این روزها که بسیاری تصور می‌کنند که باورهای دینی و اخلاقی در جامعه کمرنگ شده؛ هنوز هم نظرسنجی‌های رسمی بر دین‌داری جامعه ایرانی گواهی می‌دهند و تجربه‌ها نیز نشان داده که در بعد باورهای اخلاقی و اسلامی تجربه‌ی جدیدی در حال شکل‌گیری نیست. اما در بعد عمل به مناسک دینی چطور؟ آیا می‌توان گفت مردم ایران امروز هنوز هم به همان سبک سنت‌ها دین‌داری می‌کنند؟ آیا می‌توان گفت مردم هنوز هم مسجد را مرجعی برای فعالیت‌های اجتماعی می‌بینند؟ آیا می‌توان گفت که مسجد همان کارکرد دیرینه‌ی خود را حفظ کرده و چه در جنبه عبادی و چه در جنبه‌های مدنی موفق عمل می‌کند؟

مشکل از کجاست؟ شاید کم‌کاری متولیان امر مسجد در استفاده از ظرفیت مساجد. اما این متولیان دقیقا چه کسانی هستند و کدام مرجع پاسخگوست؟ سوالی که سالهاست مطرح شده اما هنوز هم بی‌پاسخ مانده است.

با یک جستجوی ساده می‌توان نام بیش از 19 سازمان و ارگان را به عنوان متولیان امر مسجد دید. سازمان‌ها و ارگان‌هایی که همگی ذی‌نفع هستند اما هیچ‌کدامشان نمی‌توانند پاسخگوهای خوبی هم باشند! اتفاقی که کم شبیه آن مثل معروف چند آشپز داشتن و شور و بی‌نمک شدن غذا نیست!

این چند مدیریتی در عین بی‌مدیریتی کار را به جایی رسانده که حتی این سازمان‌ها در ارتباط با تعداد مساجد موجود در کشور هم اتفاق‌نظر ندارند و هرکدام با مدیریت جزیره‌ای و تصمیمات پارتیزانی به میدان زده‌اند و حوزه استحفاظی خود را دنبال می‌کنند. شیوه‌ای که اگر آفتش بیشتر از اثراتش نباشد به قطع کمتر هم نیست. حالا دیگر شاید تعجب‌برانگیز نباشد اگر بگوییم در حال حاضر هیچ نهادی برنامه‌ی درستی برای ابلاغ ندارد و هیچ طرح مشخصی در حوزه آسیب‌شناسی و ارائه راهکار موجود نیست.

نکته‌ای که در این میان حائز اهمیت است این‌که آیا به‌طور کلی اراده‌ای برای تغییر این شرایط مثل تجمیع نهادهای متولی مسجد یا حداقل ابلاغ یک طرح کلی منسجم وجود دارد یا خیر. همین چند ماه گذشته بود که خبر ارائه سند ملی مسجد در خبرگزاری‌ها پیچید. اتفاقی که برخی آن را تحویلی در امر حکمرانی مسجد تلقی کردند. و این درحالی است که این سند در پروسه‌ی تایید و تصویب جا ماند و هنوز هم با وجود گذشت چندین ماه سرنوشت نامشخصی دارد و هیچ سند رسمی و ابلاغ شده‌ای از آن به ثمر ننشست. از آن‌جایی که تجربه نشان داده که سندها و طرح‌های معطل مانده راه به جایی نمی‌برند؛ باز این سوال مطرح می‌شود که آیا در اساس اراده‌ای برای تغییر شرایط وجود دارد یا خیر؟

درحال حاضر حدود 80 هزار مسجد فعال در سطح کشور وجود دارد و مرور نظرسنجی‌ها و بررسی شرایط موجود می‌گوید که مسجد هنوز هم می‌تواند نقش مرجعیتی خود را باز یابد و حتی این‌بار با شیوه‌ی تازه‌تری برای حل نیازهای روز و خیر رسانی به مردم وارد عرصه شود. به عبارت دیگر ظرفیت مسجد هنوز هم می‌تواند حکمرانی مسجد را برپا و نقش اصیل مسجد را احیا کند؛ اما نه با مدیریت کاتوره‌ای و متولی‌گری‌های بی‌حساب و بی‌پاسخ! حکمرانی مسجد گرچه مرجع دیرینه‌ی مردم را به آن‌ها باز می‌گرداند اما بدون وجود حکمرانی شفاف و هدفمند بر مسجد بازیابی این نقش اجتماعی نه ممکن است و نه توجیه‌پذیر. تا اراده بر چه باشد!

منبع: روزنامه کیهان

1403/05/30

تعداد بازدید: 5

T

T